بخشی از مقاله

چکیده
بسیاري از منظومههاي بزرگ ادب فارسی از ساختار روایی بالایی برخوردار هستند و انتقال بخش هاي مهمی از اندیشهها و مفاهیم موجود در این آثار از زبان شخصیتهاي مختلف، بیان شدهاند؛ از جمله این آثار، منظومه ي سیرالعباد و قلعه سقریم است. مثنوي سیرالعباد، اثري جذاب در عرفان اسلامی و شرح سفر روح در عالمی ماورایی است. نیما در سرودن قلعه سقریم متأثر از این اثر سنایی بوده است. از این رو این مقاله در صدد پاسخ به این پرسش است که: هر یک از الگوهاي معنایی به کار رفته در قلعه سقریم در عین تأثیرپذیري چه دگرگونی نسبت به سیرالعباد داشته است؟ این مقاله که فتح بابی در بررسی و مقایسه ي این دو اثر است، ساختار داستانی و روایی قلعه سقریم و سیرالعباد را از منظر پیرنگ، درون مایه، شخصیت، زاویه دید و صحنهپردازي به بحث و واکاوي گذاشته است و نشان می دهد نیما در بسیاري از عناصر داستان و ساختار روایی قلعه سقریم تحت تأثیر سیرالعباد سنایی بوده است.
مقدمه

منظومه ي سیرالعباد الی المعاد که در اوایل قرن ششم هجري سروده شده است، سفري است به مبدأ و معاد که سراسر سمبلیک و رمزي است؛ در این منظومه، سالکی،مشتاقِ خاستگاه ومنزلتِ سرآغاز خویش، سفر را آغاز می کند و نفس ناطقه در هیأت پیري نورانی او را راهنمایی می کند و از مکانهاي مثالی، ضمن رویارویی با پدیده هایی که هر یک نمادي از خصال انسانی است، می گذراند. » سیرالعباد، روایت گونه اي از آفرینش انسان از هبوط تا عروج است؛ چرا که مسافرش از مرحله ي جمادي تا نباتی را سپري می کند. « فرّخ - نیا، - 44 :1392 قلعه سقریم .1313 - ش - که به واقع بلندترین و سنتی ترین منظومه نیماست، نمونه دیگري از چنین سفر تمثیلی و رمزي است. اصل و اساس این منظومه، داستان سیر و سلوك صوفیانه سالکی است که خویشتن را در قلعه ي مملو از غولان و آدمیان دیو صفت گرفتار می بیند؛

سپس، در طلب کمال بر می آید و طی طریق می کند و ماجراهایی برایش رخ می دهد. جانوري شگفت و هیولاگون می بیند که با یاري مردي روح بخش،زا شرّ آن جانوران می رهد و در می یابد که آن هیولا جسم و نفس اوست که همواره باید مراقب آن باشد. استفاده نیمایوشیج از همان قالب - مثنوي - ووزنِ - خفیف - سیرالعباد آن هم به شکل داستانِ رمزي و تمثیلی، در خور توجه است. بنابراین ساختار و درون مایهمشتركِ این دو اثرکاملاً آشکار است.  از این روست که بعضی از محققان معاصر، مثنوي قلعه ي سقریم را از نظر شکل و مضمون، تأثیر یافته از آثاري چون سیرالعباد سنایی می دانند. - حمیدیان، - 75 :1381

-    پرسشهاي تحقیق

-    قلعه سقریم بیشتر در کدام عناصر داستانی و روایی تحت تاثیر سنایی بوده است ؟

-    الگوهاي معنایی به کار رفته در قلعه سقریم چه دگرگونی نسبت به سیرالعباد داشته است؟

-    فرضیه

-    به نظر می رسد مهمترین تاثیر پذیريداستانی و رواییِ قلعه سقریم از سیرالعباد، توصیف شخصیتها، محتوا و زمینه ي اثر باشد.

-    به نظر می رسد از آنجا که نیما در اشعار سنتی مقلِّدیک صِرف بوده است، هیچ نوآوري و خلاقیتی در قلعه سقریم نسبت به زیر متن خود یعنی سیرالعباد نداشته است.

-    پیشینه تحقیق
درباره تطبیق منظومه ي سیرالعباد و مثنوي قلعه سقریم تا کنون هیچ اثري نوشته نشده است و محققان تنها به بررسی مضامین منظومه سیرالعباد آن هم به صورت کلی اشاره کرده اند و به موضوعی غیر از موضوع تطبیقی پرداخته اند. براي مثال کتاب "داستان دگردیسی، روند دگرگونی هاي شعر نیما" - حمیدیان،1381، ص 75، نشر نیلوفر - فقط در یک سطر به تأثیرپذیري قلعه سقریم نیما از منظومه سیر العباد اشاره می کند. بنابراین هیچ پژوهش مستقلی درباره بررسی تطبیقی این دو اثر صورت نگرفته است. انجام دادن چنین پژوهشی را ضروري می سازد.

- بحث اصلی
هر داستانی داراي اجزاء و بخشهاي متفاوتی است کهمجموعاً پیکر داستان را به وجود میآورند و به هم پیوسته و از هم جدایی ناپذیرند. بر این اساس این پژوهش در صدد آن است تا عناصرداستانیِ این دو اثر را به بحث بکشاند. مهمترین این عناصر عبارتند از:
-1 طرح و پیرنگ
هر داستان »طرحی« دارد که به وسیله شبکهاي هدایت میشود، شبکهاي استدلالی، علت و معلولی و تنظیمکننده فراز و فرود داستان؛ - بینیاز، - 19:1392 طرح و پیرنگ در منظومه ي سیرالعباد و مثنوي قلعه ي سقریم بدین صورت است که در آن رهرو برانگیخته می شود تا با سفر در عالمی رؤیاگون به حقی قتی دست یابد. در این سفر رازآموزانه، »راهنمایی«، »سالک « را همراهی می کند و در نهایت وپایانِ داستان، رهرو رازآموخت ه می شود و به جهان بیداري باز می گردد. حوادث به ورت علّی و معلولی به هم مرتبط شده و هر حادثه از حوادث پیشین خود نش أت میگیرد. می توان پیرنگ و طرح این دو اثر را خلاصه و فشرده بدین گونه آورد: - قهرمان یا قهرمانان با مسئله اي بر خورد می کنند. سفر رازآموزانه با ورود به عالمی رؤیاگون براي ح ل مسئله یا بازجست راه حل آغاز می شود.

- راهنما یا راهنمایانی و ارد داستان می شوند تا قهرمان را در رسیدن به هدف یاري کنند .

- سفر در عالم رؤیاگون، با برخورد با ضدقهرمان، غلبه بر آن و جستجوي راه حل ادامه م ی یابد.

- قهرمان رازآموخته، به جهان بیداري بازمی گردد و داستان سفر را بازگویی می کند. طرح و پیرنگ در یک داستان، داراي بخشهایی است چون نقطه ي آغازین، گرهافک نی، بحران، نقطه ي اوج و گرهگشایی. - بی نیاز، - 19 :1392 فورستر ویژگی سهگانهاي را براي پیرنگ مشخص میکند که عبارتن د از پیچیدگی بحران و بازگشایی - فورستر، - 113 :1384
صحنه آغازین

-1-1 نقطه آغازین
در سیر العباد الی المعاد، قهرمان داستان که راوي نیز هست، داستان را با سخنی با باد آغاز می کند. بیتهاي نخستین اثر به مثابه تشبیبی هستند براي ثنويِ قصیده وار سیرالعباد الی المعاد: مرحبا   اي بری د سلطان وش    تختت از آب و تاجت    از آتش اي به    خاك و خاك را فراش    وي تو از آب و آب    را نقاش...

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید