بخشی از مقاله
چکیده
تحلیل گفتمان از نظر شمول معنایی در گستره ای فراتر از زبان شناسی اجتماعی و زبان شناسی انتقادی به همت متفکرانی چون ژاک دریدا، میشل پشو و میشل فوکو و به ویژه توسط اندیشمندانی چون ون دایک و نورمن فرکلاف که به طور مستقیم به این رشته اهتمام ورزیدند، وارد مطالعات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شد و شکل انتقادی به خود گرفت.
یعنی اگر تحلیل گفتمان را سطح توصیف بدانیم، آن را به سطح تفسیر و تبیین می رساند و ضمن توصیف و تفسیر متن، به این سؤال پاسخ می دهد که چرا از میان گزینه های ممکن زبانی باید این متن را انتخاب کرد و در طی یک واقعه مشخص چرا اشخاص از عبارات زبانی و دستوری خاصی استفاده می کنند. تحلیل گفتمان انتقادی این چراها را کمتر به نویسنده مرتبط می کند. بلکه سازمان ها و مراکزی که این مجموعه را اداره می کنند و فرد هم جزئی از آن است، این متن را رقم می زند. در اصل می گوید تولید و فهم متن با عوامل بافت های کلان یعنی تاریخ، ایدئولوژی، جامعه، فرهنگ و قدرت مرتبط است.
.1 مقدمه
پیش از آن که وارد مبحث تحلیل گفتمان و کاربردشناسی شویم لازم است در مورد تفاوت زبانشناسی همگانی با زبانشناسی کاربردی مختصری توضیح دهیم. مطالعات زبانشناسی مانند بسیاری دیگر از علوم به دو شاخه نظری و کاربردی تقسیم می شود. زبانشناسی کاربردی حوزهای بینارشتهای است که بخش هایی از مطالعات زبانی را شامل میشود که تمرکز آنها بر کاربرد زبان است. زبانشناسی کاربردی برعکس زبانشناسی نظری که زبان را به شکل انتزاعی بررسی میکند، مانند دستور زایشی چامسکی - صورتگرا - که یکی از سه نگرش مسلط در حوزه زبانشناسی نظری امروز است - ، مشکلات واقعی مرتبط با زبان و راهحلهای آنها را تحلیل میکند و بر کاربران زبان و شیوههایی که آنها زبان را به کار میبرند، تأکید دارد.
برخی حوزههای علمی مرتبط با زبانشناسی کاربردی عبارتند از: تحلیل گفتمان و تحلیل گفتمان انتقادی، روانشناسی زبان، مردمشناسی، جامعهشناسی زبان، زبانشناسی رایانشی، آموزش زبان دوم. در ابتدا تصور میشد زبانشناسی کاربردی تنها باید مطالعات خود را بر پایه زبانشناسی قرار دهد و حتی برخی آن را کاربرد زبانشناسی تصور میکردند.
در دهه 1960 میلادی حوزه مطالعات زبانشناسی کاربردی به ارزیابی زبان، سیاستگذاری زبان و یادگیری زبان دوم گسترش یافت. در اوایل دهه 1970 میلادی زبانشناسی کاربردی به حوزه ای مسئله بنیاد تبدیل شد. اما در دهه 1990 میلادی بود که زبانشناسی کاربردی گسترش قابل ملاحظهای یافت و مطالعات انتقادی و چندزبانگی را نیز در برگرفت.
بدین ترتیب تحقیقات زبان شناسی کاربردی از مطالعات نظری به سمت بررسی مشکلات واقعی که در آن زبان مسئله اصلی بود، تغییر یافت. جالب اینکه امروزه حتی بین زبانشناسانی که در حوزه زبانشناسی کاربردی فعالیت میکنند بر سر گستره و محدودیتهای این حوزه اختلاف نظر وجود دارد. با این حال باید گفت زبانشناسی کاربردی حوزههای متنوعی را همچون: تحلیل گفتمان، آموزش زبان، دوزبانگی، چندزبانگی، برنامهریزی زبان، زبانشناسی قضایی، کاربردشناسی، ترجمه، ارتباط بین زبان و جنسیت، روش تدریس، تغییرات زبانی و حتی انتقال اطلاعات در رسانه را در بر میگیر
از مطالبی که درباره زبانشناسی کاربردی در بالا ذکر شد میتوان نتیجه گرفت زبانشناسی کاربردی شاخهای از زبان- شناسی است که دل مشغولی اصلی آن کاربرد انواع و اقسام نظریههای زبانشناختی، یافتهها و روشهایی است که بتواند مشکلات زبانی را حل کند.
خیرآبادی و سامنی - 1395 - بیان میکنند که شاید بتوان مهمترین کاربرد زبانشناسی کاربردی را استفاده از آموزههای زبانشناختی در امر آموزش زبان خارجی دانست به نحوی که در نگاه نخست به نظر ما میرسد تنها حوزه مرتبط به زبانشناسی کاربردی، آموزش زبان است. همانطور که در بالا گفته شد زبانشناسی کاربردی با دیگر رشتهها نیز پیوند خورده است تا آنجا که مرز دقیقی بین زبانشناسی کاربردی و دیگر حوزههای میانرشتهای زبانشناسی وجود ندارد بطور مثال در جامعهشناسی زبان میتوان تلفیق مسائل زبانشناسی کاربردی از جمله برنامه- ریزی زبانی را با مسائل اجتماعی مشاهده کرد.
.2 ادبیات پژوهش
»طلب آمرزش« یکی از داستانهای مجموعه سه قطره خون اثر صادق هدایت است. این داستان، وایتِر بخشی از زندگی زنی است که با حسادتورزی خود، باعث مرگ اولین و دومین فرزند هوویش و سرانجام خود او شودمی. داستان پر از ملامت و ناراحتیِ حاصل از احساسِ حسادت است.
پژوهش آیتی و اکبری - 1395 - میکوشد با نگاهی به دیدگاههای لاندوفسکی پیرامون کلیت احساسات بشری و با پیروی از الگوهای منسجم ارائه شده توسط صاحبنظرانی همچون گرمس و فونتنی درباره چگونگی شکلگیری احساسات انسانی، »حسادت« را از دیدگاه نشانه معناشناسیِ عواطف و احساسات بررسی کند.
در این راستا مشهود است که چگونه این احساس انسانی، عامل محرک تمامی کنشها و واکنشها در داستان بوده و به چهشکل، گفتمانی شده است و همچنین بررسی خواهد شد که جایگاه آن در داستان تاچهاندازه با الگوهای نظاممند مربوط به نشانه معناشناسی عواطف و احساسات مطابقت دارد. این بررسی، برای نمونه، امکان ارزیابی و سنجش متون داستانی فارسی را براساس الگوهای یادشده، فراهم خواهد کرد.
انقلاب اسلامی باعث شکلگیری گفتمان و نظام معنایی جدیدی در ایران شد. یکی از گونههای بررسی و مطالعه پدیدههای سیاسی، تحلیل آنها بر اساس روش تحلیل گفتمانی است. نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موفه یکی از غنیترین نظریهها در حوزه تحلیل گفتمان میباشد.
پرسش اصلی مقاله هنری و آزرمی - 1392 - آن است که بر اساس نظریه یاد شده، مفصلبندی مفاهیم، فرایند هویتیابی و استقرار گفتمان انقلاب اسلامی ایران چگونه بوده است. در پاسخ به این پرسش و با بهرهگیری از روش تحلیل گفتمان لاکلا و موفه، فرضیه اصلی مقاله این است که اسلام سیاسی فقاهتی، و امام خمینی - ره - دال مرکزی گفتمان انقلاب اسلامی بوده و بقیه دالها و مفاهیم حول آن مفصلبندی شدهاند. بر این اساس باستانگرایی افراطی و سکولاریسم غربی غیریتهایی هستند که باعث استقرار و هویتیابی گفتمان انقلاب اسلامی شدهاند.
در این مقاله بر مبنای اندیشه متفکران اسلام سیاسی فقاهتی، مفصلبندی شدن مفاهیم را بررسی کرده و ضمن اشاره به نقش امام خمینی و شاگردان ایشان در فرایند غیریتسازی با گفتمان حاکم که هدف عمده آن جدایی دین از سیاست بود، مهمترین عناصری را که مؤید استقرار و هژمونیک شدن گفتمان اسلام سیاسی شدند، همانند همه فهم بودن و سادگی و عاری از تعقید و پیچیدگی بودن زبان امام، و نیز در دسترس بودن و حضور مردم تحلیل و بررسی شده اند.
در پژوهش مدرس خیابانی و حسامی - 1392 - میزان و نوع حذفهای انجام شده در گزارشهای فوتبال سیما بررسی شده است. نخست پیکرهای متشکل از پانزده دقیقه پایانی دوازده گزارش فوتبال سیما- که چهار گزارشگر برجسته ارائه کرده اند فراهم آمده و سپس میزان و نوع واحدهای حذف شده برپایه نگرش صفوی - 1390 - بررسی شده است. از سوی دیگر، نگارندگان این اثر سعی کردهاند براساس الگوی هلیدی و حسن - 1976 - نوع مقوله زبانی واحدهای حذف شده را نیز بررسی کنند.
در این پژوهش، چهار نوع حذف طبقهبندی شده است: حذفی که به ابهام معنایی میانجامد؛ حذفی که در ارتباط خللی ایجاد نمیکند و از نظر صفوی، کاهش معنایی به شمار می آید؛ حذفی که تمایز زبان گفتار و نوشتار را مشخص میکند و حذف عناصر اختیاری زبان. پژوهش حاضر نشان می دهد بیش از نیمی از واحدهای حذف شده خللی در ارتباط ایجاد نمیکند و به نوعی، براساس ویژگیهای گزارش فوتبال، کاهش معنایی تلقی میشود.
از سوی دیگر، بررسی انواع حذف به لحاظ ویژگیهای نحوی نشان میدهد نوع حذفهای صورت گرفته با سه نوع حذف مورد نظر هلیدی و حسن یعنی حذف گروه فعلی، حذف گروه اسمی و حذف گروه بندی متفاوت است و انواع دیگری را نیز در بر میگیرد. از یافتههای دیگر پژوهش این است که رویکرد سنتی به حذف- که حذف را به قرینه لفظی و معنوی تقسیم میکند، نمیتواند حذفهای رخ داده در گزارشهای فوتبال سیما را توجیه کند. نتایج پژوهش ضمن اینکه فراوانی و انواع حذف در گزارش های فوتبال را مشخص میکند، نارسایی رویکرد سنتی به این مقوله را نیز مینمایاند.
آگهیهای تجاری متنهای ارتباطی هستند که معنا از خلال آنها جریان مییابد. مقاله سروری زرگر - 1389 - درصدد واکاوی نسبت میان مفهوم مصرف و آگهیهای تجاری است و برای نیل به این هدف، از رویکردی نشانهشناختی استفاده میکند. در این پژوهش، با استفاده از نمونهگیری غیر احتمالی، 20 آگهی پخش شده از شبکه سه سیما در سه ماهه آخر سال 1387 بررسی شد.
نشانهشناسی نمونههای انتخاب شده بیانگر آن است که آگهیهای تجاری با استفاده از تمهیداتی مانند واقعنمایی، به کارگیری ابزارهای علمی و مؤلفههای مرتبط با طبیعت، تأکید بر نام تجاری و جانبخشی به کالاها، سعی در ارائه تصویری از مصرفکننده ایده آل دارند؛ این متنها، مصرفی ایده آل را برای مصرفکنندهای ایدهآل به تصویر میکشند که در جهانی کامل، بی نقص، آرمانی و رویایی زندگی کندمی. این جهان، جهانِ متنِ آگهیهای تجاری است.