بخشی از مقاله
چکیده
تخلص در شعر فارسی آن گونه که شایسته است موردتوجه قرارنگرفته است.به جرأت می توان گفت در میان شاعران فارسی زبان کمتر شاعري را میتون نام برد که نامی مستعار را براي امضاي شعرخود برنگزیده باشد ، بعضی از شاعران هنرمند از تخلص براي زیباتر کردن شعر خود بهره برده و واژهاي را برگزیدهاند که هم از نظر آوایی و هم از جنبهي معنایی زیبا و دلنشین بوده و باعث زیباترشدن سرودهها شود. به عبارت دیگر تصویر سازي با استفاده از تخلص از هنرمنديهایی است که در شعرفارسی فراوان به چشم میخورد. تخلصهایی را که در شعر شاعران باعث به وجود آمدن آرایه هاي لفظی و معنوي شدهاند، میتوان تخلصهاي هنري نامید. دراین مقاله تخلص امیرهوشنگ ابتهاج - سایه - ، از نظر تصویرآفرینی مورد بررسی قرار گرفته است.
بیان مسئله: در این مقاله برآن شدیم به این مسئله بپردازیم که آیا تخلص سایه در شعر ابتهاج کارکردي هنري یافته است؟و یا به بیان دیگر شاعر توانسته با استفاده از واژهاي که به عنوان تخلص برگزیده و آرایههاي لفظی و معنوي تصویرهایی بدیع در غزلهاي خود خلق کند؟
مقدمه
تخلص در لغت به معناي رهایی جستن است - «معین مدخل تخلص - . تخلص به معناي » نام شعري شاعر که شبیه به اسامی خانوادگی است از قبیل فردوسی ،منوچهري ، سعدي، حافظ و امثال آن و دیگر اینکه تخلص در قصیده به معنی گریز زدن و انتقال یافتن از پیش درآمد تشبیب و تغزل به مدیحه یا مقصود دیگر است. - « همایی ، - 99: 1383 و نیز »در ابیات آخر غزل گریز به مدح کرده یکی دو بیت در ستایش ممدوح گویند و غزل را با دعاي او یا بیت غزلی دیگر ختم کنند. - « همایی،. - 126: 1383
غزل را می توان به نوعی همان تشبیب یا تغزل قصیده دانست که با بیت تخلص به مدح ممدوح متصل می شد» بهترین دلیل براي اثبات این نکته که غزل همان تغزل بوده است مسئله ي تخلص است . تخلص در قصیده در وسط شعر بین دو بخش وصف و مدح قرار دارد وقتی بخش مدح از بین رفت بیت تخلص بیت پایانی شد؛ منتهی تخلص در قصیده اسم بردن از ممدوح است و در غزل آوردن اسم شاعر - «شمیسا ،. - 54 :1370 دراوایل قرن ششم و با ظهور سنایی و انقلابی که در شعر فارسی رخ داد، غزل رواج بیشتري یافت و رفته رفته اصطلاحات و واژههاي خاصی در آن به کار برده میشد که پیشتر در قصیده کاربردي نداشت. از این میان یکی از واژههاي مهم درغزل واژهي تخلص بود؛
یعنی نامی که شاعر براي خود برمیگزید تا به وسیلهي آن شعرش از آثار شاعران دیگر باز شناخته شود. در دوران قصیده سرایی شاعران ترجیح میدادند که نام شعري آنان برگرفته ازنام ممدوح باشد تا به این ترتیب ،هم ارادت خود را بیشتر نشان دهند و هم این نام به عنوان مهر و اعتباري براي شعر و هنرشان باشد، البته در این دوره استثناهایی نیز وجود داشتند که از آن میان میتوان به ناصرخسرو اشاره کرد که به جاي نام ممدوح از لقب دینی خود در قصاید استفاده می-کرد، شاید بتوان این امر را آغاز تحولی درمعنا و مقصود تخلص در شعرفارسی دانست. درقرن چهارم وپنجم به گواهی دیوان شاعران، غزلهاي محدودي سروده میشد، » تخلصهاعموماً از شغل و کار و نسب خانوادگی شعرا یا خاستگاه جغرافیایی ایشان از هر روستا یا شهر و ولایتی که هستند خبر میدهد و به نسبت کمتري از نام ممدوح ایشان« - شفیعی کدکنی ،. - 64 :1382
تخلص که از ویژگی هاي شعرفارسی است، هم کارکردهاي عام دارد، هم کارکردهاي خاص. کارکردهاي عام تخلص را کهتقریباَ تمامی شاعران قصیده و غزل سرا از آن آگاهی داشتند و به کارمیبردند، می توان همان نام شعري شاعرو امضاي او دانست، نامی که شاعران قصیده سرا از نام ممدوح خود میگرفتند و یا همانطور که پیش از این آورده شد از نام محل تولد و یا پیشه ي آنان خبر می داد. اما این نام در غزل به نحو چشمگیري تغییر کرد ، تفاوتی که درمفهوم ، مضمون و حتی واژگان غزل و قصیده وجود داشت به تخلص نیز سرایت کرد ، به گونهاي که با رواج غزل و حذف مدح از شعر و فراوانی عشق سرودهها و ورود مضامین مختلف به غزل ، تخلص شاعران نیز با توجه به مضمون غالب درشعر آنها تغییر کرد. شاعران به دنبال واژه هایی با بار معنایی بیشتر بودند تا هم بر زیبایی شعر بیافزایند و هم نامی که از آنها میماند ، نامی زیبا و خوش آهنگ باشد.
کارکرد خاص تخلص را میتوان این گونه تعریف کرد که شاعر با استفاده از واژهي تخلص به تصویر آفرینی پرداخته و تصویرهاي زیبا و دل انگیزي را به یاري نام شعري خود میآفریند. در تعریف تصویر آمده است: تصرّف» ذهنی شاعر درمفهوم طبیعت و انسان و کوشش ذهنی او براي برقراري نسبت میان انسان و طبیعت، چیزي است که آن را خیال یا تصویرمی نامیم. - «شفیعی کدکنی،». - 17 : 1375 تصویر سازي در شعر نوعی آفرینش هنري است که به وسیلهي آن، شاعر به کلمات و اشیاء رنگی از زندگی میبخشد و باري عاطفی بر دوش آنها مینهد و به یاري این تصاویر، دنیاي تازهاي را میآفریند - .«زرینکوب، » . - 190 :1367تصویر، توصیف تخیلی یا مقایسهاي تخیلی است که منجر به ایجاد نقشی در ذهن خواننده یا شنونده میشود. در مباحث ادبی خیال و تصویر در برابر ایماژ، به مجموعهي تصرفات بیانی و مجازياي اطلاق میشود که گوینده با کلمات، تصویر میکند و نقشی را در ذهن خواننده یا شنونده به وجود میآورد - .«داد، - 139 : 1382
تخلصها را میتوان به دو دستهي تخلصهاي هنري و غیرهنري تقسیم کرد . هر چند شاعران غزل سرا کمتر از نامخانوادگی و یا نام ممدوح خود به عنوان تخلص استفاده میکردند و سعی آنان بر این بود که واژه هایی زیبا ، نغز و خوش آهنگ را به این منظور برگزینند اما همهي آنها در به کار بردن استادانه و هنري تخلص در شعر خود موفق نبودند و کارکرد خاصی که پیش از این آمد تنها در شعر بعضی شاعران برجسته قابل بررسی است. از این رو تعریفی براي تخلصهاي هنري ارائه می دهیم که شاید بتوان به مدد آن تخلصهاي هنري را ازغیر آن بازشناخت؛ واژهاي در غزل که در دیوان شاعر بسامدتقریباً بالایی دارد وتقریباً در تمامی غزلها تکرار میشود ومعمولاً واژهاي کلیدي و سؤال برانگیز است و اختصاص به سرایندهي آن اشعار دارد و به گونهاي از شخصیت او گرفته شده است و البته مقصود