بخشی از مقاله

چکیده

گفتمان واژهای معادل discourse انگلیسی است که در حوزه علوم سیاسی و روابط بینالملل پدید آمده است. این واژه از جمله مفاهیم مهم و کلیدی میشل فوکو است که در شکل دادن به تفکر فلسفی اجتماعی و سیاسی مغرب زمین در نیمه دوم قرن بیستم نقش به سزایی داشته است. به نظر فوکو گفتمانها اعمالی هستند که به طور نظاممند شکلدهنده موضوعاتی هستند که خود سخن نمیگویند.

آنها درباره موضوعات صحبت نکرده و هویت موضوعات را تعیین نمیکنند. آنها سازنده موضوعات بوده و در فرایند این سازندگی مداخله خود را پنهان میکنند. مذاکرات هستهای ایران و غرب چند سالی است که خبر اصلی رسانههای داخلی و خارجی است. روش تحقیق این بررسی »روش تحلیل انتقادی گفتمان« در سطح » تبیین بازنمایی بازیهای زبانی« در گفتمان توافقنامه ژنو است. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که هر دو طرف، یعنی گروه 5+1 و ایران، سعی کردهاند متنی خنثی را تدوین کنند تا به یک نتیجه برد-برد برسند.

.1 مقدمه

حق دسترسی و استفاده جمهوری اسلامی ایران از فنآوری صلحآمیز هستهای را میتوان از مصادیق بارز »حق توسعه«، »حق دسترسی ملتها به منابع طبیعی« و »حق تعیین سرنوشت ملتها« که در منشور ملل متحد نیز آمده است، تلقی نمود.

در حقیقت این دسته از حقوق در زمره حقوق بنیادین هر کشور و ملتی بوده و هرگونه نقض و تضییع آن، موجبات مسئؤلیت بینالمللی در قبال ملت زیان دیده و جامعه بینالمللی را به طور کامل فراهم مینماید و نسبت به کشور یا مجموعهای از کشورهایی که درصدد جلوگیری از دستیابی و استفاده یک کشور یا ملتی از این فنآوری میشوند هشدار میدهد. جمهوری اسلامی ایران از جمله کشورهایی بوده است که طی سالهای گذشته به دلیل دستیابی به فنآوریهای صلحآمیز هستهای و استفاده از آن در حوزههای کاملاً متعارف بخصوص در توسعه صنعت و کشاورزی، عرصههای پزشکی، درمان بیماریهای خاص، مدیریت منابع آب و تولید جریان الکتریسته و برق، از سوی گروهی از کشورهای جهان موسوم به »گروه «5+1 و بالاخص ایالات متحده آمریکا تحت شدیدترین فشارها بوده است.

با وجود اینکه جمهوری اسلامی ایران از ابتدای طرح مسئله هستهای رسماً اعلام داشته است که هیچ ابهامی در فعالیتهای هستهای آن وجود نداشته و ماهیت برنامه هستهای آن نیز کاملاً صلحآمیز میباشد، اما کشورهای مذکور بخصوص محور غربی آن، در برخورد با موضوع هسته ای ایران همواره متغیرهای سیاسی را مدنظر داشته و کمترین توجه را به ابعاد فنی و حقوقی اختصاص دادهاند که به عنوان بارزترین مثال در این زمینه میتوان به ارسال موضوع هستهای ایران به شورای امنیت اشاره نمود.

همچنان که ذکر شد، برای مقابله با توسعه فعالیتهای صلحآمیز هستهای جمهوری اسلامی ایران و استفاده ایران از فنآوریهای پاک و متعارف هستهای، مجموعه مشخصی از کشورها که از آنها تحت عنوان گروه یا ائتلاف 5+1 یاد میشود، از هیچ اقدامی برای ممانعت از دستیابی و استفاده ایران از حقوق مسلم و شناخته شده هستهای خویش دریغ نورزیدهاند. در واقع آنچه که امروز در محافل سیاسی و رسانهای جهان از آن تحت عنوان گروه 5+1 یاد میشود شامل پنج عضو دائم شورای امنیت یعنی آمریکا، روسیه، چین، بریتانیا و فرانسه به علاوه آلمان میباشد که از همان ابتدای شکلگیریاش اساساً با هدف هماهنگسازی واکنش جهانی برای مقابله با برنامه صلحآمیز هستهای ایران فعالیت داشته است.

موضوع هستهای ایران پس از گذشت 11 سال و پشت سر نهادن فراز و فرودهای فراوان هنوز به عنوان یکی از سوژههای داغ و حساس بینالمللی دنبال میشود. در یک طرف ایران و در طرف دیگر گروه 5+1 متشکل از فرانسه، انگلیس، آمریکا، روسیه، چین »قدرتهای هستهای جهان و 5 عضو دائم شورای امنیت« و آلمان که به منظور انجام مذاکره و حل این موضوع از سوی شورای حکام تشکیل شده است حضور دارند.

در سال 86 پرونده ایران از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی تحت فشار برخی کشورهای غربی به شورای امنیت ارجاع داده شد. امری که از نظر اکثر کارشناسان اقدامی کاملاً غیرقانونی بود، چرا که ایران فعالیتهایش زیر نظر آژانس بینالمللی انرژی اتمی انجام میشد و هرگز بازرسان آژانس و یا مدیر کل این آژانس گزارشی مبنی بر عدول ایران از قوانین آژانس و یا جلوگیری رسمی از حضور و بازدید بازرسان این آژانس ارائه نداده بودند و ارجاع پرونده هستهای ایران به شورای امنیت امری کاملاً غیرقانونی محسوب میشد.

ایران که همواره بر صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای خود تأکید کرده است در مهرماه 1382 به منظور همکاری با آژانس و اثبات حسن نیت خود در توافق با 3 کشور انگلیس، فرانسه و آلمان که آن زمان طرف غربی مذاکرهکننده با ایران بودند، بر اساس توافقنامههای تهران، بروکسل و پاریس کلیه فعالیتها و مطالعات مرتبط با دانش اتمی را به حالت تعلیق در آورد، به این شرط که موضوع هستهای ایران در شورای امنیت دنبال نشود.

توافقنامه تهران در 29 مهر 1382 برابر با 21 اکتبر 2003 میلادی به امضا رسید و به موجب آن از تأسیسات اتمی ایران بازرسیهای گستردهای به عمل آمد و فعالیتهای مرتبط با غنیسازی اورانیوم نیز در ایران متوقف شد. در این مذاکرات ریاست هیئت ایرانی را حسن روحانی و کمال خرازی بر عهده داشتند. ریاست هیئت اروپایی را هم دومینیک دو ویلپن، جک استراو و یوشکا فیشر وزیران خارجه سه کشور فرانسه، بریتانیا و آلمان بر عهده داشتند.

پس از توافق تهران توافقنامه بروکسل در 4 اسفند 1382 برابر با 23 فوریه 2004 میلادی به امضا رسید و ایران متعهد شد ساخت و آزمایش سانتریفیوژهای مورد نیاز برای غنیسازی را متوقف کند و اقدام به ساخت قطعات یدکی سانتریفیوژهای موجود در آن زمان را نیز تعلیق کند. در این مذاکرات ریاست هیئت ایرانی بر عهده حسن روحانی و ریاست هیئت اروپایی بر عهده خاویر سولانا بود.

در توافقنامه پاریس در 14 نوامبر 2004 میلادی برابر با 17 بهمن 1382 در پاریس بین ایران و 3 کشور فرانسه، انگلیس و آلمان به امضاء رسید و به موجب آن ایران به عنوان اقدامی داوطلبانه در جهت اعتمادسازی و نه به عنوان یک تعهد قانونی پذیرفت که کلیه فعالیتهای مربوط به غنیسازی و بازفرآوری مانند ساخت، تولید، نصب، آزمایش، سرهمبندی و راهاندازی سانتریفیوژهای گازی و فعالیتهای مربوط به جداسازی پلوتونیم را متوقف کند و در عوض اتحادیه اروپا سعی در پذیرش ایران در سازمان تجارت جهانی نماید. نماینده مذاکرهکننده ایران سیروس ناصری به همراه سفیران وقت ایران در پاریس، لندن و برلین بودند، اما هرگز طرف غربی به تعهدات خود در قبال حسن اقدام ایران عمل نکرد.

توافقنامه ژنو در تاریخ 3 آذر 1392 مطابق با 24 نوامبر 2013 میلادی در ژنو میان ایران، به ریاست محمد جواد ظریف، وزیر امورخارجه دولت نخستِ حسن روحانی به همراه عراقچی و روانچی، و کشورهای 1+5 آمریکا، روسیه، چین و سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان به ریاست کاترین اشتون نماینده اتحادیه اروپا، منعقد گردید.

.2 ادبیات پژوهش

گرامشی1 عقیده دارد قدرت در دست هیئت حاکمه است و لاکلا و موفه هم از نظریات وی پیروی میکنند، اما فوکو برخلاف گرامشی میگوید تنها حاکمان قدرت سیاسی ندارند بلکه قدرت مانند خون در مویرگها در سطح جامعه پراکنده شده است.

میلز - 1388 - در کتاب »گفتمان« بزرگترین و مهمترین نزاع دمکراتیک را نزاع گفتمانی دانست. نزاعی که اگر چه آشکار نیست اما دربردانده خشونتی مضاعف است. در واقع، فضای گفتمانی به عاملان و حاملان عرصه سیاست این امکان را میدهد که به ما بگویند چه چیزی را واقعی به شمار آوریم و چه چیزی را نه، چه چیزی را مهم بدانیم و چه چیزی را نه، چه چیزی را عادی بدانیم و چه چیزی را بحرانی، چه چیزی را خدمت به حساب بیاوریم و چه چیزی را خیانت، چه چیزی را مسکوت بگذاریم و چه چیزی را برجسته سازیم. طبق دیدگاه میلز، ساختارِ فضای گفتمانی، » نه به دنبال کشف حقیقت یا خاستگاه یک گزاره، بلکه کشف آن سازوکار حمایتی است که آن را در سر جای خود حفظ میکند.

فوکو - 1977 - در کتاب »تاریخ جنسیت« بیان میکند قدرت عامل سرکوب کردن و ممنوع کردن نیست، بلکه تحریک به بیان و تولید معرفت نیز هست. از دیگر سو، قدرت واحد یک تکه و فرآیندی یک طرفه مابین حاکم و اتباع وی نیست، بلکه قدرت پخش و گسترده است. همچنین قدرت هر جا که وجود دارد مقاومتی هم هست. فوکو تأکید میکند که روابط قدرت از یک حاکمیت یا یک دولت صادر و ساطع نمیشود، قدرت نباید به عنوان مال و دارایی یک شخص یا یک طبقه، مفهومسازی شده باشد.

فوکو در کتاب »انضباط و تنبیه - 1979 - « بیان میکند قدرت، افزون بر جنبههای مخرب و فسادآور و سرکوبگری که به همراه دارد، واجد جنبهای مثبت نیز هست و با این اعتبار، یک نیروی صرفاً منفی به شمار نمیآید. فوکو قدرت را منشأ حقیقت و معرفت به شمار میآورد و جامعه را محصول روابط مختلف قدرت در سطوح گوناگون تلقی میکند. از نظر فوکو قدرت نمیتواند بدون استفاده از نوعی اقتصاد گفتار مبتنی بر صدق که از طریق این مشارکت و برمبنای آن عمل میکند، فعالیت نماید. در دهه 1970 میلادی فوکو به مفهوم قدرت و اَشکال مختلف آن و رابطه میان قدرت و معرفت توجهایویژکرده و هدف خود را تحلیل تَجَلیاتِ کلامی و غیرکلامی قدرت اعلام کرد. از نظر وی، هدف گفتمان مهار و دستکاری در دانش، پیکره سیاسی و در نهایت در دولت است.

.3 چارچوب نظری پژوهش

وظیفه تحلیل گفتمان، کشف معانی ظاهری و مستتر جریانهای گفتمانی است که در شکلهای گوناگون زبانی و فرازبانی آشکار میشوند. برخی همچون ون دایک» 2گفتمان« را به مثابهیک ایدئولوژی تصوّر میکنند و برخی دیگر ایدئولوژی را متمایز از گفتمان تلقّی مینمایند. اینک به تمایزهای اساسی »گفتمان« از »ایدئولوژی« میپردازیم

- گفتمان از چارچوبهای نظری مستحکم برخوردار نیست، برخلاف ایدئولوژی؛ -گفتمان موقّتی است و از دوام و پایداری برخوردار نیست، و حال آنکه ایدئولوژی از استواری و ثبات بهرهمند است.

- گفتمان ممکن است در درون خوداز انسجام منطقی برخوردار نباشد، برخلاف ایدئولوژی که منسجم است؛

- گفتمان در سطح اتفاق میافتد، برخلاف ایدئولوژی.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید