بخشی از مقاله

چکیده

ادبیات شفاهی زیربنای فرهنگی هر قوم و پایه ادبیات مکتوب هر ملتی است که توجه به زیباییهای ادبی نهفته در آن موجب باروری و غنیتر کردن فرهنگ و ادب هر کشور می گردد. لالایی ها بخش قابل توجهی از ادبیات شفاهی را تشکیل میدهند که با طبیعت و زندگی مردم پیوندی عمیق یافتهاند و نشان دهنده ابعاد مختلف فرهنگ مادی و معنوی آنان هستند.

در پژوهش حاضر که بر روی 700 مصراع لالایی ایرانی و 700 مصراع لالایی تاجیکی انجام گردیده، ضمن اشارهای کوتاه به مفهوم ادبیات عامیانه و ارائه توضیحاتی پیرامون واژه لالایی در ایران و تاجیکستان، جنبههای زیباییشناسی لالاییها و الهها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.

مقدمه

ادبیات شفاهی سرایندگان و پدید آورندگان ناشناسی دارد و محصول اندیشه و تخیل جمعی از انسانهاست. این ادبیات در بستر زمان از نسلی به نسلی و از سرزمینی به سرزمین دیگر انتقال یافته است. گستره ادبیات شفاهی از اسطورههای گذشته و حماسههای ملی آغاز میشود و روایتهای غمبار و شادی آور زندگی روزمره و ترانههای کودکانه ای همچون لالاییها را در بر می گیرد. در حقیقت ادبیات عامیانه هرقوم و ملتی آیینه ای است که جلوه گر بخشی از خواسته ها، آداب و رسوم، عقاید، آرزوها و... میباشد. این آیینه وقتی از روزن لالاییها نگریسته شود، نموداری از هدفها و روشهای تعلیم و تربیت زمان خودش را ارائه می کند.

لالاییها را میتوان دیرپاترین ترانههای فولکلوریک و آغازگاه ادبیات زنانه درپای گهوارهها به شمار آورد که قدمتشان دیگر تاریخی نیست بلکه باستان شناختی است چرا که هیچ مادری آنها را ازروی نوشته نمیخواند و همه مادران بی آنکه بدانند ازکجا وچگونه لالا ییها را فراگرفته اند آنها را میدانند گویی که دانستن لالایی و لحن ویژه آن از روز نخست برای روان زن تدارک دیده شده است.

شعرهای لالایی اگر چه بسیار ساده است و گاه گاهی هم از وزن و قافیه خارج میشود اما درونمایه احساسی بسیار غنی و همواره حامل آرزوهای دور و نزدیک مادر است. در ادامه این گفتار و قبل از ورود به موضوع اصلی تحقیق یعنی بررسی و تحلیل لالاییهای دو کشور همزبان ایران و تاجیکستان از نظر معناشناسی به عنوان بخشی از ادبیات عامیانه و فولکلور، لازم است اشاره ای کوتاه و گذرا به واژه »لالایی« و مفهوم و مصداق آن در این دو کشور داشته باشیم.

واژه های ی »لالایی«، اَ»لّه« و»للو«

در لغت نامه دهخدا »لالا« به معنی خفتن در زبان اطفال است ولالایی گفتن آوازی است که دایه چون کودک را در گهواره بجنباند جهت آرام کردن یا خوابانیدن او میخواند. - دهخدا، . - 56 :1377 لای لای در فرهنگ فارسی دکتر معین صوتی است که بدان طفل را در گهواره میخوابانند و در واقع آوازخواندن مادران و دایگان برای خوابانیدن طفل شیرخواره است و ضرب المثل طنز آمیز »تو که لالایی می دانی چرا خوابت نمیبرد« از همین بن مایه هاست

در برهان قاطع واژه »بنگره« هم به معنی لالایی آمده است و بنگره را آوا و زمزمه ای می داند که زنان به هنگام خوابانیدن کودکان میخوانند. همچنین بنگره به معنی »بانگ بند، ناله بند یا ناله خاموش کن« هم به کار میرود. ناصر خسرو در شعر خود این واژه را به کاربرده است:
توخفته ای خوش ای پسر و چرخ روز و شب  //  همواره میکنند به بالینت بنگره

در فرهنگ فارسی تاجیکی ذیل واژه لالا آمده است: مرد غلام و خذمتکار - خدمتکار - ، متصدی نگهداری و تربیت پسر بچگان اصیل زادگان

شاه انجم خادم لالای او  //  خدمت لالاش از آن خواهم گزید
در فرهنگ فارسی عمید نیزلالایی به معنی »مرد پرستار و مربی کودک« آمده است.

در زبان انگلیسی واژه - Lullaby - معادل لالایی است که از فعل - Lull - به معنی آرام کردن مشتق شده است. لالایی در کشور تاجیکستان به نام»اله« و یا »اله یا« معروف است. اله به مجموعه رباعی ها، دوبیتیها و شعرهایی گفته میشود که مادران در سرگهواره کودکانشان میخوانند

مادران افغانی نیز هنگام خواباندن کودکانشان، »للو للو« LALO LALO میخوانند که از جمله ترانههای معروف فولکلوریک در افغانستان بوده است واژه »للو« به معنی خواب وخوابیدن میباشد که همراه با نوازش کودک همراه بوده و مادران عقیده دارند که اگر کودک با لالایی به خواب برود، خواب او با آرامش است للوهای افغانی سرشاراز وقا یع اجتماعی وهمچنین حوادث مربوط به جنگ بین افغانستان و انگلیس میباشد.

آ، للو، ای گل پسر  //  بی خبر از خیر و شر

مادرت پهلوی تو  //  مانده سر بر روی تو

اَ»لّه «ALLAدر تاجیکستان

اله به مجموعه رباعی ها، دوبیتی ها و شعرهایی، گفته میشود که مادران هنگان خواب کردن کودکانشان در سرگهواره او میخوانند. همین اله برای کودک بسیار فایده داشته است زیرا که از روزهای اول گویا تربیت از گهواره شروع میشود. مادر، گویا توسط الهها درسهای اول زندگی را از باب مردی و مردانگی، پاک سیرتی و راست گویی و دیگر خصلتهای نیک بشری به کودک خود یاد می دهد و این ابیات غالبا" حاکی از آرزوی مادران برای فرزندان و خاندانشان است. تاجیکان که گهواره را بسیار مقدس می شمارند، بی درد وبی نقصان بزرگ شدن کودک را به گهواره وابسته می دانند. مادران جوان برای اولین طفلشان گهواره ای پر نقش و نگار و گهواره پوش مخمل و شاهانه آرزو میکردند. به طوری که دراله زیر این آرزو به چشم میخورد:

اله، بلم، اله یا // به جان آنه ش، اله یا // گهواره کش، زرکاری بالا پوشش، سیم کاری // قبکش طلا کاری

امروزه بیشتر، اله در مناطق کوهستانی و روستایی تاجیکستان محفوظ مانده است، اکنون هم زنان روستایی اله گویی را وسیله ای برای گشودن عقده دل وبیرون ریختن غم و اندوه انباشته شده در دل میدانند. آنها در حالی که گهواره فرزندانشان را تکان میدهند، از خدا میخواهند که سرنوشت بچه شان بهتر از تقدیر خود آنها باشد. جمله هایی چون "پدرت از روسیه زودتر بیاید، برای بچه ام ماشینچه زیبا بیارد" در لالایی این مادران با بیانهای مختلف تکرار میشود.

اله اله گلم باشی، اله یا    //   در باغ، بلبلم باشی، اله یا
چراغ منزلم باشی، اله یا   //   تسلای دلم باشی، اله یا

بهرام شیرمحمد اف در کتاب نظم خلقی بچگانه تاجیک مینویسد: »سراینده سرودهای اله اساسا" زنان، مادر، مادر کلان ودایه و مربیها میباشند. اله اولین دانههای ذوق معنوی را در هستی و ضمیر کودک می کارد و به تولید حسیات موسیقی و درک صوت و آهنگ سخن کمک میکند« او همچنین میافزاید: »ابو علی ابن سینا نقش تربیتی سرودهای اله را در کتاب القانون فی الطب قید نموده و نوشته است که برای قانع کردن خواهش کودک به کاربردن دو وسیله لازم است: اول گهواره او را موزون جنبانیدن و دوم اله گفتن تا کودک خوابش برد که وابسته به قابلیتش در ضمیر کودک میل و رغبت به ورزش و موسیقی به عمل میآید.« در الههای مادران تاجیک آرزو و امید، شادی و خرسندی، غم و اندوه عموما" روحیه و احساسات مادر در قالب نظم ساده و روان جلوه گر میشوند.

لالایی ها در ایران نیز از اهمیتی والا برخوردارند و شاید در میان ملل عالم کمتر کشوری باشد که لالایی هایش تا به این حد غنا، طراوت، زیبایی، جذابیت و تنوع داشته باشد. اثر لالایی در روح بعضی از انسانها به قدری زیاد بوده که حتی در بزرگسالی نیز دوست دارند با لالایی به خواب شیرین فرو بروند . دکتر دولتیار باستانی تاثیر آرامبخش لحن و موسیقی را از آن چیزهای می داند که براساس تئوریهای »فروید« و »یونگ« میتواند تا بزرگسالی در فرد باقی بماند، هرچند که فرد در بزرگسالی هیچ خاطره یا واژهای از آن لالاییها را به یاد ندارد، اما این حس خوشایند عاطفی در بزرگسالی جلوه خاص خودش را پیدا می کند. از مصادیق چنین اشخاصی میتوان به مظفرالدین شاه از شاهان ایران در دوره قاجاریه اشاره کرد. او شاه عجیبی بود، شاهی که شبها با لالایی غلام و خدمتکارش - اتابک - به خواب فرو میرفت

برجسته سازی ادبی در لالایی های ایرانی و الههای تاجیکی

حوزه معنی بیش از دیگر سطوح زبان در برجسته سازی مورد استفاده قرار میگیرد. به این ترتیب صنایعی از قبیل استعاره، تشخیص، پارادوکس، تشبیه و... که به صورت سنتی در چارچوب بدیع معنوی و بیان مطرح میشده بیشتر در چارچوب هنجارگریزی معنایی قابل بررسی هستند.

شفیعی کدکنی هنگام بحث درباره برجسته سازی به این نکته اشاره می کند که برجسته سازی را میتوان به دو گروه موسیقیایی و زبانی تقسیم کرد و وی گروه موسیقایی را مجموعه عواملی میداند که زبان ادبی را از زبان هنجار به کمک آهنگ و توازن ممتاز میسازد و در این مورد عواملی چون وزن، قافیه، ردیف و هماهنگیهای آوایی را موجب به وجود آمدن آهنگ و توازن می داند. به اعتقاد او گروه زبانی مجموعه عواملی است که به واسطه خود واژگان در جمله می توانند موجب برجسته سازی شوند. او در این مورد عواملی چون استعاره، مجاز، ایجاز و جز آن را میشمارد.

شکلگرایان برجستهسازی - - Foregrounding را عامل به وجود آمدن زبان ادب می دانند. دکتر شمیسا در کلیات سبک شناسی خود مینویسد: »اصل، اصطلاح فورگراندنیگ، از مکتب زبانشناسی پراگ است. فورگراندنیگ تشخیص و برجستگی و بیرون آمدگی و تظاهر و نمود زبانی در این الگوی متعارف است .

« همچنین زبانشناس مشهور اروپایی »ج. ن. لیچ« نیز پس از طرح فرایند برجستهسازی به دو گونه از این فرایند توجه نشان داده است. نخست آنکه نسبت به قواعد حاکم بر زبان خودکار انحراف صورت پذیرد. دوم آنکه قواعدی بر قواعد حاکم بر زبان خودکار افزوده شود - همان: . - 43 در اد امه به مهمترین عوامل معنایی مؤثر در به وجود آمدن برجسته سازی ادبی در لالاییهای ایرانی و الههای تاجیکی شامل: تشبیه، هم معنایی، تضاد معنایی یا پارادوکس، رابطه جزء و کل و استعاره اشاره میشود.

.1 تشبیه

تشبیه یعنی مانند کردن چیزی به چیز دیگر که به جهت داشتن صفت یا صفاتی با هم مشترک باشند. در هنگام مواجهه با لالایی ها بارزترین نکته ای که به چشم میخورد تشبیهات ساده و بی پیرایه ای است که مادران در هنگام سرودن لالایی با الهام گرفتن از طبیعت، کودک دلبندشان را به عناصر مختلفی چون انواع گل ها، پرندگان، جواهرات و... تشبیه میکنند که این خود نمادی است از زندگی اصیل مردمان در بعضی از مناطق روستایی که به دور از هیاهوی زندگی شهری، عاطفی ترین و زیباترین لالایی ها را خلق میکنند. یکی از ویژگیهای مهم در لالایی ها، آوردن تشبیهات ساده و زود فهم میباشد. لازم به توضیح است که بسامد تشبیه در لالایی های مورد بررسی ایرانی مجموعا" 72 مورد بوده است که برخی از آنها عبارتند از: تشبیه به انواع گل ها، بعضی از پرندگان و برخی موارد دیگر مانند قند، خرمن گل، عطر سنبل، عسل، جان شیرین، سیاه دونه و...

و در مقابل بسامد تشبیه در الههای بررسی شده تاجیکی 172 مورد بوده است که برخی از واژگان مورد تشبیه عبارتند از: انواع گل ها، انواع پرندگان، بعضی از حیوانات دوست داشتنی مانند بره، جوجه، آهو ، جواهرات قیمتی و پاره ای از عناصر طبیعت همچون باغ، چمن، بوستان، غنچه گل، درخت سرو و انواع خوراکیها همچون سیب، انار، قیماق، مویز، مورچ، قلنفور - فلفل سیاه - و برخی موارد دیگر مانند نور چشمان، باغ و چمن، روز روشن و... که چند نمونه از آنها ذکر میشود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید