بخشی از مقاله

چکیده

اجنماعی زیستن واخلاقی رفتارکردن درتمامی ابعاد رشدی مهم است و باعث شکل گیری شخصیت متحول درانسان می شود با رسیدن افراد به سنین دبستان نیازهای خاصی درآنان پدید می آید که زمینه رابرای افزایش پیچیدگی تعاملات وگرایش به همسالان و سایرافراد جامعه فراهم می کند که درسازگاری اجتماعی آنان اثر می گذارد .کودکان دوره ی دبستان بابرقراری ارتباطات پیوسته و عضویتهای گروهی می توانند احترام به مقررات اجتماعی ، زندگی درکنارهمسالان ، کسب رضایت خاطر همسالان را یاد گرفته و سرانجام به تکامل و سازگاری اجتماعی برسند.

اجتماعی شدن ودخالت جامعه بطورمطلوب در روند رشد و تربیت انسان امری ضروری ولازم می باشد.جامعه با پدید آوردن ارزشهاووجدان اخلاقی ازطریق نظام خانواده دردرون کودکان ونوجوانان باعث پدیدآمدن نوعی سازگاری بین تأمین نیازها وحدود تواناییها و امکانات شده و مانع ازانجام افکار و اعمال نامعقول توسط آنان می شود اهدافی که فردبرای زندگی خود انتخاب می کند باید با توانایی وجودی خودش وامکانات محیطی هماهنگ باشد.

مقدمه

انسانها درهرمرحله ازرشد خود برای اینکه بتوانند نیازهای خودرابرطرف کنند و به بهترین کمالات دست یابند باید اقدام به ایجادارتباط با همنوعان و گرایش به اجتماع کنند چون به تنهایی نمی توانند ازتدارک آنها برآیند. دوره ی کودکی سوم - سنین6-5 تا 12-11 سالگی - نیز مقارن است با آغازآموزش رسمی کودکان که دراین دوره ادراک اجتماعی کودکان بسرعت رشد وتکامل می یابدوآنان با همسالان خود روابط کاری وهمکاری برقرارمی کند بطوریکه این دوره با فعالیت درگروه و داشتن روحیه ی اجتماعی مشخص شده است.

بارسیدن افراد به سنین دبستان ، نیازهای خاصی درآنان پدید می آید - برای مثال میل به یادگیری بیشتر - که گسترده شدن این نیازهاوناتوانی والدین دررفع آنها زمینه ساز گرایش به اجتماع وبرقراری ارتباطات اجتماعی می شود - دستجرید، . - 1392 ازنظرفروید رشد یک فرایند مرحله ای است که تأمین کم وزیاد نیازهای خاص افراد باعث تثبیت وی درمراحل بعدی تکامل وبروزاختلالات روانی ، وابستگی و افسردگی وعدم رشد وی می شود و باعث می شود روابط کودکان با همسالانش نسبت به گذشته تغیرکند که این امورعضویت وی درگروههای دیگرجامعه ودگرگونی گرایشات وارتباطات اجتماعی رادرپی دارد .

یکی از ویژگی های دوره ی دبستان میل طبیعی اقراد به جدایی ومستقل شدن ازوالدین است که درآن کودک برای رسیدن به مراحل بزرگسالی ورشد درهمه ی ابعاد باید بتواند تاحدود منطقی ازوالدین خودجداشود ، با بلوغ جنسی آشنا شود، با همسالان آشنا و رابطه برقرارکند ، بتواند فلسفه ای برای زندگی پیداکرده و به احساس هویت دست یابد که همه ی این موارداز نشانه های رسیدن به استفلال است که استقلال واقعی ازوالدین کارساده ای نیست واستقلال و وابستگی انگیزهها و مشوقهای قوی خود را دارند که باعث می شود کودک درتضاد باشد.

فلسفهی اجتماعی شدن

تاآن جاکه تاریخ نشان می دهدانسان اززمان حیاتش ب صورت اجتماعی میزیسته است. بنابراین، می توان گفت جز افراد استثنایی که در هر زمان نمونه های اندکی ازآن ها به چشم می خورد، در هیچ دورانی بشر به صورت انفرادی زندگی نکردهاست .اجنماعی زیستن واخلاقی رفتارکردن درتمامی ابعاد رشدی مؤثراست و باعث شکل گیری شخصیت متحول درانسان می شود .انسان وجامعه درمقابل یکدیگر نیستند بلکه با تأثیروتأثرمطلوب بریکدیگر باعث پیشرفت وتعالی یکدیگر می شوند درواقع خداوند نعمتهای زیادی مثل عقل واراده به انسان داده است تابتواندبابهره گیری ازآنها خود وجامعه را به سعادت و خوشبختی برساند . درواقع چون آدمی صاحب اراده ،اختیاروقوه ی عقل است می تواند با کمک همنوعان وجامعه وتکیه برکنترل درونی به سیرتکامل ورشدش ادامه دهد و به خودشکوفایی دست یابد .

اجتماعی شدن ودخالت جامعه بطورمطلوب درروند رشد وتربیت انسان امری ضروری ولازم می باشد.جامعه با پدید آوردن ارزشها و وجدان اخلاقی ازطریق نظام خانواده دردرون کودکان ونوجوانان باعث پدیدآمدن نوعی سازگاری بین تأمین نیازها وحدود تواناییها و امکانات شده و مانع ازانجام افکار و اعمال نامعقول توسط آنان می شود اهدافی که فرد برای زندگی خود انتخاب می کند باید با توانایی وجودی خودش وامکانات محیطی هماهنگ باشد .

اکثر روان شناسان وفلاسفه - مثل افلاطون وارسطو - انسان را موجودی اجتماعی می دانند - کریمی، - 1384 و مدنی بالطبع بودن انسان را امری ذاتی دانسته وتأثیروتأثراتی که انسان وجامعه بریکدیگر می گذارند راعامل گرایشات اجتماعی می دانند و معتقدند نیازهای انسانها ورسیدن به بهترین کمالات عامل برپایی جوامع گوناگون می باشد. انسان به ایجاد ارتباط با دیگران نیازدارد که خانواده وتعاملات اعضای آن نفش مهمی دراین ارتباط دارد - دادستان، . - 1384 آدلرمعتقد است انسان با نیاز وابسته بودن به جمع به دنیا می آید و توانایی قبول مسئولیت ونیازبه تکامل وپیشرفت ازذات او سرچشمه می گیرد.

صاحب نظران و ضرورت ارتباطات اجتماعی

گروهی از روانشناسان ارتباطات اجتماعی را درروند رشد و تربیت انسان ضروری وحتمی می دانند ولی گروهی دیگر آن را َقرارگیرد براین اساس جامعه ، نهاد خانواده و بخصوص والدین نقش مؤثری درهدایت و تربیت افراد دارد - کریمی، . - 1389 ژان ژاک روسو بنیانگذار مکتب طبیعت گرایی - ناتورالیسم - نیز براین عقیده است که دخالت جامعه به ظاهردرجهت هدایت انسان است واین دخالت رانفی می کند .

درواقع از دیدگاه روسو چون آدمی صاحب اراده ، اختیار و قوه ی عقل است خودش می تواند بدون جامعه و ارتباط با دیگران به سیرتکامل و رشدش ادامه دهد و به خود شکوفایی دست یابد. مکتب مارکسیسم انسان را به مومی تشبیه می کند که نمی تواند به خودش شکل دهد و این جامعه ،ارتباطات وعوامل اجتماعی ، اقتصادی وتاریخی آن است که برانسان تأثیرگذاشته و به مسیر دلخواه خود هدایت می کند. مکتب ادیان الهی - اسلامی - براین عقیده است که خداوند نعمتهای زیادی به انسان داده است تا او بتواند با بهره گیری ازآنها خود وجامعه را به سعادت و خوشبختی برساند .

جنسیت ونحوه ی برقراری ارتباطات اجتماعی

روشهایی که ازطریق آن فرهنگها انتظارات نقش جنسیت را مشخص می کنند ازفردی به فرد دیگر و ازجامعه ای به جامعه ی دیگر باهم فرق دارد مثلا درجوامع غربی خشونت و اعمال آن برای پسران نوجوان بیشترازدختران تشویق می شود هرچند به خاطرنافرمانی تنبیه می شوند ولی برای دختران نوجوانی که خشونت به خرج می دهند تنبیه ومحرومیت شدید تراست. تجاربی که پس از تعاملات وکنار آمدن با این فرهنگها و سازگاری با آنها به شخصیت افراد شکل می دهد درسازگاری با محیط اطراف و برآورده کردن انتظارات جامعه نقش اساسی دارد. درواقع دخترها وپسرها درنحوه ی برقراری ارتباط وهدف ازآن باهم فرق دارند که گاهی این تفاوت درارتباط موجب بروز مشکل می شود - محمدنظری، . - 1386 معمولا پسرها برای تبادل اطلاعات وحقایق ومحبوب شدن دربین همسالان وگروهها ودختران برای ایجادصمیمیت بین همسالان ودوستان رابطه برقرارمی کنند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید