بخشی از مقاله

چکیده

پژوهش حاضر در صدد بررسی اصول تدوین هدفهای برنامه درسی با رویکرد جامعه یادگیری به منظور بومی سازی برنامه های درسی و چالش های آموزش عالی در این خصوص است. در این تحقیق ترکیبی دیدگاههای 24 نفر از صاحب نظران و مدیران دانشگاه های دولتی، از طریق مصاحبه و دیدگاه 153 عضو هیات علمی آن ها از طریق پرسشنامه بررسی شده است. روایی محتوایی ابزار توسط متخصصان برنامه ریزی درسی تایید شده و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ 0/96 برآورد گردید.

طبق یافته ها، برای رسیدن به جامعه یادگیری، اصل اساسی در فرایند تبیین هدفهای برنامهدرسی آموزش عالی در نظر داشتن پرورش یادگیرندگان مادامالعمر به عنوان هدف غایی است. هدفهای کلی و جزیی این برنامه نیز برحسب شایستگیهای چنین یادگیرندهای شامل آشنایی با جدیدترین منابع و مطالب تخصصی رشته تحصیلی - دانش - ، انگیزه و عشق به یادگیری، احساس مسئولیت در برابر خود و جامعه - نگرش - ، یاد گرفتن چگونه یاد گرفتن، شهروندی فعال و خلاق، آمادگی برای ورود به بازار کار و کارآفرین بودن و توانایی در استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات - مهارت - می باشد. تا کنون پرورش چنین تواناییهایی در اهداف برنامه درسی دانشگاه از جایگاهی مناسب برخوردار نبوده است، لذا آموزش در همه مقاطع آموزش عالی در رعایت اصول مذکور با چالش مواجه است.

مقدمه

با ورود به قرن بیست و یکم، مدلهای سنتی توسعه مبتنی بر رشد اقتصادی و اجتماعی جای خود را به مدلهایی از توسعه دادهاند که بر بهرهگیری حداکثر از دانش مبتنی است و چشماندازی از جامعه دانش یا دانایی محور فرا راه انسانها قرار میدهد. این مسیر توسعهای است که همه کشورها باید طی کنند

گام اول برای رسیدن به این جامعه، تلاش برای رسیدن به جامعه یادگیری است، جامعهای که در آن همه افراد در سراسر دوران زندگی به یادگیری ادامه می دهند تا بتوانند توانایی های بالقوه خود را شکوفا سازند - توسعه فردی - ، در ایجاد جامعهای منسجم مشارکت فعال داشته - توسعه اجتماعی - یا حضوری خلاق و دانش مدار در محل کار داشته باشند - توسعه اقتصادی - .

اکثر حامیان ایده جامعه یادگیری توصیه کردهاند هر کشور باید مدل جامعه یادگیری متناسب با میراث فرهنگی و ملی خود را طراحی کند و به تدوین خطمشیهای لازم برای توسعه یادگیری به سراسر دوران زندگی بر اساس شرایط و نیازهایش بپردازد

همان طور که یونسکو - 1388 - تذکر میدهد، دیر یا زود این الزامهای توسعه بر همه نظامهای آموزشی و تعریف آنها از اهداف و مقاصدشان تأثیر خواهد گذاشت - ص - 19 و همه مسئولان و محققان را با الزام پژوهش در این زمینه مواجه خواهد ساخت.

در سالهای اخیر، از یک سو، درک ضرورت حرکت به سمت جامعه یادگیری و وجود پشتوانه های فرهنگی و دینی موجب شده تا بسیاری از صاحبنظران ایرانی نیز بر ضرورت تلاش برای تحقق جامعه یادگیری و لزوم پیش قدمی آموزش عالی در این زمینه تاکید کنند

از سوی دیگر، رویا رویی آموزش عالی با برخی مشکلات در طراحی و اجرای برنامه های درسی موجب شده تا دست اندرکاران این نظام بر لزوم بومی سازی برنامه های درسی تاکید کنند. بنابر این اکنون آموزش عالی با دو الزام روبروست. اول، بومی سازی برنامه های درسی با توجه به پشتوانه های فرهنگی و دینی جامعه ایرانی. دوم، مطالعه وسیع برای ترسیم مدل جامعه یادگیری و چگونگی توسعه فرصتهای یادگیری تا هر کس بتواند متناسب با تواناییها، انتظارات و نیازهایش به آنها دسترسی داشته و به یادگیری خود ادامه دهد. این الزام ها نشانگر آن است که برای بومی سازی برنامه های درسی آموزش عالی رویکرد مناسب، رویکرد جامعه یادگیری است. بر اساس این رویکرد، بومی سازی برنامه های درسی مستلزم اصلاح و تغییر همه عناصر برنامه درسی با هدف پرورش یادگیرندگان مادام العمر است.

مسوولین این نظام آموزشی باید در برنامه های درسی جهت گیری نوینی را دنبال کرده و همانطور که کندی1و همکاران 1994 - ، ص - 13، کناپر وکروپلی2000 - 2، ص - 42 و وان درزی 2006 - ، ص - 329 نتیجه گرفتهاند در آنها اهداف و استراتژی های جدیدی را به کارگیرند که رفع نیاز به ادامه یادگیری را برای هر فرد ممکن سازد. بنابر این، اکنون باید به دو سوال اساسی پاسخ داده شود: اول آنکه هنگام تدوین هدفهای برنامه درسی با رویکرد جامعه یادگیری باید چه اصل یا اصولی مد نظر قرار گیرند؟ و دوم آنکه آموزش عالی کشورمان در به کارگیری این اصول با چه چالشهایی روبروست؟. هدف تحقیق حاضر پاسخ به این سوالهاست. برای این منظور، در ادامه ابتدا دیدگاه های صاحبنظران سایر کشورها بررسی شده و سپس، دیدگاه های صاحبنظران کشورمان که در پژوهش حاضر شرکت داشته اند مرور خواهد شد.

اصول هدف گذاری برنامه درسی با رویکرد جامعه یادگیری

تبیین هدفها یا نتایج برنامهدرسی اساسیترین و مشکلترین مرحله در فرآیند برنامهریزی درسی است، زیرا اهداف زیر بنای تصمیمهای مربوط به سایر عناصر برنامه است، علاوه بر این، خود تحت تأثیر ماهیت به سرعت در حال تغییر جامعه و پیشبینی نیازهای آینده قرار داشته و باید طی زمان تغییر کنند - واترستون، 2001، ص. - 15 به علاوه با نیازهای یادگیرنده و ماهیت متغیر موضوع درسی نیز مرتبطند. به همین جهت، فرآیند هدفگذاری جریان مستمری است که تحت تأثیر تحولات جامعه، یادگیرنده و دانش باید تداوم یابد - ملکی، 1384، ص . - 49 حامیان ایده جامعه یادگیری در فرایند تبیین هدفهای برنامهدرسی رعایت اصل پرورش شایستگیهای یادگیرنده مادامالعمر را ضروری دانستهاند.

اصل: پرورش شایستگیهای یادگیرنده مادامالعمر

تا کنون رویکرد غالب در تعیین هدفها، بیان آنها حول محور موضوع درسی بوده است. از نظر حامیان جامعه یادگیری این رویکرد باید به گرایش به سمت تعریف هدفها براساس شایستگیها1 تغییر یابد

شایستگی به معنی قدرت، توانایی و ظرفیت انجام یک وظیفه است. به بیان دیگر، شایستگی عبارت است از هر گونه دانش، مهارت، نگرش و ویژگی شخصی که یک فرد را قادر میسازد چیزی را یاد گرفته و برای رسیدن به هدف آن را بکار گیرد تا عملکرد موفقیت آمیزی را به نمایش بگذارد

در برنامه درسی که هدف نهایی آن پرورش یادگیرندگان مادامالعمر میباشد یک اصل اساسی، تبیین شایستگیهای کلیدی برای تداوم یادگیری در سه بعد دانش، نگرش و مهارت است که در ادامه بحث به آن پرداخته شده است:

الف - دانش: دانشی که اساسی برای تداوم یادگیری به وجود میآورد، شامل آگاهی به شکل اطلاعات پراکنده و یا مبتنی بر واقعیات نیست، بلکه به شکل تصویر یا طرح قابل تعمیمی است که به درک مطالب و حوادث جدید و سازگاری با آنها کمک میکند

این دانش به گفته کندی و همکاران - 1994 - نه تنها شامل آگاهی از دانش بنیادی و اطلاعات جدید در قلمرو یک رشته علمی خاص است، بلکه دانش عمومی و دانش درباره ارتباط درونی شاخههای علم و آگاهی از ارتباط میان رشته تخصصی یادگیرنده و سایر شاخههای علم را نیز در بر میگیرد به علاوه، آگاهی از مهارتهای مطالعه و یادگیری، اصول و مفاهیم روش حل مسأله و چگونگی به کارگیری آنها در زمینه تخصصی فرد و همچنین، آگاهی از ارتباط میان رشته تخصصی خود و نیازهای جامعه و آشنایی و تسلط بر زبان مادری، ملی و حداقل یک زبان خارجی نیز برای یادگیرنده مادامالعمر شدن ضروری است.

وینستین و وان مستراستون1994 - 2، ص - 326-327 و اسمیت و اسپورلینگ 1999 - ، ص - 7 -8 نیز معتقدند یادگیرندگان باید نسبت به ضعفها و قوتهای علمی، ترجیحات یادگیری و وظایف علمی خودآگاه باشند و درباره استراتژیهای یادگیری و مهارتهای مطالعه همچنین، محدودهای که دانش او در حال و آینده میتواند مفید باشد، اطلاعات کسب کنند. این آگاهیها باعث میشود یادگیرنده نسبت به خود، تخصص و حرفهاش دیدگاه جامعتری پیدا کند. همچنین، باعث افزایش احساس مسئولیت او در برابر جامعه و در نتیجه رفتن به سوی یادگیری دانش بیشتر میشود.

ب- مهارتها: افراد در جامعه یادگیری، برای کسب دیدگاهی فعال و تبدیل شدن به یک یادگیرنده متعهد علاوه بر دانش به مهارتهای کلیدی نیز نیاز دارند. این مهارتها عبارتند از»جمعآوری، تجزیه و تحلیل و سازماندهی اطلاعات؛ ارتباط دادن ایدهها و اطلاعات؛ برنامهریزی و سازماندهی منابع؛ شناخت و طراحی سیستمها؛ حل مشکل؛ استفاده از فناوری؛ استفاده از ایدهها و فنون ریاضی و کار کردن با دیگران.

جورج - 2000 - 3 معتقد است هر یک از این ویژگیها بسط داده میشود. برای مثال، مهارت در استفاده از فناوری اطلاعات شامل توانایی دستیابی به شاهراههای اطلاعاتی جهت یافتن اطلاعات متناسب با نیاز خود، دستیابی به اینترنت و استفاده از آن، استفاده از ارتباطات گروهی، نامه الکترونیک، بحث گروهی، گسترده یا محدود کردن جستجو و انتقال اطلاعات الکترونیکی است

کانن و نیوبل - 1385 - این مهارتها را شامل خود سازماندهی؛ مهارت در استراتژیهای یادگیری عمیق از قبیل تجزیه و تحلیل، بحث و گفتگو، ترکیب و کاربرد، جایگزینی، اصلاح، تفسیر، ارزیابی و مدیریت اطلاعات؛ مهارت در وسعت بخشیدن و عمق دادن به دیدگاه و توانایی درک ماهیت درونی دانش می دانند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید