بخشی از مقاله
چکیده
هویت از موضوعات جالب توجه و بحث برانگیز معماری و شهرسازی میباشد که در بررسی و رسیدن به آن برای هر جامعهای با توجه به دگرگونی نگرش انسان به همهی ابعاد زندگی که خود دگرگونی هویت را در پی داشته و تحت تاثیر قرار داده ضروری است. در این مقاله ابتدا به سنت پرداخته میشود و به کنکاش در فرایند ارتباط ما با معماری و علت تفاوت آن با دیگر علمها را بررسی میکند.
رابطه هویت، معماری و فضای شهری از این ابعاد بررسی شده و مشخص گردیده که هویت از آنجا که معمار سنتی بر مدار سنت و هویت جمعی میسازد، آثار معماری سنتی همشکل و همزبان هستند، آن-چنان که گویی همه بناها را معماری هزار ساله ساخته است، اما چون معماران عصر جدید هر یک بنا بر سلیقه و هویت شخصی و یا سبکی خویش میسازند، آثار معماری جدید ناهمشکل و زبان و گویای تکثر اندیشه و سلیقه آنان است که چنین تاثیری را در شکلگیری فضای معماری و شهری ایفا میکند.
مقدمه
معماری با هویت بیانگر خصوصیات مشخص از یک جامعه است خصوصیاتی مانند فرهنگی، اجتماعی و . . . که باید در عرصهی کلان و بزرگتر از آن به هویت شهری و جزئیات رسیدن به آن متجلی شود. دستیابی به معماری با هویت در واقع پاسخی به نیازهای معنوی انسانها، در کنار تمامی نیازهای مادی آنان است که در واقع معماری و فرم شهری و در نهایت آن هویت شهری آخرین تاثیر این نیازها و نگرشهای افراد آن جامعه میباشد که خود را نشان میدهد.
به تعبیر کریستوفر الکساندر واقعیت این است که ما خود را آنچنان با قواعد و مفاهیم و ایدههای مربوط به آنچه باید برای زنده ساختن بنا یا شهر انجام گیرد آزردهایم که از آنچه طبیعتا رخ خواهد داد میترسیم، و متقاعد شدهایم که باید در قالب یک سیستم و با شیوههایی خاص کار کنیم، مبادا بدون آنها محیط ما دچار هرج و مرج شود.
معنای لغوی هویت
هویت در فرهنگ لغت دهخدا عبارتاست از تشخص و همین معنی میان حکیمان و متکلمان مشهور است در فرهنگ عمید هویت یعنی حقیقت شیء یا شخص که مشتمل بر صفات جوهری وی باشد. هویت در لغت به معنای شخصیت، ذات، هستی و وجود و منسوب به هو میباشد
در فرهنگ معین هویت اینگونه بیان میشود :
-1 ذات باری تعالی؛ -2 هستی، وجود؛ -3 آنچه موجب شناسایی شخص بشود
یعنی آنچه باعث تمایز فرد از دیگری شود. در ادبیات عرفانی ایران، هویت به ذات مطلق خداوند اطلاق میشود. لذا معنی وجود و هستی را برمیآورد. ملاصدرا که همه موجودات را ممکنالوجود و نسبی میداند، هویت را »هویت ساریه« و به معنای فیضرسان به دایرهی ممکنات دانسته است . رایت آن را چیزی میدانست که به واسطهاش، هر موجودی به سبب داشتن آن از باقی متمایز میشود
-معماری، فرم و هویت
بناهایی که پدید میآیند به تدریج و به اقتضای طبع خود دارای هویت معینی میشوند. این هویت هویتی ویژه و کالبدی و دقیق و ظریف است که هرگاه بنا یا شهری زنده میشود باید به وجود آید. این هویت تجسم کالبدی کیفیت بینام در بناهاست که مهمترین مشخصهی آن تعادل خاص میان نظم و بینظمی است - همان - .ساختههای دست انسان تبلور فرمهایی مادی است که به وسیلهی نظامهای از پیش تعیین شدهی روابطی که بازتاب الگوهای ازلی آسمانیاند یکپارچه شده است.
مجموع تلاش-های آفرینندگی بشر هیچکجا آشکارتر از سکونتگاههای او بیان نشده است. روستاها، شهرهای کوچک و بزرگ، به وسیلهی آرایش انواع متمایز ساختمانها که با فرمهای مادی تمهید شدهاند این دستساختههای انسان را به وسیلهی تکرار و تصویرسازی در مقیاس فرا انسانی بزرگتر جلوه میدهند. - اردلان و بختیار[7]، - 1393 واین شباهت اجزاء ناشی از آن است که نیروهایی که اجزاء را شکل می-دهند همواره کجایش یکی هستند. اما اندک ناموزونی و بینظمی در عین این شباهت ها ناشی از آن است که این نیروها هیچگاه کاملا یکی نیستند. این هویت فقط ازآن بناهایی است که نیروهای درون خود را به درستی منعکس میکنند. این تجسم کالبدی کیفیت بینام در شهرها و بناهاست
رابطه هویت، معماری و فضای شهری
شهر در مبانی طراحی شهری سه نگرش1 عمده دارد. این دیدگاهها برای بدست آوردن راهکارهای طراحی شهری با وجود تفاوت داشتن با هم خواهند بود. هنگامی که اجزای شهر را در شکل پر و خالی نمایش دهیم فضا تئوری توده را طرح می کنیم که نتیجه آن ساختار و نظم فضاهای پر و خالی شهر است. شبکه دسترسیها در شهر نمونهی یک فضای تهی شهری است. این شبکه خیابانها و میدانها را در بر میگیرد که ساختارهای یکپارچه کننده شهر هستند.
در میان فضاهای تهی شهر، خیابان و میدان، زندگی فعال و پویاییِ اجتماع انسانها را بیش از دیگر نمونهها نشان میدهد.
دیدگاه ارتباط در شهر از سازمان خطوطی سخن میگویدکه اجزای ثابت شهر را به هم وصل میکند. این خطوط که نمونه محورهای نیرو در شهر هستند به عنوان دادههای خاص طراحی شهری مطرح میشوند. دسترسیها بسته به شکل وجودی - ارگانیک یا از پیش طرح شده - فرمهای متفاوت را در فضای فرمال شهر نشان میدهند.
در شهرهای تاریخی و روستاها جمع شدن واحدهای معماری در پیروی از گونهای نظم تحدید شده در فرم گروهی با گذر - خیابان - به عنوان یک جمعکننده، اجتماعی متحد را شکل میدهند. بازار هم کانونی است که در امتداد خیابان اتفاق میافتد. در این کانون ارتباط با فضاهای عمومی فراهم میشود و آمیختگی مسیرهای سرپوشیده، باز، خطی یا غیرخطی با یکدیگر دیده میشود. این خصوصیات همه در پدید آوردن مکانِ بنیادهای همگانی تعیین کنندهاند حال آن که خیابانها در شهرهای امروز در فقدان این ویژگیها نسبتهای انسانی خود را از دست دادند .
خیابان به عنوان یک فضای شهری با معانی برگرفته از محتوای فرهنگی و منطقه ای آن شهر مکانی شهری میشود. این عنوان در بیشتر فضاهای شهری امروز که با نگاه خصوصِات فیزیکی - کالبدی - تعریف میشوند مصداق نمییابد حال آنکه خیابان و هر فضای شهری دیگر در کنار ویژگیهای کالبدی، خصیصههای انسانی و فرهنگی از هویت مکانی آن شهر دارد. طراحان و سیاستگذاران شهر با تأثیر گرفتن از جنبش مدرن اصول طراحی شهری و مقیاسهای انسانی را که در شهرهای گذشته وجود داشته، ترک کردند.
در گذشته خیابان به عنوان یک مکان شهری هویت تجاری و اجتماعی معینی داشت و به عنوان فضایی جمعکننده، مردم مورد توجه بود. در این شهرها عموماً ارتباط نزدیکی بین زندگی درون بنا و فعالیت خیابان وجود داشت در حالی که امروزه در نبود این ارتباط ساکنان شهر مجبور میشوندکه زندگی اجتماعی را در محدوده قابل کنترل شخصی خود بوجود آوردند و در هویت عمومی خیابان وارد نشوند.
این رفتار ساکنان شهری برای سرمایهگذاری در بخشهایی که در نگرشهای عمده طراحی شهری
1: -تئوری توده و فضا؛ نمایش اجزای شهر در شکل پر و خالی نمایانگر ساختار و نظم فضاهای شهری
-2 تئوری ارتباط؛ شبکه دسترسی که اجزای شهری را به هم متصل میکند
3 -تئوری مکان؛ برقراری گونهای ارتباط در مکان برگرفته از محتوی فرهنگی و منطقهای از گذشته تا اکنون.
نتیجه طرح های شهری ساماندهی میشوند، موجب گسترش شهر در ارتفاع و افزایش تراکم در آن ناحیه - خیابانها - میشود. در این زمان شهر از مکان جمعکننده عمومی به فضاهای خصوصی تغییر شکل میدهد. در این بخشها ساختمانها برای جلب توجه از مصالح متنوع استفاده میکنند که اجرا نشدن ضابطهها زیباشناختی شهری ناهمگونی و ناهنجاری را در نماها پدید میآورد .
اکنون که نماهای شهری به جولانگاه عرصههای خصوصی به قیمت مخدوش کردن عرصههای عمومی بدل شدند ساختارهای کلان شهری نتیجه روابط هماهنگ اقتصادی میان دولت و بازار میباشند. اساس فضای شهری سنتی تعدادی اصول ساختار پایه بود که امروزه از آنها غفلت میشود. درگذشته هر واحد معماری شهریِ سکونتی در محدوده خود با پیروی از اساس خانه گاهی چهره ای دگرگون شده مییافت اما وقتی به گذر رو میکرد بخشی از چهره بافت در هماهنگی با دیگر خانه ها میشد چرا که چگونگی گفتگو و تعامل فرمی یک مکان در مقیاس معماری با شهر و به بیانی مواجهه کالبدی آن با فضاهای شهری در خیابانها و میدانها هویت شهری را تعریف میکند.
حال آنکه امروزه نشانههای هویت محلهای تغییرکرده و گذرها و مراکز محلات جای خود را به میدانها و خیابانهایی برای حرکت اتومبیل دادند و فعالیتها در کنار خیابانها انجام میشود. در نگاهی به فضاهای شهری موفق در گذشته، بررسی پیشینه آنها تنها تعیین کننده نخواهند بود بلکه ابزاری مؤثر برای برقراری ارتباط است. نمونههای فضاهای شهری گذشته اصول راهنمای نظری و فرمال درونی طرح را فراهم میکنند
- سنت و تقلید در رابطه با معماری و هویت شهری
امروز هیچچیز بهجاتر از حقیقت جاودانی پیامی که سنت میدهد نیست. مسئلهی سنت مسئلهی اصول پابرجا، خاستگاهی آسمانی و کاربرد این اصول در لحظههای گوناگون زمان و مکان است. - اردلان و بختیار، - 1393 و در فرایند ارتباط که شامل سه مرحلهی احساس، ادراک و شناخت است درک میشود - پاکزاد و بزرگ[9]، - 1393 اما از آنجا که معماری پایگاه ثابتی ندارد که همچون علم بتواند در وندادهایی را دریافت کند، چرا که علم، در مقیاس کلان و در درازمدت نوعی ثبات نظاممند وجود دارد.
برخلاف آن، معماری معاصر همانند هر نظام اعتقادی دیگری که بر مبنای عقل و تجربه نیست، مستعد پذیرش فروپاشی سیستم است، زیرا نمیتواند مقابل تغییرات جزئی تاب آورد - سالینگروس]10[، - 1393 چرا که از مهم-ترین عوامل تشکیلدهنده محلههای شهری میتوان به تعاملات انسانی اشاره کرد. وقتی که از شهر میگوییم، منظور تعاملات انسانی است. تعاملات انسان با انسان، انسان با محیط و انسان باشهر به همین دلیل هویت شهر، هویت انسان را تشکیل میدهد
در عرصه معماری بحث از هویت، تقلید از آثار گذشته را به ذهن متبادر میکند در حالی که هویت با تقلید از گذشته متفاوت است چرا که در بهرهگیری از آثار گذشته اگر اشکال و فرمها به طور خلاصه و جسد گذشته تکرار شوند نامی جز واپسگرایی را نخواهد یافت
در این زمینه الکساندر معتقد است که هویت در بناها نه ناشی از تاریخی بودن و نه ناشی از ابتدایی بودن روند احداث آنهاست، تنها ملازمت و همراهی ضرورتها اهمیت دارد بعلاوه بهرهگیری از سنت در آثار معماری نیز به معنای تکرار و تقلید آثار گذشته نبوده و بر اصول و مبانی نظری و فلسفی که خود نیز در حال تکامل هستند متمرکز میباشد
از آنجا که تجربه معماری یک تجربه همه جانبه انسانی است و ظرفی برای مظروفش محسوب میگردد، پس یک رابطهی بلاواسطه بین انسان و محیطش وجود دارد - حجت[13]، - 1385، به همین دلیل انسان با صفات و ویژگیهایی که داراست نقش مهمی در هویت معماری دارد. ما همواره خود را با ذکر مکان خاستگاهمان بیان می-کنیم. در دوران جدید، معنای مکان آنگاه آشکار شد که، مکان چون گسترهای از فضا که دارای بار ارزشی است، به غیر مکانی تغییر چهره داد
معماری ما، در غایت خود معماری آرامش و سکون است. هر چیزی که این سکون را بر هم زند طرد میشود و هرچه به این آرامش بیافزاید بهکار میآید. به رخکشیدن هندسهای قاطع در کل و تکتک اجزا بنا، همآوازی و همآغوشی فضاها و فضای باز، همدمی با درخت وگل و آب، ظرافت، تمامیت و تشابه جز و کل بنا و بسیاری نکات دیگر که ذکر شد گویی همه به کار آمدهاند تا فضایی ساکن و آرام و مامنی شایسته برای جان انسان که مقام شامخی در عالم دارد، پدید آورند، برای موجودی که روح خدا در او دمیده شده است
در گذری کوتاه به این مقوله در طول تاریخ در مییابیم که، در گذشته حکمای ایرانی و فلاسفهی باستان، مفهوم مکان و فضا را یکی قلمداد کرده و برای تعریف هر یک، از ویژگیهای دیگری استفاده میکردند
نتیجه گیری:
هر آنچه در بناهای سنتی درک و احساس برای بیننده است را می-توان با نگاهی درست به همهی جوانب در معماری امروز جای داد با کمک گرفتن از دیگر جنبههای انسانی مانند تعاملات انسانی، چرا که معماری و در آن شهر آخرین تاثیر از همهی عوامل نگرش انسان را دریافت میکند پس با آموزش و اصول مناسب میتوان با کمک از نسبت به معماری باهویت نزدیک شد همانطور که ذکر شد این نوع تقلید نمیباشد چرا که به ذهن چنین متبادر میشود که برای معماری باهویت باید تکرار و تقلید آثار گذشته باشد. همانطور که شهر با وجود تفاوتهایی ساختاری یکپارچه دارد معماری نیز خارج از این مقوله نیست.