بخشی از مقاله
چکیده
کاستن از عدم تعادل ها، بهره برداری اصولی و منطقی از توان های محیطی، توزیع بهینه امکانات و جمعیت، مطالعه شهر و روستا با نگرش سیستمی و شناخت میزان نابرابری های مابین سکونتگاه ها از جمله وظایف مهم برنامه ریزی ناحیه ای است. از این رو مقاله حاضر بر آن است با بهره گیری از تکنیک تحلیل عاملی و خوشه ای و استفاده از 21 شاخص در زمینه های اجتماعی - فرهنگی شهرستان های استان آذربایجان غربی بپردازد. نوع تحقیق در این پژوهش کاربردی- توسعه ای و روش بررسی آن توصیفی- تحلیلی است.
نتیجه بکارگیری تحلیل عاملی تقسیم بندی شهرستان ها در 4 سطح برخوردار- نسبتا برخوردار- محروم و بسیار محروم است. یافته های پژوهش نشان می دهد که شهرستان خوی رتبه 1 با امتیاز 3/47 و شهرستان چالدران رتبه 17 با امتیاز -3/25 در بین 17 شهرستان استان آذربایجان غربی را به خود کسب کرده، که 23/52 درصد شهرستان ها در سطح برخوردار، 26/3 درصد برخوردار، 35/29درصد نسبتاً برخوردار، 23 /52 درصد محروم و 17/64 درصد در سطح بسیار محروم قرار گرفتند و در نهایت با استفاده از تحلیل خوشه ای و ترسیم نمودار دندروگرام، شهرستان ها به گروه های همگن طبقه بندی شده اند.
در مجموع یافته ها، نشان از تفاوت و نابرابری شهرستان ها در برخورداری از شاخص های اجتماعی- فرهنگی است. بنابراین توجه به برنامه ریزی های ناحیه ای و منطقه ای در راستای رفع نابرابری ها و توزیع عادلانه امکانات، خدمات، جمعیت، در راستای توسعه و پیشرفت استان امری ضروری است.
-1 مقدمه
تا مدتها توسعه مقوله ایصرفاً اقتصادی تلقی می شد و کشورهای مختلف تنها از این جنبه به آن توجه می کردند. به عبارتی، پیشرفت اقتصادی یگانه ملاک توسعه هر جامعه قلمداد می شد و تصور غالب این بود که می توان به مدد الگوهای مختلف توسعه اقتصادی، رشد تکنولوژی، انباشت ثروت و مواردی از این قبیل به اهداف یک جامعه توسعه یافته نایل آمد. اما به تدریج نگاه یک سویه به توسعه و تاکید بیش از حد بر مسایل اقتصادی، باعث بروز مشکلاتی در عرصه های اجتماعی و زیست محیطی برای کشورهای پیشرفته شد.
از سوی دیگر، استفاده از این الگوی توسعه توسط برخی کشورها به طور ناآگاهانه، بر توسعه هماهنگ این کشورها اثراتی منفی گذارد.این مشکلات از آنجا نشأت می گرفت که نقش کلیدی فرهنگ در قوام جامعه مورد غفلت قرار گرفته بود. می توان گفت فرهنگ به عنوان گنجینه ای از دستاوردهای مادی و معنوی بشری که باورها، ارزشها، نگرشها و هنجارهای مورد قبول یک جامعه را در طول تاریخ بوجود آورده است نوع رفتار مردم آن جامعه را مشخص می کند
بدیهی است که نمی توان بدون اعتنا به این مقوله مهم، بدنبال ایجاد تغییراتی در ابعاد مختلف جامعه بود. چرا که هرگونه تغییر و تحولی در تمامی ابعاد جامعه اعم از اقتصادی، سیاسی و اجتماعی منوط به نوعی پذیرش فرهنگی، در جامعه می باشد.بنابراین بدون ایجاد بستر مناسب فرهنگی نمی توان بدنبال تحقق توسعه در ابعاد دیگر جامعه بود. از این روی طی سالهای اخیر مفهوم توسعه فرهنگی مورد توجه بسیاری از مجامع جهانی از جمله یونسکو قرار گرفته است.
-1-1 بیان مسأله و اهمیت آن
امروزه اختلاف سطح میان روستاها، روستاها و شهرها، شهرها و شهرها، مناطق، درون مناطق، بین مناطق و کشورها جهت حصول به یک حداقل قابل قبول ملی و بین المللی از نظر اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، ضرورت سرمایه گذاری ملی و منطقه ای و نگهداشت جمعیت در پهنه سرزمین و استفاده از تکنولوژی مناسب و نیل به توسعه پایداری، خود به نحوی ضرورت برنامه ریزی منطقه ای را بیش از پیش اجتناب ناپذیر نموده است
یکی از اهداف برنامه ریزی منطقه ای کاهش نابرابری و رفع دو گانگی های اقتصادی و اجتماعی به عنوان یکی از پیش شرط های اصلی جهت نیل به توسعه می باشد. عدم توازن در بین مناطق در جریان توسعه، موجب ایجاد شکاف و تشدید نابرابری منطقه ای می شود که خود مانعی در مسیر توسعه است. براین اساس، مطالعه نابرابریهای اقتصادی، اجتماعی، آموزش، رفاهی منطقه ای و استانی، یکی از اقدامات ضروری و پایه ای برای برنامه ریزی و اصلاحات در جهت تامین رشد اقتصادی همراه با عدالت اجتماعی و اصلاح آرایش فضایی اقتصاد ملی و منطقه ای می باشد. این امر می تواند تخصیص منابع را با هدف رفع نابرابری های منطقه ای تحت تاثیر قرار دهد
طی سالیان گذشته محققان با بهره گیری از اطلاعات و روش های کمی که عمدتا ماهیتی اقتصادی داشت موفق به تییین میزان رشد و توسعه در سطوح بین المللی، ملی، منطقه ای و محلی نگردیدند - همان، همان - . اندازه گیری سطح توسعه از طرف سازمان های بین المللی و اقتصاد دانان با شاخص های متفاوتی صورت می گیرد. یکی از شاخص های رایج،درآمد سرانه است. بر این اساس مناطقی که به طور نسبی از درآمد سرانه بالایی برخودارند، به عنوان توسعه یافته تلقی می شوند
اگر چه شاخص مذکور، از این جهت که عینی و فارغ از ارزشها و اظهار نظرهای شخصی و سلیقه ای است، قابل دفاع است. اما بدلیل آنکه ارزشهای غیر پولی و مواردی را که قابل تبدیل به مقادیر پولی نیستند را در بر نمی گیرد نمی تواند بعنوان تنها معیار توسعه یافتگی مناطق به شمار آید، به همین دلیل از دهه 1960 به بعد شاخصهای ترکیبی و سایر شاخص های غیر اقتصادی مانند شاخص های توسعه فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی- درمانی ارائه گردید.
از آنجائیکه فرهنگ یکی از مؤلفه های مهم و اساسی در توسعه هر کشوری می باشد و مبنای هرنوع توسعه، توسعه فرهنگی است و دغدغه اصلی دولت ها رسیدن به توسعه همه جانبه است و از آن جا که مبنای این توسعه انسان - موجودی فرهنگی - می باشد، زیربنای توسعه حقیقی و پایدار توسعه فرهنگی خواهد بود
میزان برخورداری یا دسترسی به امکانات فرهنگی و توزیع بهینه آنها در سطح کشورها و شهرستانها از ارزش و اهمیت زیادی برخوردار است و ایران بعنوان یکی از کشورهای در حال توسعه از نظر برخورداری از شاخص های مختلف توسعه دارای اختلافات و تباینات زیادی می باشد و شاخص های فرهنگی بعنوان یکی از جنبه های توسعه دارای توزیع جغرافیایی ناهمگونی در بین استانها و شهرستانها می باشند و استان آذربایجان غربی نیز از این موقعیت ناهمگون به دور نیست.
-2-1 فرضیه تحقیق
- به نظر می رسد بین شهرستانهای استان آذربایجان غربی از نظر امکانات و خدمات فرهنگی - اجتماعی نابرابری شدیدی وجود دارد.
- بین میزان شهرنشینی شهرستانهای استان آذربایجان غربی و توسعهیافتگی آنها در زمینه اجتماعی- فرهنگی رابطه مستقیم وجود دارد.
-3-1 اهداف تحقیق
اهداف تحقیق بررسی تفاوتها و نابرابری های بین شهرستانهای مختلف از نظر برخورداری از شاخص های فرهنگی – اجتماعی و رتبه بندی شهرستانها از نظر میزان برخورداری از شاخص های مذکور و اینکه کدام یک از آنها توانسته اند جایگاه مناسبی از نظر برخورداری از امکانات و خدمات فرهنگی اجتماعی در استان پیدا کنند و کدامیک در محرومیت قرار گرفته اند، تا از طریق برنامه ریزی توسعه منطقه ای گامی در جهت هدایت پتانسیل های توسعه کشور جهت بهبود وضعیت فرهنگی آنها برداشته شود.
-4-1 پیشینه تحقیق
بحث درباره فرهنگ از دیرباز در جهان سابقه داشته ولی بررسی آن با دیدگاههای جدید در دهه های اخیر رواج یافته است. نخستین بار در یونسکو بحث فرهنگ و توسعه مطرح شد. با اعلام اندیشه توسعه فرهنگی در سال 1950، دهه 60-1950 به دهه اول توسعه شهرت یافت. در دهه 70 – 1960 در کشورهای اروپایی مفاهیم و واژه های جدید چون توسعه فرهنگی و سیاست فرهنگ در عرصه فرهنگ مصطلح گردید
در سال 1970، نخستین کنفرانس در زمینه فرهنگ با شرکت نمایندگان 85 کشور در ونیز برگذار شد. از این کنفرانس به بعد، در یونسکو به مقوله فرهنگ، توسعه فرهنگی، برنامه ریزی فرهنگی، سیاست گذاری فرهنگی، اقتصاد فرهنگی و پژوهش فرهنگی پرداختند