بخشی از مقاله

چکیده

زبان اردو و فارسی دارای مشترکات و پیوندهای عمیقی اند و این رابط نا گسستنی سابق سه هزارساله دارد. برای گسترش و ترویج این رابطه و تقویت این پیوند، صوفیاء، نویسندگان و شاعران نامی شبه قاره هند و پاکستان و ایران از سهم فوق العاده ای برخوردار اند و با تآلیف آثارگرانبهای شان به اردو و فارسی خدمت بزرگی به ادب هر دو زبان را بجا آوردند. آثار پرارزش شان اعم از عرفانی و اخلاقی،تاریخی، حماسی، رزمی و بزمی نیز میباشند.

مقدمه:

جنب داستانی هر ادب همواره جذاب و مورد علاق جوانان و بزرگسالان بوده است. همچنین در ادب اردو و فارسی در کنارانواع شعر، آثار منثوری، قصهها و داستانهایی مشترک بزمی نیز وجود دارند .از آغاز تاریخ بشری قصههای فرحت بخش، دلگداز و داستانهای عاشقانه مورد علاق بزمهای طرب و نشاط بوده اند. مردم در لحظات فرصت و شادمانی گردهم جمع میشدند و قصهها و داستانها را روایت میکردند.

بازار قص خوانی در شهر پیشاور وهمچنین چندین بازار باستانی درشهرلاهور امروز هم به همین دلیل معروف اند که مردم در زمانهای قدیم در آن بازارها جمع میشدند و قصهها را به یکدیگر بازگو میکردند.هدف از روایت این قصهها و داستانها فق گذراندن اوقات فراغت و لذت بردن نبود بلکه بازگوی این داستانها جنب اخلاقی، مذهبی و اجتماعی نیز داشت و مردم بدین وسیله از قصههای اسلامی قرآن مجید و حق پرستی اجتماعی نیز آگاهی مییافتند. تا اینکه نوبت به جایی رسید که شاعران و نویسندگان این قصهها و داستانها را به صورت نظمهای آهنگین و نثرهای جذاب به رشت تحریر در آورده به ادب رونق بخشیدند.

داستانهایی که مردم به یکدیگر بازگو میکردند انواع مختلف اعم از داستانهای اساطیری، حماسی، دینی، اخلاقی و بزمی و عاشقانه نیز بودند اما چون موضوع بسیار گسترده است و گنجانیدن تمام داستانها دراین مقاله محال است بدین علت فق داستانهایی عاشقانه را به سه قسمت تقسیم کرده بحث میکنیم.

.1داستانهایی که در ادب اردو و فارسی مشترک هستند و با تفاوت نام و روایت در ادب موجود اند و نویسندگان و شاعران هر دو زبان آنها را سروده اند.

.2داستانهایی که از اردو و زبانهای دیگرمحلی پاکستان به فارسی ترجمه گردیده اند.

.3 داستانهایی که از فارسی به اردو ترجمه شدند.

.1داستانهای مشترک ادب اردو و فارسی

داستانهای عاشقانه یا بزمی زیر از جمله خسرو و شیرین، لیلی ومجنون، یوسف و زلیخا داستانهای مشترک اردو و فارسی میباشند و در ادب هر دو زبان با نام و روایت متفاوتوجود دارند و شاعران و نویسندگان شبه قاره پاکستان وهند به صورت نظم و نثر این داستانها را سروده و روایت کرده اند و این داستانها در ادب هر دو زبان همواره از مقام متمایز و برجسته ای برخورداراند.

نگفته نماند که تقریبا تمام این داستانها و قصهها فرجام خوبی ندارند وعاشقان در زندگیشان به آرزوی شان نرسیدند وعلتش سهم شخصیتهای منفی بود که مانع بزرگی در راه عاشقان بودند و باعث مرگ شان شدند. بعلت طوالت از شرح ماجرا صرف نظر میکنیم و فق جایگاه داستانها در ادب و سهم شخصیات در داستان بسنده میکنیم.

داستان جالب "خسرو و شیرین" که مرکز توجه شاعران زبان اردو و فارسی بوده است.شاعر معروف ادب فارسی نظامی گنجوی این داستان را بازگو کرده است.

 به طرف دیگرهمین داستان را بزبان فارسی با تفاوت نامی "شیرین و فرهاد" شاعر معروف شبه قاره جمال الدین عرفی سروده است. مثنوی خسرو و شیرین عرفی دارای 440 بیت میباشد.در حالیکه مثنوی خسرو و شیرین نظامی دارای 6500 بیت است. دکتر طاهره صدیقی در کتابش " داستان سرایی فارسی در شبه قاره در دور تیموریان " ذکر چندین مثنوی شیرین و خسرو آورده که شاعران مختلف در زمانهای پادشاهان متفاوت سروده اند از جمله "مثنوی شیرین و خسرو از میر محسن

رازی و  میرزا صغیر بیگ درعهد اکبر، نواب میرزا قوام الدین آصف خان متخلص به جعفر در عهد جلال الدین اکبر، مثنوی شیرین خسرو از  میر محمد حسن در عهد اکبر شاه، مثنوی شیرین و خسرو از مولانا شکیبی صفاهانی و خواجه شاپور رازی متخلص به فریبی و محمد طاهر وصلی رازی در روزگار جهانگیر شاه، مثنوی میرزا محمد متخلص به روح الامین که لقب - میرجمله - از جانگیر گرفته بود، مثنوی خسرو و شیرین ابراهیم ادهم در روزگار شاهجهان سروده شده اند.نیز شاعران دیگر از جمله مولانا خضری خوانساری و ملا فوق الدین منسوب در عهد اورنگزیب، مترا داس، ملا حیدر خصالی و اما از همه معروف تر درادبیات فارسی مثنوی نظامی گنجوی است. با شنیدن خبر دروغ مرگ شیرین، فرهاد چطور آه و زاری میکند این آه و زاری را حکیم نظامی چه خوب بیان کرده است:

به زاری گفت آخ رنج بردم  //  ندیده راحتی در رنج مردم...
صلای عشق شیرین در جهان داد // زمین بریاد اوبوسیده

داستان دل انگیز مشترک دیگر ادب اردو و فارسی که مورد توجه شاعران هر دو زبان قرار گرفته "لیلی و مجنون" است . راجع به اصل این داستان میگویند که مآخذ اصلی این داستان عربی است و این داستان از ادب عربی به فارسی و اردو آمده است. اما دکتر طاهره صدیقی در کتابش " داستان سرایی فارسی در شبه قاره در دور تیموریان " مینویسد که "این داستان از افسانههای "هزار و یکشب " سرچشمه گرفته است"

نظامی این منظومه را لیلی ومجنون نام نهاده و پس از خسرو و شیرین به دو منظومه به رشته تحریر در آورده بود. طبق "دائره المعارف" زبان اردو از همه اول "رودکی" شاعر فارسی این داستان را از زبان عربی به فارسی ترجمه کرده اما به شیو ای که نظامی گنجوی این داستان را به فارسی در آورده و رونق بخشیده است.

. شعرای شبه قاره دیگر نیز ازجمله قاسم خان موجی، سعد الدین رهایی خوافی،یعقوب صرفی کشمیری، میرزا محمد متخلص به روح الامین، بدرالدین کشمیری، ولی محمد، حبیب الله متخلص به حبیبی،میرزا محمد خان نصیبی کرمان شاهی،سید محمد ناصر خان بهادر و مترا داس هم منظومه لیلی و مجنون را سروده اند، این قصه را جامی هم در سال 889هجری دربحر مفعول مفاعلن فعولن در قالب مثنوی سروده است.

بعضی محققین لیلی را دختر سیاه رنگ بیان میکنند. اما اگر لیلی عربی النسل بود به همین دلیل دراین بیان اختلاف نظر موجود است. تفاوت دیگری که در میان داستان دیده میشود. بعضیها بیان میکنند که تبریز برادر لیلی وقتی از عشق لیلی و مجنون آگاه میشود برای قتل مجنون میکوشد اما در عکس العمل مجنون برادر لیلی را میکشد و در نتیجه اهل قبیله، مجنون را سنگسار میکنند و مجنون دیوانه میشود.

همچنین در بیان این داستان بین نویسندگان فارسی و اردو کمی تفاوت وجود دارد. نظامی گنجوی قص عشق مجنون و لیلی را از کودکی آغاز میکند و مینویسد که مجنون و لیلی در مدرسه باهم درس میخواندند عاشق یکدیگر شدند و وقتی خبر این عشق به خانواد لیلی میرسد رفتن لیلی به مدرسه ممنوع میشود. اما نویسندگان شبه قاره این قصه را از جوانی شان آغاز میکنند که وقتی مجنون شهر لیلی را شنیده به دیدارش میرسد هر دو به یکدیگر دل میبندند.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید