بخشی از مقاله
چکیده
تربیت از مباحث مورد توجه همه ادیان در طول تاریخ بوده است و دارای ابعاد مختلفی است. تربیت تنها در انسان به سبب قابلیت عقلانی و توانایی شناخت و گزینش او، شایستگی کاربرد دارد و فرایند رشد همه جانبه شخصیت و سوق دادن وی به سوی ارزش های والای انسانی را مورد توجه قرار می دهد. مکاتب الهی و بشری این اصل را پذیرفته اند که در صورتی می توان به جامعه، نظم و ثبات بخشید که حقوق و تکالیفی که برای انسانها در نظر گرفته شده است به خوبی مورد عمل قرار گیرد که این مهم تنها در سایه تربیت صحیح محقق خواهد شد. تربیت صحیح در هر جامعه ای موجب پرورش انسانهایی می شود که تنها به فکر خود نیستند بلکه به آرمانهای والایی فکر می کنند تا جامعه ای مستقل و آزاد و حکومتی عادلانه داشته باشند.
لذا ضروری است شیوه های تربیتی مطلوب و منطبق بر قرآن کریم و سیره پیشوایان دین، تشریح و راهکارهای علمی و عملی تربیت تبیین شود. بحث انسان و اجتماع و این که آدمیان چه نسبتی با اجتماع دارند، از دیرباز مورد بحث اندیشمندان و به ویژه فلاسفه بوده است. برخی انسان را مدنی بالطبع دانسته، ولی برخی دیگر معتقدند که آدمی تنها از روی اضطرار و ناچاری به مدنیت و اجتماع روی می آورد. گروهی دیگر گفته اند انسان نسبت به مدنیت اقتضایی ندارد - لااقتضا است - و انسان ها به خاطرعقل حسابگر خود به آن روی می آورند و گروهی دیگر آدمیان را متمایل به اجتماع و مدنیت دانسته اند.
در ارائه راهکارها و روش های تربیتی در مقاله حاضر، به بررسی شیوه های تربیت اجتماعی در نهج البلاغه توجه شده است و برای نیل به این هدف ابتدا به بحث در مورد انسان و اجتماع پرداخته و آنگاه اصول و شیوه های تربیت اجتماعی را بر مبنای سخنان امام علی - ع - در نهج البلاغه استخراج و به طور اختصار مورد بحث قرار می دهد روش های مذکور عبارتند از: روش های پرهیز از تحقیر، ابراز توانایی و تغافل.
- 1 مقدمه
- 1 - 1 بیان مسأله
قرآن کریم محور دعوت پیامبران راعموماً و حضرت محمد - ص - راخصوصاً تربیت و تکمیل فضایل اخلاقی قرار داده است. آنچه به انسان ارزش والا می دهد و هدفهای عالی می بخشد و او را انسان به معنی حقیقی می سازد، تربیت ایمانی و اخلاقی است، نه علم و ابزار زندگی. »وظیفه سنگین و مقدس تربیت را هیچ گاه علم و آموزش نتوانسته است و نمی تواند به دوش گیرد. بدین سان در نظام تربیتی اسلام از فرد خواسته می شود همت خود را به قدر معین در راه خودسازی و تغییر نفس خود به کار بندد و در این راه هم از جهت عقلی و هم از لحاظ عملی و اخلاقی در تغییر محیط خویش و ساختن و شکل دادن آن مطابق خواسته های خود اهتمام ورزد. به همین دلیل از انسان خواسته شده است که طبیعت بی شعور را به اصل و عاملی تغییر دهد که او را در شئون زندگیش کمک کند و مشکلات دنیایش را آسان سازد
مکاتب الهی و بشری این اصل را پذیرفته اند که در صورتی می توان به جامعه، نظم و ثبات بخشید که حقوق و تکالیفی که برای انسانها در نظر گرفته شده است بخوبی مورد عمل قرار گیرد که این مهم تنها در سایه تربیت صحیح محقق خواهد شد. تربیت صحیح در هر جامعه ای موجب پرورش انسانهایی می شود که تنها به فکر خود نیستند بلکه به آرمانهای والایی فکر می کنند تا جامعه ای مستقل و آزاد و حکومتی عادلانه داشته باشند. »تربیت به مفهوم عام آن، شامل جنبه های گوناگون جسمانی، روانی، عاطفی، عقلانی، اجتماعی، اخلاقی و دینی است و هر یک از این ابعاد به لحاظ روانشناختی و تربیتی در زندگی انسان اهمیت فراوان دارد
»تربیت اجتماعی یکی از عواملی است که تأثیر شگرفی بر سایر ابعاد دارد و تحقق آن به محیط مساعد نیاز دارد.
همه انسانها نیازمند رابطه و برقراری ارتباط با دیگران هستند؛ چرا که انساناصالتاً موجودی است اجتماعی و حیات و زندگی پویا و مولد آدمی در گرو روابط بین فردی و ارتباطات مؤثر و مفید و متقابل با دیگران است؛ به سخن دیگر بدون ارتباطات مؤثر اجتماعی و تعامل بین فردی، انسان نمی تواند به رشد مطلوب و شکوفایی شخصیت خود برسد. »انسان موجودی اجتماعی است و برای بهزیستی و همزیستی مسالمت آمیز، ناگزیر به همکاری با دیگران، مشارکت در عرصه های مختلف اجتماعی، پذیرش مسئولیت و داشتن سهمی برای سازندگی جامعه خویش است؛ زیرا نیازها و خواسته های گوناگون او را وادار می کند که با مساعدت و یاری دیگران، موانع و مشکلات را از پیش پای خود بردارد و اطمینان وآرامش خود را حفظ، و به سوی کمال مطلوب حرکت کند.
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تربیت اجتماعی در نهج البلاغه است.
- 2 - 1 ضرورت و اهمیت تحقیق
تربیت فرایندی مستمر است که در بستر جامعه شکل می گیرد. در واقع، ابعاد اساسی هویت فرد در تعامل با دیگران و از مسیر روابط گروهی شکل می گیرد. به همین دلیل تربیت اجتماعی، یکی از ارکان و ابعاد اساسی تربیت را تشکیل می دهد. این بعد از تربیت به لحاظ گستردگی، پیچیدگی و جامعیت، پوشش دهنده تمام نهادهای اجتماعی تربیتی است که از سویی رشد شخصیت فردی را به همراه دارد و از سوی دیگر میراث فرهنگی را به نسل آینده منتقل می کند. به همین دلیل اجتماعی شدن افراد جامعه، رسالت مهم برنامه ریزان و مربیان به شمار می رود. به عبارت دیگر، » تربیت اجتماعی نه تنها یکی از اهداف آموزش و پرورش است، بلکه یکی از اصول حاکم بر آموزش و پرورش نیز می باشد. و از سویی نیز »به عنوان یکی از وظایف اصلی آموزش و پرورش مطرح شده است..«
از دیدگاه کلان نیز، تربیت اجتماعی با توسعه ملی، رابطه مسلم، ضروری و انکارناپذیر دارد و ظهور رشد و توسعه در یک جامعه، به تربیت اجتماعی در یک سطح مناسب ملی بستگی دارد. تربیت اجتماعی از آن جهت یک مسأله است که تکلیف گذشته و آینده یک جامعه، به صورت عمیقی با آن در ارتباط است. »گذشته جامعه از این جهت با آن در پیوند است که نحوه ارتباط نسل جدید با سنت و فرهنگ، بر حسب تصور ما از تربیت اجتماعی، تعیین می شود. آینده جامعه نیز با آن در پیوند است. از این جهت که نوع روابط و حیات اجتماعی ما در آینده متأثر از سبک و سیاق تربیت اجتماعی است
در نظر امام - ع - ، اتحاد و برادری تحت عنوان » بیعت« مسلمین با رهبر خویش و در ارتباط با یکدیگر، ارزش والایی دارد؛ و وظیفه آحاد جامعه، پیروی و اطاعت از رهبری عادل، عاقل و حقطلب است که منافع مسلمین را بر هر چیزی مقدم میدارد. در خطبه 205 آمده است: »آنگاه که حکومت و زمامداری به من رسید، در کتاب خدا نظر انداختم، و از هر دستوری که داده و هر امری که فرموده است، متابعت کردم؛ و به سنت و روش پیامبر - ص - توجه و به آن اقتدا کردم. - «نهج البلاغه، خطبه . - 205
اتحاد به عنوان مهم ترین ثمرات بیعت در جهاد علیه ظلم و ستم اجتماعی و استقرار عدالت مطرح شده است. اتحاد، نطفه هر فتنهای را در بطن خود خفه می کند و زمینه رشد را در اجتماع برای فرد فراهم می سازد. بهطور کلی، نظام روابط اجتماعی بر حفظ حقوق همدیگر استوار است؛ چنانکه در خطبه 216 آمده است: »برای شما لازم است که یکدیگر را بر ادای حقوق نصیحت و در انجام آن به خوبی همکاری کنید.« - نهج البلاغه، خطبه . - 216
یکی دیگر از مسایل مهم در بعد اجتماعی تربیت از دیدگاه نهجالبلاغه، پیریزی جامعهای متکی بر اخلاق اسلامی است که در آن انسانهای باتقوا، زاهد، باایمان، عاقل و آگاه، متواضع و صادق و عادل تربیت شوند و بدین وسیله ثمرات چشمگیر تربیت اسلامی را مشخص سازند. از این دیدگاه، قابلیت تأثیرپذیری فرد از جمع و تشکل سازنده جمع از فرد و قابلیت تغییر رفتار فرد ازنظر تربیت مطرح شده است.
از آنچه گفته شد، چنین برمیآید که »انسان مسلمان« در جامعه اسلامی مطرح و هدف است. مسلمانان باید دست اتحاد به هم بدهند و در عمل از پراکندگی بپرهیزند تا حق را در هر زمان و موقعیت تحقق بخشند و لطف و مراحم پروردگار را نصیب خود سازند. امام علی - ع - در خطبه 192 میفرمایند: خداوند» بر این امت منّت گذاشته و پیوند الفت و اتحاد را در بین آنها ایجاد کرده است تا در سایه آن زندگی کنند و در کنف حمایت آن پناهنده شوند؛ و این نعمتی است که احدی نمی تواند بهایی برای آن تعیین کند، زیرا از هر بهایی گرانقدرتر و از هر چیز پرارزشی باارزشتر است. و در نهایت باید گفت که اساس روابط اجتماعی در اسلام و حقوق اقشار مختلف مردم در قبال یکدیگر، کاملاً در نهجالبلاغه مشخص است؛ از جمله: حق کوچکتر بر بزرگتر، حق والی بر رعیت، حق رهبریت بر امت و برعکس که در تبیین اهداف تربیت اسلامی باید بر آن تأکید شود. - «نهج البلاغه، خطبه . - 192
- 3 - 1 پیشینه
تربیت در سیر تاریخی اش در میان اقوام مختلف، ظهور و بروز متفاوتی داشته است و به شیوه های گوناگون اعمال گردیده است، توجه به تربیت، توجه به حیاتی ترین مقوله انسانی است. زیرا همه سامان ها و نابسامان ها، صلاح ها و فسادها، سعادت ها و نابسامانی ها به نوع تربیت باز می گردد و تربیت بستر خوشبختی انسان موجودی است که استعداد هم والایی ها و هم پستی ها را دارد و به سبب تربیت درست، الهی و متخلق به اخلاق ربانی می شود و از حقیقت انسانی خود بازمی ماند. تا کنون تحقیقاتی در مورد تربیت اجتماعی در نهج البلاغه انجام شده است. یکی از تحقیقات انجام شده در این مورد پژوهشی است به وسیله تحلیل محتوا، که کلیه سخنان کوتاه حضرت علی - ع - در نهج البلاغه را از بعد اجتماعی مورد بررسی و تحلیل قرار داده است.
- 2 بحث
- 1 - 2 انسان و اجتماع
بحث انسان و اجتماع و این که آدمیان چه نسبتی با اجتماع دارند، از دیرباز مورد بحث اندیشمندان و به ویژه فلاسفه بوده است. برخی انسان را مدنی بالطبع دانسته، ولی برخی دیگر معتقدند که آدمی تنها از روی اضطرار و ناچاری به مدنیت و اجتماع روی می آورد. گروهی دیگر گفته اند انسان نسبت به مدنیت اقتضایی ندارد و انسان ها به خاطرعقل حسابگر خود به آن روی می آورند و گروهی دیگر آدمیان را متمایل به اجتماع و مدنیت دانسته اند. کهن ترین نظریه در این باره، مربوط به افلاطون و پس از او ارسطو است. از دیدگاه افلاطون، هر انسانی به خاطر نیازمندی ها و منافع خود، ناچار است که اجتماعی باشد.
ارسطو که انسان را حیوانی اجتماعی می دانست بر روی این نکته تاکید می ورزید که نیازمندی های آدمی، او را ناگزیر از اجتماعی بودن می نماید. » علمای بزرگ اسلامی چون فارابی، ابوعلی سینا، ابن خلدون و اندیشمند هم روزگار ما، علامه طباطبایی، نیز همین نیازمندی را دلیل بر اجتماعی بودن انسان ها دانسته اند. از دیدگاه نهج البلاغه نیز، انسان ها چون زندگی اجتماعی را امری متناسب با طبیعت عقلانی خویشتن می دانند، آن را برمی گزینند و این گزینش، به خاطر جبر یا از روی درماندگی نیست، بلکه از سر شعور و درک است.
از این روی، در خطبه 23 نهج البلاغه آمده است: اگر کسی از شما در خویشاوندان خود خلل و کمبودی مشاهده کند مبادا از رفع آن سرباز زند، چون اگر نبخشد مالش افزون نمی شود. آن کس که دست دهنده خود را از بستگانش باز دارد، تنها یک دست را از آنها گرفته، اما دست های فراوانی را از خویش دور کرده است، و کسی که پروبال محبت خویش را بگستراند، دوستی خویشاوندانش تداوم خواهد یافت. -
»براساس این خطبه، انسان در حیات اجتماعی، که صحنه سود و زیان است، نیازمند یاری دیگران است و این »نیاز« او را به سوی دیگران می کشاند و هر انسانی به خاطر ناملایمات و سختی ها نیازمند دوستی و مودت با خویشان است. در خطبه 127 می فرماید: »از پراکندگی و جدایی حذر کنید که انسان تنها بهره شیطان است، آن گونه که گوسفند تنها، طعمه گرگ است. این عبارات، چهره اجتماع بشری را نشان می دهد که آدمیان برای گریز از شرور شیطانی و برای به دست آوردن منافعی که تنها در پرتو اجتماعی بودن به دست می آید ناگزیر باید انزوا و گوشه گیری را ترک کرده به اجتماع روی آورند. - «نهج البلاغه، خطبه . - 127
- 1 - 1 - 2 اصالت فرد یا جامعه
اکنون که مشخص شد اجتماع یک صحنه گریزناپذیر برای انسان ها بوده و آدمیان به شدت نیازمند آن هستند، باید مشخص کنیم که در یک جامعه، اصالت با فرد است یا اجتماع یا هر دو؛ و اصولاً رابطه فرد با جامعه چه نوع رابطه ای است و ترکیب اجتماع چگونه ترکیبی است. در پاسخ به این سؤالات باید گفت که در این باره چهار نظریه قابل طرح است:
الف- »نظریه اصالت فرد محض: براساس این نظریه، جامعه وجود حقیقی ندارد، بلکه وجودش اعتباری است