بخشی از مقاله

چکیده :

با توجه به اینکه میادین جلوهگاه باورها و شیوه زیست مردم و نتیجه نگرش آنها به هستی است، میتوانند به عنوان عامل هویّتی یک تمدّن و یک ملّت و یک جامعه شهریظاهر شوند. نه تنها کلیّت شهر بلکه عناصر و اجزاء آن نیز با شدّت و ضعف متفاوت و ابعادمختلف به هویّت فکری، تاریخی ،فرهنگی ، هنری و علمی جامعه پدیدآورنده خود اشاره میکند. با گذشت زمان، اگر میادین شهرها بتوانند، کماکان اصول و ارزشهای مورد قبول و احترم و هویّتساز را به ناظر و جامعه القا کنند، میتوانند به نقش ارزشمند هویّتی خویش تداوم ببخشند.

امّا اگر نتوانند نقش مورد نظر و مورد ازنی جامعه را ایفا کنند، به مرور مهجور و مضمحل خواهند شد و نقش هویّتی خویش را از دست خواهند داد. بنابراین با توجه به اصول موجود به بررسی الگوهای شکل گیری میادین پرداخته تا با بررسی الگوها به روند شکل گیری ان کمک شایانی گردد.روش تحقیق این مقاله به صورت ترکیبی و بر اساس تحلیلات کتابخانه ای بوده است. در این مقاله سعی شده با توجه به بررسی های صورت گرفته به تجزیه و تحلیلی میدان ها و اصول شاخص و همچنین الگوهای ان ارائه گردد.

مقدمه:

هر نوع بررسی در جهت شناخت ویژگی ها و مختصّات “میدان ” به عنوان یک “فضا” یا “عنصر” شهری نیازمند آشنایی با مفهوم شهر و فضای شهر در قلمرو یک فضای فرهنگی و محیط طبیعی - که مطالعه میدان در آن فرهنگ یا محیط انجام می شود - می باشد. نکته مهم این است که بررسیهایی که به شهر و مباحث شهری - که به هرحال متأّثر از ارزش های فرهنگی و شکل گرفته بر پایه مبانی فکری و جهان بینی اهل شهر است - می پردازند، در هر جامعه ای باید ویژگی های تاریخی و فرهنگی و محیطی و در یک کلام بارزه های هویت معنوی آن جامعه را مﱢدنظر داشته باشند. بررسی “میدان ” نیز به عنوان یک عنصر شهری از این قاعده مستثنی نیست .

در واقع انسان و قلمرو معنوی و فرهنگی حیات وی باید به عنوان محور مطالعات ایفای نقش نمایند. این موضوع از آن جهت اهمیت دارد که تقریبًا جملگی محقّقینی که در مورد میدان - به عنوان یک فضای شهری - افاضاتی دارند، عمومًا بر جنبه عمومی“ بودنِ فضای میدان “ و سروکار داشتن آن با “زندگی عمومی ” تأکید می کنند. به عبارتی تعبیر فضای شهری ، با زندگی جمعی که جلو ای از فرهنگ جامعه است و در عین حال با فراهم بودن دسترسی عمومی به فضا - که طبیعتًا کیفیّت و مطلوبّیت فضا نیز جزیی از آن است - مترادف است .

تمدّن ایرانی طی دوران طولانی و پر فراز و نشیب خود فّعالیت های جمعی متنّوعی را در فضاهایی تجربه نموده است که یکی از اصل ترین آنها فضاهایی بودند که در متن مجتمع های زیستی قرار داشته و برای مردم شناخته شده بودندیکی از عوامل مهّمی که مطالعه تاریخ و ویژگی های کالبد شهرهای تاریخی ایرانی را با مشکل مواجه می نماید فقدان اسناد مکتوبی است که توّسط طرّاحان و سازندگان آنها نگاشته شده باشند.

در عین حال مطالعه بسیاری از اسناد تاریخی ، سفرنامه ها، کتب اخلاق ، آیین های شهرداری ، دواوین شعرا و حتّی داستان ها ومثَل ها می تواند در زمینه شناخت ویژگی های کالبدی و عملکرد - و نه مراد و مقصود اصلی طّراحان و به ویژه معانی مورد نظر از آنها - کمک شایان توّجهی به محقّقین بنماید.

در این اسناد و مدارک از تعابیر و اصطلاحات متعّددی که مرتبط با قلمرو معماری و شهرسازی و حیات شهری و زندگی مدنی و چگونگی ایجاد و شکلگیری و حیات و مدیریت و عملکرد و هویت فضاهای معماری و شهری هستند ذکری به میان آمده است ، که یکی از اصلی ترین آنها میدان است

اگر چه در برخی از سفرنامه هایی که در مقاطع مختلف زمانی و توّسط مسلمانان یا بیگانگان در مورد شهرهای ایرانی نگاشته شده اند، بنا به مورد از میدان های شهری مهمی که جزئیات کالبدی و فضایی و عملکردی آن و همینطور از نقش آن در ساختار شهر - آنگونه که در مورد میادین شهرهای غربی معمول است - ذکری مطرح نشده است . سفرنامه نویسان غربی نیز عمومًا از میدان نقش جهان به طور خاص و از وجود میدان با ساختمان های مهّمی چون مرکز حکومت یا مسجد در کنار آن - در برخی شهرها مثل تبریز - به طور عام یاد نموده اند علّت اینکم توّجهی نیز شاید آن باشد که آنان عموماً با معیارهای خودشان شهر ایرانی و فضاهای آن را ارزیابی کرده اند و چون ویژگی های میادین غربی را در آنها نیافته اند توّجه به آنها - به ویژه به معنای و معنویتشان - مغفول مانده است .

به بیان دیگر مروری اجمالی بر تعاریف و توصیفاتی که از میدان در شهرهای ایرانی در منابع مختلف به عمل آمده است حکایت از آن دارد که میدان به مفهوم اروپایی آن که عموماً به عنوان الگوی مطلوب میدان معّرفی می شود، در ایران وجود نداشته است .

نکته قابل ذکر دیگر در مورد میدان - و فضاهای مشابه - آن است که گاهی به فضاهای باز مقابل عملکردهای عمومی و ساختمان های بزرگ - مثل جلوخان مساجد - میدان اطلاق می شود و در بسیاری موارد نیز تکایا و حسینی های سرباز به عنوان میدان های شهری معرّفی شده اند. “در بسیاری از شهرهای دوره اسلامی ایران از جمله یزد،کاشان ،گرگان ، علاوه بر این که هر محلّه دارای مسجدی یا زیارتگاهی م باشد، به فضای باز یا میدانی که در اّیام مخصوص به عنوان حسینیه مورد استفاده قرار می گیرد، نیز دسترسی دارد

اگر چه که می توان با مسامحه این تعبیرات را پذیرفت ، اّما واقعّیت این است که اینگونه فضاها و به خصوص حسینی ها و تکایا، هم از نظر کالبد، هم از نظر عملکرد، هم از نظر سابقه تاریخی و هم از نظر معنا و خاطره جمعی با میدان تفاوت ماهوی و شکلی داشته اند - .

میادین شهرهای ایران گذشته از برخی میادین طرّاحی شده و منظّم ، عمومًا فاقد نظمی هندسی یا عناصری خاص به عنوان بدنه بود اند و غالبًا با قرار گرفتن در مدخل شهر - مقابل دروازه - یا مکان های خاص شهرها به محل اطراق کاروان ها، انجام مبادلات تجاری ، برپایی نمایش ها، انجام ورزش ها و برپایی آئی ها بود اند.

در بسیاری موارد نیز میادین به قصد ایجاد میدان شکل نمی گرفته اند، بلکه آنچه که سبب پدید آمدن میدان ها در بافت شهرها م شد، سازمان فضایی شهرها و محلات و مکانگیری عناصر اصلی مراکز آنها - مجموع ، یا تعدادی از عناصر شهری همچون مسجد، حسینیه ، بازارچه ، آ انبار ، مدرسه و مّامح - در کنار یکدیگر بود، که وجود فضایی برای برقراری ارتباط فضایی بین آنها را اجتنا ناپذیر می نمود

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید