بخشی از مقاله

چکیده

»روایت حداقل« یکی از گونه های ساختار روایی است که دارای دو وضعیت ابتدا و انتها با تکیه بر بعد زمان است. در این پژوهش برآنیم تا اولا به ترسیم دستور زبان روایی »روایت حداقل« بپردازیم و در گام بعدی در یک جامعه آماری محدود - اما دقیق - قابلیت های تبدیل روایت کلان به پیرنگ »روایت های حداقل« در ادبیات داستانی دفاع مقدس در سه روایت، »ارمیا« نوشته رضا امیر خانی،»چشم های شکفته در باران« اثر منوچهر ذوقی و »سفر به گرای 270 درجه« از احمد دهقان مورد کاوش قرار گرفته است. تحقیقات نگارنده در این زمینه نشان می دهد که در روایت های بزرگ تر نیز که خود شامل چندین خرده روایت است، گاه ساختار روایی و دستور زبان »روایت حداقل« به چشم می خورد، یا پیرنگ آنها قابل تبدیل به یک روایت حداقل است و در این پژوهش اگر چه ظاهر آثار منتخب از نظر حجم، روایت کلان به شمار می آیند، اما موقعیت ها و تغییر شخصیت ها سازگاری و تبدیل آنها به »روایت حداقل« را میسر نموده است به گونه ای که با تکیه بر بعد زمان دو وضعیت ابتدا و انتها با تکیه بر تغییر شخصیت ها، فضا و بن مایه های داستان در این آثار خود گویای این امر است.

کلید واژگان: روایت، روایت حداقل، پیرنگ، داستان

مقدمه و بیان مساله

هر متن روایی - داستان - یا روایت - به معنای متن روایی نه شیوه بیان - دارای اصول و قواعد ساختاری خاصی است به گونه ای که تخطی از این قواعد و اصول باعث می شود تا روایت - داستان - ناقصی داشته باشیم. حتی در درس های داستان نویسی و آموزش داستان نیز می توان با کاربست این قواعد - دستور زبان داستان - به دانش آموختگان این حرفه نیز توصیه کرد تا این قواعد را در ساختار طرح داستان خویش پیاده کنند به گونه ای به کار گیری این ترفند ها به خلق اثری ماندگار کمک خواهد کرد.

پرداختن به چنین مباحثی به صورت اصولی و ساختارگرایانه از اهداف علم روایت شناسی ساختار گراست به گونه ای که حاصل مطالعات این علم و کاربست آن بر بستر متن های روایی گویای تنوع ساختار دستور زبان روایت در این روایت ها است. ساختار گرایی تنها به ساختار بیرونی یک راث نمی پردازد و علاوه بر ساختار کلّی و فرم، به محتوا و زبان آن نیز توجه دارد. زیرا محتوا و زبان یک اثر با ساختار کلّی آن پیوندی ناگسستنی دارد. »ساختارگرایی عموما به اندیشه های فرانسوی دهه 1960 اطلاق می شود و با نام متفکرانی چون، کلود لوی استراس، رولان بارت، میشل فوکو، ژرار ژنت، ژاک لاکان ، آلژیر داس ژ گرماس و ژان پیاژه عجین شده است. چنان که پیاژه در کتاب ساختارگرایی می گوید: »ساختارگرایی یک روش است و نه یک آموزه« - مکاریک،. - 173 : 1385 اگر زمان داستان خطی مورد نظر باشد، فرایند های سه گانه را می توان به شکل زیر نمایش داد:

می توان گفت طرح هر داستان سلسله حوادثی در بستر زمان است که از آغاز تا فرجام دچار تحول گردیده است و این طرح با حوادث خاص خود باعث جدایی یک داستان از داستان های دیگر می شود. فاطمه کوپا می نویسد:» کرانه های آغاز و فرجام، هر داستانی را از داستان دیگر جدا می کند و به آن جهانی خاص می بخشد - «کوپا، . - 4 :1390 ساختار پیرنگ هر داستان از پنج نقطه تشکیل شده است که دارای وضعیت اولیه، نیروی تخریب کننده2، وضعیت میانی، نیروی سامان دهنده و وضعیت پایانی است.

نیروی تخریب کننده

البته یک نکته خیلی مهم در ادبیات داستانی این است که حتماً باید در ساختار طرح داستان یک نیروی تخریب گروجود داشته باشد و در غیر این صورت متن حالت گزارشی پیدا کرده و دیگر صورت داستانی ندارد. البته این ساختار بیشتر مربوط به روایت کلان است و علاوه بر روایت های کلان، گونه ای دیگر از روایت ها نیز به نام »روایت حداقل« وجود دارد که شامل به هم ریختن یک وضعیت است و حداقل دارای دو مرحله ابتدایی و انتهایی است، یعنی در یک داستان با یک توالیِ حوادث مواجه ایم که در محور زمان اتفاق میافتد و دارای دو موقعیت ابتدا و انتها - قبل و بعد - با

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید