بخشی از مقاله

چکیده

تربیت ابعاد گوناکونی دارد و یکی از مهمترین و در عین حال ازپیچیده ترین ابعاد تربیت، تربیت معنوی است. با توجه به اینکه حدود و ثغور تربیت معنوی و مفهوم آن به طور کامل شناخته شده نیست ، تربیت معنوی یک حوزه مطالعاتی بین رشته ای در تربیت،یادگیری ،رشد و اجتماعی کردن افراد در تمام سطوح تحصیلی از مدسه تا دانشگاه و در ارتباط با دین است.دین و معنویت دو حوزه کاملا مرتبط به هم هستند.حیطه تربیت معنوی چنان گسترده شده است که در بعضی موارد مکاتب سکولار در تبیین آن از دیگران پیشی گرفته اند.

بررسی و استخراج اهداف و اصول تربیت معنوی از نهج البلاغه به عنوان یکی از متون متقن و گرانبهای دینی ضمن کمک به تحلیل مفهوم تربیت معنوی از منظری دیگر، نیاز انسانها را نسبت به معنویت که گمشده عصر حاضر است را مرتفع می سازد.از منظر نهج البلاغه از مهمترین اهداف تربیت معنوی می توان به آخرت گرایی، تقوا ،هدایت ، حیات طیبه، رسیدن به یقین و شکرگزاری اشاره کرد. همچنین تعقل و تفکر، کرامت و عزت، تواضع گرایی ، محبت ، احسان و آزادی از اصول اساسی تربیت معنوی برای زندگی معنادار هستند.

کلید وازه ها: تربیت، معنویت، تربیت معنوی، نهج البلاغه

مقدمه

مشغولیت های زندگی مکانیکی و دور شدن انسان از حقیقت وجودی خود به خاطر تغییر در ایدئولوژی های علمی و فلسفی بعد از رنسانس توسط دانشمندانی مانند دکارت،بیکن، گالیله و نیوتن و با گسترش ریاضیات وحاکمیت کمیت در تمام علوم،درک مفاهیم دینی کمرنگ ترشد به گونه ای که وجه کمیت فربه و فربه تر گردید و به همان اندازه باور به امر مقدس کم رنگ تر شد،تاحدی که تنها وجه واقعی،بعد کمیت و دانش نوین تنها دانش ریاضی و تجربی شد.

این عوامل باعث شدند رابطه انسان با خودش و خدا قطع شد و همانطور که دیویدکار می گوید "اخیرا انقلاب فوق العاده ای ازعلاقه و کشش در بین مربیان در باب موضوعات معنوی و تربیت معنوی به خاطر تاکیدات زیاد بر دانش تجربی به وجود آمده است دراین میان معنویت عاملی است که از علم ومحسوسات فراتر می رود ومی تواندراه حل مناسبی برای صلح و آرامش و... بوجود آورد در حالیکه علم را یارای حل مشکلات نیست، زیرا فقط می تواند محسوسات را بررسی کند.

گرایش به سوی معنویت به عنوان گرایش نو در عرصه های تربیتی و فرهنگی، به دو دلیل اتفاق افتاده است : نخست آنکه حوزه تربیت بهترین موقعیت و فرصت را برای تبلور معنویت در انسان فراهم می کند ، دوم آنکه موضوع معنویتذاتاً موضوعی تربیتی است . از این روست که در این مقاله به بررسی مفهوم ، اهداف و اصول تربیت معنوی از دیدگاه نهج البلاغه که یکی از غنی ترین منابع دینی است می پردازیم.

تربیت معنوی

تربیت معنوی یک مفهوم مجادله آمیزی است. از منظرهای متفاوتی تعریف شده است گستردگی مفهومی آن تا حدی است که در بعضی از مواقع امکان اجماع را بر روی آن مفهوم کم می کند. از مکاتب دینی گرفته تا سکولاریسم هر کدام نگرش خاص خود را بر روی مفهوم تربیت معنوی دارند. معنویت از ریشه یونانی و عبری spirit به معنی نفس، باد و روح و لاتین آنspirate به معنای نفس کشیدن است که به معنای حیات بخشی است و با این باور که خداوند روح خودش را دربشر دمیده،سازگار است - روح حیات - معنای قدیمی آن گرایش به تمرکز در مذهب دارد و حال آنکه امروزه دارای ابعاد فردی ،اجتمایی،شناختی و عاطفی نیز می باشد.

بحث معنویت در دیدگاههای افلاطون مورد بحث بوده و بنیاد تربیت را بر روح و تربیت معنوی را بالاترین نوع تربیت می داند. ولی توجه واقعی به اهمیت و جایگاه معنویت در عرصه های مختلف زندگی از زمان ویلیام جیمز و نگارش کتاب وی با عنوان » تنوع تجربه های معنوی  در سال 1977 آغاز شد . از دیدگاه جیمز ، معنویت موجب معناداری زندگی انسان شده و باعث شکل گیری روابط اخلاقی و انسانی و ایجاد نگرش مثبت نسبت به خود و دیگران می شود . از دیدگاه جیمز ، تجارب معنوی و مذهبی ، نقش معانی بخشی را در زندگی انسان ایفا می کنند.

فوکو بر این باور است که معنویت مجموعه ای از کاوش ها ، کارها و تمرین هایی است که منجر به مراقبه می شود ، کارهایی مانند خالص کردن خود ، ریاضت و توجه به روح که این اعمال در قالب دانش و آگاهی نیستند، بلکه بخشی از وجود فرد هستند که به منظور کسب و رسیدن به حقیقت بکار برده می شوند . براساس این گفته ، می توان نتیجه گرفت که حقیقت چیزی نیست که فرد بتواند به آسانی به آن نایل شود، بلکه برای رسیدن به آن نیاز است که فرد به تغییر و اصلاح درونی خود بپردازد و این یک مسئولیت متقابل است .از یک سو حقیقت موجب سعادت و نیکبختی و آرامش روح خواهد شد و از سوی دیگر ، فرد برای رسیدن به حقیقت باید نیروهای درونی خود را متمرکز کند و به تزکیه بپردازد.

امینی و ماشاالهی نژاد  به نقل از واگان  معتقد اند ، معنویتاصولاً به عنوان پدیده ای عام در همه انسان ها وجود دارد ولی رشد و پرورش آن مستلزم بسترهای آموزشی مناسب است . این صاحب نظر با استناد به دیدگاه و تعریف پل تیلیج از معنویت به عنوان قلمرو علایق و دغدغه های غایی تاکید می کند که هر فردی می تواند یک فردمعنوی باشد ؛ زیرا همه افرادنوعاً دارای دغدغه های غایی هستند . از سوی دیگر ، واگان با نام بردن از مفهومی تحت عنوان بلوغ معنوی معتقد است که این ویژگی ناظر بر فهم دیگران و همدلی با آنها ، صرف نظر از جنسیت ، سن ، قومیت و عقیده و نیز احترام گذاشتن به همه اشکال زندگانی است.

لوئیس داف نیز به عنوان یکی از نظریه پردازان تربیت معنوی ، ارتقاء کیفیت ذهن و قلب دانش آموز را تعریف مناسب تری برای تربیت معنوی می داند. از این طریق ، کل شخصیت دانش آموز تحت تاثیر قرار گرفته و بین ابعاد فیزیکی ، هیجانی ، هوشی و معنوی او توازن و هماهنگی ایجاد می شود . از نظر وی نیز تمرین های معنویصرفاً بخشی از قلمرو برنامه درسی نیستند ؛ بلکه می توانند در همه قلمروهای یادگیری به کار روند .

از دیدگاه بیگر مفهوم معنویت از ارتباط با مهارت های تفکر و تامل و تنها وابسته به ارتباط با خدا،گسترده تر است دیوید کار به عنوان یکی از فیلسوفان معاصر غرب معنویت را را به سه دسته تقسیم می کند -1 تربیت بر اساس اصول معنوی -2 تربیت در یک فعالیت معنوی -3 تربیت در یک گرایش معنوی . ایشان تربیت در یک گرایش معنوی را بخش نظری و تربیت در یک فعالیت معنوی را بخش عملی می داند که به دو قسمت :عبادی و تاملی تقسیم می کند .او می گوید حقیقت چیزی نیست که فرد بتواند به آسانی به آن نایل شود بلکه برای رسیدن به آن نیاز است که فرد به تغییر و اصلاح درونی بپردازد و این یک مسئولیت متقابل است . حقیقت موجب سعادت ونیک بختی و آرامش روح خواهد شدو از سوی دیگر فرد برای رسیدن به حقیقت باید نیروهای درونی خود را متمرکز کند و به تزکیه بپردازد.

تربیت معنوی از دیدگاه های فیلسوفان و متفکران اسلامی بطور صریح تعریف نشده،اما با جستو جو در آثار آنها می توان به معنای این اصطلاح رسید. حامزه و همکاران در تبیین مدل توسعه تربیت معنوی در کشور مالزی تربیت معنوی را حلقه گمشده تربیت دانسته و به این اعتقاد است با توجه به نکرش کل گرایانه نسبت به ماهیت انسان در قران،عدم توجه به تربیت معنوی در تربیت مانع تربیت انسان کامل خواهد شد.

علامه طباطبائی تربیت را مترادف تزکیه و به معنی رشد دادن چیزی به شکل مطلوب و شایسته وهدایت به معنی دلالت به هدف با نشان دادن راهی که آدمی را به غایت مطلوب برساند تعریف کرده که ازاین می توان نتیجه گرفت که منظور ایشان از تربیت معنوی مفهوم education است. ایشان شروع تربیت نفس را با فعالیت قوه ی تخیل می داند و تاکید بر آن دارد که معنویت از ابتدا درون انسان وجود دارد و چیزی نیست که انسان به آن دست پیدا کند اما می بایست که این میل وجودی را طی فرایندی به سمت خداوند گسترش و تکمیل کرد.

به هر حال نوع تعریف از مفهوم تربیت به مفهوم تربیت معنوی هم جهت می دهد.اگرتربیت را از ریشه - ر ب ب - به معنای اصلاح و تدبیروسرپرستی کردن،به تمام رساندن وکامل کردن و همچنین از ریشه دیگر آن یعنی - ر ب و - به معنای رشد و نمو ،افزودن و پرورش جسم بدانیم تربیت معنوی را می توان اینگونه تعریف کرد :کوششی است برای رشد و شکوفایی و رسیدن به یک معنا و حقیقت متعالی.تعاریف فوق از جنبه های روان شناختی ، دینی و فلسفی آن نشان می دهد که مفهوم تربیت معنوی مفهومی گسترده است .

پژوهشهای انجام گرفته هیچ کدام به تربیت معنوی در نهج البلاغه نپرداخته اند و هر کدام به مسائلی پیرامون تربیت دینی و انسان شناختی و یا صرفا تربیت معنوی پرداخته اند و پژوهشی به طور اخص از منظر نهج البلاغه کار نشده است. تربیت معنوی از منظر نهج البلاغه مفهومی فراتر از مفاهیم و جنبه های فوق را دارد که می تواند الگوئی کامل برای تربیت انسان معنوی باشد .

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید