بخشی از مقاله
چکیده
تدلیس - یا فریب درنکاح - ، یکی ازمباحث مهم و قابل توجه در حقوق خانواده می باشد. هرچند بحث فریب در نکاح ازمسایل مستحدثه نبوده و مسبوق به سابقه می باشد ولی متأسفانه امروزه این معضل اجتماعی ابعاد وسیعتري نسبت به گذشته پیدا کرده وپرونده هاي موجود دردادگاههاي خانواده دراین زمینه، مبین این حقیقت تلخ استکه متأسفانه ازدواجهاي فراوانی به دلیل عدم صداقت یکی ازطرفین وفریب طرف دیگر منجر به طلاق می شود.
تدلیس ممکن است ازناحیه یکی ازطرفین عقد نسبت به طرف دیگر یاتوسط شخص ثالث انجام پذیرد. این عمل داراي دوجنبه حقوقی وکیفري می باشد وضرروزیان هاي مادي ومعنوي هم درحین دعواي فسخ ویابطورجداگانه قابل مطالبه خواهد بود. در پژوهش حاضر، بطور دقیق در مسئله نکاح وارد و به مسائل مختلف جهت تبیین هر چه بهتر و رسا بودن مطلب جهت تفهیم موضوع پرداخته و سپس به تعریف لغوي واصطلاحی تدلیس، آثار و ضمانت اجراهاي آن در آراء صاحب نظران آراء فقهی و حقوق مدنی ایران پرداخته شده وجایگاه آن را در نظامهاي حقوقی مذکور تبیین خواهیم کرد.
طرح مساله:
جایگاه والاي خانواده به عنوان با اهمیت ترین نهاد اجتماعی از دیرباز وبه خصوص قرون اخیر، موقعیت و مقام ممتازي را دربین کلیه تشکیلات حقوقی نوین وکهن احراز کرده است. حقوق به مفهوم عام، مجموعه مقررات، قواعد واصولی است که روابط ومناسبات مختلف بین اجتماعات وافراد وآحاد مردم را به نحو متقابل پوشش می دهد. حقوق خانواده بخش مهمی از دستاورد عظیم خرد است که درطول قرون واعصار مختلف دربستر بی انتهاي تاریخ به وسعت کل بشریت سیلان وصیقل یافته است. اهمیت خانواده در مجادله بی امان ومستمر تاریخ ملت ها به حدي است که هیچ یک ازمکاتب سیاسی واجتماعی وفلسفی از پرداختن به آن بی نیاز نبوده اند.
ازنخستین روزهاي پیدایش بشر به عرصه خاك و اولین شکفته هاي اندیشه بشري درگستره عظیم تاریخ خرد وآگاهی، خانواده وحقوق مربوط به آن همواره بخش قابل توجهی از اشتغالات فکري انسان را تشکیل می داده است. حقوق خانواده در اسلام بخش مهمی ازاحکام واخلاق را تشکیل می دهد وبا وسواس ودقتی درخور، تشریع الهی کلیه جوانب و زوایاي آن مورد لحاظ شارع مقدس قرار گرفته است.
اما یک سري مسائلی که بعد از پیوند الهی بین زن ومرد صورت می گیرد که ناشی از فریب بوده و عملاً یکی از طرفین بعلت عدم واقعیت مدرك تحصیلی و سطوح عالیه و یا بیماریهاي جسمی و روحی طرف مقابل را از این موضوع خبردار نساخته و طرف دیگر با اعتماد کامل با وي ازدواج کرده و پس از فهمیدن موضوع فریب و عدم صداقت باعث ایجاد فسخ نکاح براي هر طرف می شود که به اصطلاح از آن با عنوان تدلیس یاد می شود که ازجمله مباحث بحثبرانگیزحقوق خانواده است.
در فقه اسلامی، تدلیس معمولاً ضمن بحث ازمصادیق پراکنده آن، درضمن نکاح همانند تدلیس ماشطه در نکاح وتصریه دربیع حیوان مطرح شده است و اکثرفقها به طور مستقل به بحث ازتدلیس نمیپردازند و در مبحث خیارات نیز خیارتدلیس را به عنوان خیارمستقلی مطرح نمیسازند بلکه آن را از فروع خیارعیب یا خیارغبن میدانند. با این وجود، بعضی از فقها مانند شهید اول در لمعه وشهید ثانی در الروضه البهیه، خیار تدلیس را به استقلال مطرح ساختهاند. اما ایشان هم به بررسی همان مصادیقی ازتدلیس پرداخته اند که فقهاي دیگر درسایر مباحث، آن را عنوان کردهاند؛ مانند: شرط صفت کمالی در زن مثل سرخی صورت و بلندي مو - که سایرفقها در تدلیس ماشطه به آن پرداختهاند - یا تصریه درحیوان.
در نوشتههاي فقها، تدلیس به دو شکل ممکن است صورت بگیرد:
الف.اظهار چیزي که صفت کمالی را درعین مورد معامله - یا شخص طرف قرارداد - به ذهن خطور میدهد.
ب.اخفاي صفت نقصی که درمورد معامله وجود دارد.
صرف سکوت ازنقص مورد معامله، اخفا محسوب نمیشود؛ بلکه باید اخفاکننده با وجود علم به نقص مورد عقد، نسبت به آن سکوت کند تا تدلیس صورت گیرد.
شهید ثانی در الروضه البهیه درتعریف تدلیس آورده: »تدلیس کننده - مدلِّس - واقعیت را پنهان ساخته و امري را که واقعیت ندارد درنظرطرف مقابل میآورد. از این رو شرط کردن صفتی که میداند وجود ندارد- چه از جانب بایع باشد یا مشتري- تدلیس محسوب میشود. اما آنچه بین فقها معروف میباشد، خلاف این است، زیرا ایشان، تدلیس را برکتمان وصف و اظهارصفت کمال- هرچند عیب نباشد- اطلاق میکنند.
درحقوق ایران برخلاف فقه اسلامی، تعریفی کلی ازتدلیس ارائه شده است. بنا به ماده 438 قانون مدنی: »تدلیس عبارت است ازعملیاتی که موجب فریب طرف دیگر میشود.« با اینکه در این تعریف روشن نیست که منظور از»عملیات« وضابطه تحقق »فریب« چه میباشد، اما اجمالاً میتوان دریافت که عملیاتی باید انجام شود - عنصرمادي تدلیس - واین عملیات موجب فریب طرف دیگر گردد - عنصر روانی تدلیس - .
حقوقدانان نیز تعاریف مختلفی ازتدلیس ارائه کردهاند؛ بعضی گفتهاند:»تدلیس نوعی تقصیرعمد محسوب وعبارت است از به اشتباه انداختن دیگري به منظورمصمم کردن او به صدور اعلام اراده موجد عمل حقوقی و قبول الزام - یا الزاماتی - یا برعکس، به منظوراینکه شخص از قبول الزام - یا الزاماتی - وانعقاد معاملهاي صرف نظر کند.
« و بعضی دیگر این چنین گفته اند: »اظهار دروغین واقعیت به وسیله لفظ یا فعل یا جلوگیري ازافشاي عیب موجود درموضوع که به موجب آن، طرف دیگر به انعقاد قرارداد ترغیب شود - . در این تحقیق که بصورت تحلیلی و توصیفی صورت گرفته هدف بیان تدلیس در نکاح که بصورت مختلف ومعضل درجامعه بوده، بطور کامل و مفصل بیان می شود.