بخشی از مقاله

چکیده

هدف اصلی این تحقیق، تحلیل نقش تأثیرات مشارکت شهروندي در راستاي نیل به توسعه پایدار شهري می باشد. به طور قطع، شناخت مؤلفه هاي تأثیرگذار در مشارکت شهروندان در برنامه ریزي و مدیریت توسعه شهرها، می تواند اولین گام در جهت حرکت از مشارکت شعاري شهروندان به مشارکت واقعی آن ها باشد این پژوهش به آن دلیل حائز اهمیت است که مقوله هایی همچون مدیریت شهري و توسعه پایدار شهر براي پیشبرد اهداف جامعه به سوي تعادل، نیازمند حضور عواملی همچون مشارکت و حضور شهروندان در اداره شهرهاست.

-1مقدمه

یکی از آرمان هاي تمامی ملت ها و جوامع دستیابی به سطح بالاتري از زندگی می باشد، در دهه هاي اخیر مفهوم مشارکت همواره در عمق فرآیند هاي توسعه جاي گرفته و جنبش هاي مردم، تاثیر عوامل انسانی ناشی از مشارکت را در موفقیت پروژه ها ثابت نموده اند. یکی از نخستین اهداف توسعه "انسان- محور" دستیابی به نیازهاي اساسی انسان است.

این هدف بر گروه ها و قشر هاي محروم اجتماعی تاکید بسیار دارد. در توسعه درون زا، مشارکت نقش و جایگاه مهمی دارد و جزء محورهاي بنیادین توسعه درون زا قلمداد می شود. توسعه اي درون زا است که مردم آگاهانه از هویت خود حفاظت می کنند و از اندیشه فردي و جمعی نیرو می گیرند. از این رومشارکت مردم در این فرآیند شرط اساسی و عملی است. شهروندان با مشارکت در امور شهري به شبکه اي از روابطی وصل می گردند که در آینده می تواند نقش حمایتی را براي آنان بازي نماید.

مخصوصا، در جامعه اي که تعداد اقشار آسیب پذیر بیشتر است، مشارکت دادن آنان در امور شهري، باعث افزایش عزت نفس، افزایش تعامل اجتماعی و افزایش تجربه و مهارتهاي مشارکت کنندگان می گردد

امروزه توسعه پایدار شهري به کانون تمامی مباحث مدیران و مسئولین و اندیشمندان حوزه هاي شهري جهت ایجاد و ارتقاء شهرهایی با کیفیت بالاي زندگی تبدیل شده است. بررسی ها در سطح بین المللی نشان می دهد که مولفه کلیدي در جهت دستیابی به چنین توسعه اي، درگیر ساختن شهروندان در مسائل و مشکلات حوزه هاي مختلف می باشد. چرا که جوهره مفهوم مشارکت در مدیریت شهري، خلق و اداري فضاهایی هرچه مطلوب تر و پایدارتر براي ساکنین شهر است و در نظریه هاي رایج جهانی امروز نیز یکی از اصلی ترین و مقبول ترین راهبردها براي نیل به حداکثر مطلوبیت و پایداري، مشارکت می باشد که از آن جمله می توان به نظریه حکمروایی خوب اشاره نمود که اولین ویژگی آن مشارکت می باشد.

در ایران، در سال هاي اخیر به نحو فزاینده اي سخن از مشارکت شهروندان در تمامی امور مطرح بوده است، متأسفانه امروزه شهروندان در اداره امور شهر و برنامه ریزي براي آن نقش عمده اي نداشته و بعد از شرکت در انتخاب اعضاي شوراها فعالیت موثر دیگري ندارند. درواقع بخش عمده اي از مفهوم مشارکت در ایران، در همان بخش اول که مشارکت شعاري است، باقی مانده است و هدف اصلی مدیران و برنامه ریزان از طرح مفهوم مشارکت، نگاهی ابزاري است در جهت تأمین منافع عمده برنامه ریزان و کارفرمایان. در بخش عمده اي از طرح ها نظرخواهی از شهروندان صورت نمی گیرد، حق اعتراض به طرح و نظارت شهروندان وجود ندارد و جریان اطلاعات عمدتا یک سویه است.

-2 روش تحقیق

این پژوهش که به صورت بنیادي صورت پذیرفته به روش توصیفی –تحلیلی و با شیوه گرد آوري اطلاعات به صورت کتابخانه اي و اسنادي به انجام رسیده است.در ضمن جستجوي کتابخانه اي همه مطالب مرتبط با موضوع، مجموعه مقالات، کتابها و سایتهاي اینترنتی پیرامون مسائل مشارکت اجتماعی شهروندان در داخل کشور نیز مورد بررسی قرار گرفت.

-3تعریف واژگان تخصصی

مشارکت بر این عقیده بنیادین استوار است که همه افراد حق دارند در مورد اموري که مربوط به خودشان است احساس مسئولیت نمایند؛ در باره آن فکر کنند؛ اندیشه خود را بدون ترس بیان کنند و بر تصمیم هایی که بر زندگی آنها اثر می گذارد؛ دخالت داشته باشند یکی از مفاهیم اساسی که امروزه در چهارچوب اصول توسعه پایدار شهري مطرح می شود مشارکت شهروند می باشد. با این مهم فرد احساس در مکان بودن و حس تعلق به شهر را تجربه می کند، مکانی که در آن ارزشمند و گرامی دانسته می شود، نیازها و خواسته هایش به خوبی شناسایی می شود و آزادانه در تاثیر گذاري به سرنوشت خویش مشارکت داده می شود

هابرماس نیز در رابطه با مشارکت جامعه مدنی را حوزه اي می داند که در آن تصمیم گیري ها از طریق فرایندهاي جمعی و مشارکت فعالانه شهروندان در شرایطی آزاد و برابر صورت می گیرد؛ بنابراین قهرمان اصلی جامعه مدنی شهروندي است که مشارکت از جمله حقوق اساسی وي به شمار می رود.

برنامه ریزان شهري معتقدند که مشارکت باعث می شود شهروندان نسبت به تصمیم هاي صورت گرفته در شهر مسئولیت پذیر گردند؛ یعنی حمایت عمومی از تصمیم گیري اتخاذي از سوي مسؤلان، باعث می شود متولیان امر به راحتی برنامه هاي خود را عملی نمایند.

بنیادي ترین اندیشه زیر ساز مشارکت، پذیرش اصل برابري مردمان است و در این مفهوم، مشارکت بر سه ارزش بنیادي تأکید می گذارد:

_ سهیم کردن مردم در قدرت و اختیار

_ راه دادن مردم به نظارت بر سرنوشت خویش

_ باز گشودن فرصت هاي پیشرفت به روي مردم در رده هاي زیرین جامعه

-4رویکرد ها به مشارکت شهروندي

در دهه هاي اخیر متفکرین و صاحب نظران حوزه اجتماعی مشارکت شهروندي را با سه رویکرد مورد بررسی قرار داده اند:

در نگاه نخست مشارکت به عنوان رکنی از حیات اجتماعی و بخش مهمی از هویت جامعه انسانی مورد توجه و تحلیل قرار گرفته است که طبیعتاً این نگاه عمیق ترین، موجه ترین و والاترین رویکرد به مشارکت را نشان می دهد .این نگاه، مشارکت را در مقام هدف وشیوه مطلوب زندگی اجتماعی می داند و آن را یکی از شاخصه هاي اجتماعی توسعه یافتگی جوامع می شناسد.

در نگاه دوم، به مشارکت در رابطه با توسعه و دگرگونی هاي اقتصادي، اجتماعی و فرهنگی و غیره نگریسته می شود. در اینجا شاهد حضور رویکردي ابزاري هستیم که مشارکت شهروندي را ابزار و وسیله اي براي توسعه یا هر نوع تحول دیگري در جامعه می داند و معتقد است با حضور شهروندان و طرح دیدگاه ها و خواسته هایشان، توسعه و کارآمدي مردمی تر و به نیازهاي واقعی نزدیکتر می گردد و در نتیجه می تواند از تمام توانمندي ها و منابع فردي و جمعی جامعه استفاده کند .بدین ترتیب بسیج شهروندان و منابع جامعه در جهت توسعه ایجاد می شود.

و در نگاه سوم که رویکرد فردي به مشارکت است، به خصوصیات افراد مشارکت کننده تأکید و توجه می شود. انگیزه ها، علائق، هزینه ها و پاداش ها، رفتارهاي شهروندان و عوامل زمینه ساز آن ها مورد مطالعه قرار می گیرد. دلایل تمایل به مشارکت و بی میلی دیگران به آن بررسی و ریشه یابی می شود تا راه هاي تقویت مشارکت هموارتر گردد.

در دو رویکرد نخست، شاهد سطح تحلیلی کلان از موضوع هستیم که با جامعه به عنوان یک کل سرو کار دارد. در این دو نگاه مشارکت و تفاوت هاي آن در جوامع گوناگون، در دوره هاي تاریخی مختلف، اشکال مختلف مشارکت و عوامل موثر بر آن در جامعه ها مورد عنایت است. در حالی که در رویکرد سوم، تحلیل در سطح فردي و خرد است و شهروندان و رفتار آن ها مدنظر قرار می گیرد.

بایستی به این نکته توجه نمود که این رویکرد ها مکمل یکدیگرند و نمی توان یکی را به نفع دیگري حذف کرد؛ یعنی باید اصل مشارکت شهروندان و ایجاد جامعه اي مشارکتی هدف نهایی و را هبردي جامعه باشد، در این راستا لازم است از مشارکت سازمان یافته شهروندان و گروه هاي اجتماعی مختلف در فرایندهاي توسعه و تحقق بهتر اهداف و وظایف سازمان هاي خدماتی و اجرایی بهره گرفت و این فرایندها را سرعت بخشید و با کیفیت بهتر به انجام رساند و در عین حال باید بررسی کرد و دریافت که در چه شرایطی و تحت تاثیر چه عواملی شهروندان گرایش ذهنی و عینی بیشتري به مشارکت پیدا خواهند کرد، یعنی هم میل به مشارکت دارند و آن را می پذیرند و هم در عمل و در زندگی اجتماعی عینی خود به آن پایبند و عامل به آن خواهند بود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید