بخشی از مقاله
چکیده
یکی از فضاهای جغرافیایی که از دیرباز،انعکاسدهندهی ایدئولوژی نظامهای حاکم بوده، پدیدهی شهر است. بر این اساس، شهر اسلامی بازتابی از اندیشههای متعالی دین مبین اسلام در تمامی جوانب میباشد. اسلام به عنوان یک فضای فرهنگی و یک فضای ارتباطی ممتاز، بر مناظر شهری، سیمای ظاهری شهرها، ساختارهای آنها، نحوهی کار آنها، ارتباط آنها با یکدیگر و با محیط اطرافشان تأثیر گذاشت.
هدف از این تحقیق بررسی موضوعی که یک شهر اسلامی چیست و دارای چه ویژگیها و مؤلفهایی است و در ادامه به بررسی شاخصهای شکل گیری شهرسازی اسلامی و تطبیق این شاخصه ها یا فضای شهری امروز و استخراج معیارهای مشترک پرداخته شده است.
روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است با استفاده از استخراج معیارها و نیز مصاحبه؛ ماتریس دو دویی تنظیم و سپس نتایج آن بیان شده است. که در این پژوهش 7 معیار؛ مقیاس انسانی/ زیبایی بصری و معنایی، هویت و حس تعلق به فضا، مشارکت و تعاملات اجتماعی، ایمنی و امنیت/ آسایش و آرامش، عدالت/ تعادل، خوانایی به عنوان معیارهای مشترک انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت پیشنهاداتی جهت ارتقا و بهبود موارد فوق ارائه شده است.
.1مقدمه
یکی از فضاهای جغرافیایی که از دیرباز،انعکاسدهندهی ایدئولوژی نظامهای حاکم بوده،پدیدهی شهر است.بر این اساس،شهر اسلامی بازتابی از اندیشه های متعالی دین مبین اسلام در تمامی جوانب میباشد
بین اسلام و زندگی شهری،رابطهی خاصی وجود دارد و ترویج اسلام با توسعه و ترویج زندگی شهری متجلی شده است.تاریخ اسلام،با پیریزی و ایجاد نوع مختلف شهر آغاز شده است.اسلام به عنوان یک فضای فرهنگی و یک فضای ارتباطی ممتاز،بر مناظر شهری،سیمای ظاهری شهرها،ساختارهای آنها،نحوهی کار آنها، ارتباط آنها با یکدیگر و با محیط اطرافشان تأثیر گذاشت
در راه شناخت ویژگیها و مشخصات شهر اسلامی،ابتدا لازم است با ایدئولوژی اسلامی آشنا شویم .در این میان تأثیر عامل جهانبینی و ارزشهای دینی-مذهبی بر ساخت و تولید فضاهای شهری به ویژه در دوره اسلامی بسیار تعیین کننده و مهم میباشد.شهر برپایهی جهانبینی ساخته میشود و عالیترین نمود اشغال و تصرف فضا برمبنای عقیده و ایده است. شهر اسلامی برای خود چشمانداز ویژهای خلق میکند.اگر این چشمانداز را به عنوان یک نظام قابل اهمیت که ارزشهای جامعه را نشان میدهد در نظر بگیریم،متونی هستند که میتوانند بازگوکنندهی هویت و اعتقادات مردم یک ناحیه و ساکنان یک منطقه باشند
در واقع مناظر شهر اسلامی تفسیر باورهای دینی و زندگی اجتماعی مردم است که از طریق زندگی جمعی،تعاون و همکاری با یکدیگر به سوی حفظ بقای جامعه به وجود آمده است. بهطور کلی با عنایت به ارتباط جهانبینی و فرهنگ و معماری و شهرسازی،در هر جامعهای از جمله در جامعهای با تفکر اسلامی و فرهنگ ایرانی متکی بر آن،اگر چنانچه رشد و تعالی این فرهنگ و ترویج ارزشهای آن و احراز هویت جامعه در برابر بیگانه و بازگشت جامعه به خویش و توجه به شأن و کرامت انسان و حفظ محیط طبیعی و ایجاد رابطهای مناسب بین انسان و محیط و از این قبیل امور معنوی و مادی مد نظر باشد،توجه به معماری و شهرسازی اسلامی ضرورت تام دارد
یکی از عناصر معماری و شهرسازی اسلامی که منعکسکنندهی این نوع معماری است،عناصر و کاربریهای شهری در شهرهای اسلامی است که برای مطالعه در اصول ساختن شهرهای اسلامی لازم است ابتدا عناصر، کاربریها و قسمتهای مختلفی را که یک شهر اسلامی بدان احتیاج دارد،مورد بررسی قرار گیرد.
در مقالهی حاضر، ابتدا به بررسی بحث در خصوص این که یک شهر اسلامی چیست و دارای چه ویژگیها و مؤلفهایی است و در ادامه به بررسی شاخصهای شکل گیری شهرسازی اسلامی و تطبیق این شاخصه ها یا فضای شهری امروز و استخراج معیارهای مشترک پرداخته شده و در نهایت با بررسی این معیارها در فضای شهری پرداخته شده است.
.2ویژگی و مؤلفه های شهر اسلامی:
.1-2اصل توحید و خدا محوری:
براساس نگرش دینی به هستی و کون آفریدهی خداوند است. نظام هستی که دربرگیرندهی آسمانها، جمادات، گیاهان، حیوانات، ملایک، انسانها و می باشد، بر اثر تصادف به وجود نیامده است و خود آفریندهی خود نیست. چنین مجموعهی پیچیده ای نیازمند، آفریدگاری توانا، قادر، حکیم، دانا و خردمند است و چنین آفریدگاری، خداوند یکتا میباشد. علاوه بر آن، خداوند خود نیز، مالک، مدبر و تنظیمکنندهی چنین مخلوقاتی میباشد. هستیِ خلق شده، تحت ارادهی قوی و شکستناپذیر ی است و گوش به فرمان وی است.
در یک جامعه یا شهر آرمانی در جهان دینی، اصل توحید و خدا محوری، رکن اساسی است و خصلت اصلی شهر دینی، ایمان به اصل مذکور و پذیرش الزامات ناشی از آن است.
.2-2حفظ کرامت و عزت نفس آدمی
در یک جامعه آرمانی، انسانها دارای کرامت و عزت نفساند و این عزت و کرامت باید حفظ شود و محور تمامِ تصمیمات و سیاستگذار نیز با چنین باشد. چنانچه میدانیم، در اندیشهی دینی انسان موجودی، عاقل، مختار، شریف و برخوردار از کرامت، است. کرامت انسانی برترین گوهری است که خداوند تبارک و تعالی به انسان ارزانی داشت و به عین آن انسان را از دیگر موجودات خود برتر و متمایز ساخت .
عنصری که بر اساس آن انسان از سایر موجودات برتری یافت و تمامِ فرشتگان مأمور شدند که در برابر این کرامت کرنش کنند و او را بزرگوار و خود را خوار نمایند. 1 در هر صورت فرشتگان مأمور به سجده بر آدم شدند و ابلیس چون از این فرمان سر بر بتافت، از درگاه الهی رانده شد و به سبب تکبرش، دشمن خدا گردید.2 گرچه انسان اولیه به دلیل سرپیچی از فرمان خدا، از فردوس برین هبوط کرد و به سوی زمین رانده شد. اما همچنان گوهر ارزشمند کرامت الهی را با خود داشت و با آن پا به جهانِ مادی گذاشت.
نکته قابل توجه آنست که حفظ حرمت انسانها، در یک شهر اسلامی، متوجه همهی انسانها است و هیچ فردی از این دایره خارج و مستثنی نیست. گرچه در جامعهی اسلامی میان مسلمان و غیرمسلمان تفاوتهای وجود دارد، اما هر دو در اینکه برخوردار از گوهر کرامت انسانیاند، شریک و همسان میباشند و همانگونه حرمتِ انسانِ مسلمان بر انسانها و قدرت سیاسی لازم است، حفظ کرامت انسانهای دیگر نیز بر همگان واجب است چون انسانها در خلقت اولیه مفتخر به دریافت کرامت و روح خدایی شدند و این امر در سنت و سیرهی پیامبر و ائمه معصومین به ویژه حضرت علی - ع - به وضوح روشن است.
.3-2عدالت:
یکی از برترین و گرامیترین آرمانها و اصول اساسی زندگی بشر، عدالت است. قرآن کریم هدف اساسی رسالت آسمانی تمامی پیامبران را برقراری عدالت میداند: »لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیوم الناس بالقسط«
به طور خلاصه در جامعهی اسلامی - یا شهر آرمانی - . دادگری و عدالت »محور تمامی فعالیتها است و در این اصل در آن برقرار است. عدالت و دادگری به منزله یکی از خصوصیات مؤمن و جامعهی اسلامی و همچنین به منزلهی یکی از اهداف چنین جامعه ای، راهگشای روابط زندگی فرد و جامعه است. فرد مؤمن بر این قاعده زندگی خویش را پی میریزد و با دیگر انسانها ایجاد رابطه میکند. این معیار نه تنها میزان ارتباط وی با مسلمانان بلکه شاخصِ رفتار وی با دیگران نیز میباشد. در حوزهی حکومت، سیاست و قضاوت نیز اسلام فرمان به عدالت« میدهد .
قرآن کریم ضمن یادآوری اینکه مسؤولیتها و امانتها را باید به شایستگان با کفایتان آن سپرد. بیان میدارد که هر گاه میان مردم حکم و فرمانی را ندید، به عدالت حکم کنید.1 لذا قاعدهی عدالت، در حوزهی زندگی اجتماعی و روابط میان مردم و حکومت، قاعدهی بنیادین است و طرفین به منظور سامان و تداوم نظم و نظام سیاسی باید آنرا پاس بدارند. چنانچه مردم و حکومت، بر تحقق و استحکام چنین معیاری اصرار بورزند، نظم، امنیت، رفاه و ثبات و تداوم حکومتشان تحقق خواهد یافت و چنانچه آنرا پاس ندارند و حرمتش را زیر پا نهند، نظم اجتماعی و زندگی سیاسی دچار چالش و تهدید خواهد شد و نهایتاً به ظلم و ستم و در نتیجه به سقوط و انحطاط خواهد انجامید.