بخشی از مقاله

چکیده

تعاملات میان کنشگران حوزة علم از عوامل مهم رشد و توسعه علوم، بهویژه علوم انسانی، بهشمار میرود. به باور برخی از جامعه شناسان، علم واقعیتی است که در جریان کنش متقابل میان کنشگران و در درون میدان علم تولید میشود. در نتیجه این تعاملات، کنشگران یکدیگر را مییابند و با توجه به علائق مشترکشان، حلقه هاي فکريایی به وجود میآورند که به نظر کالینز همان اجتماع علمی است.

هر اجتماع علمی افرادي را شامل میشود که داراي مناسک تعاملی بوده، بر روي حوزههاي مفهومی مشخص تمرکز میکنند و ایدههاي نظري و روششناختی را در بین خود به اشتراك میگذارند. بدین ترتیب، از تعاملات علمی درون اجتماع علمی، جرقه هایی جدید حاصل میشوند که به تدریج وآنهم بهواسطه کنش متقابلِ مستمر میتوانند به یافتههاي علمی جدید بدل گردند.

مروري بر ادبیات جامعهشناسی علم در ایران حاکی از آن است که به ارتباطات و کنش متقابل کنشگران در حوزة علوم انسانی در داخل کشور، به لحاظ نظري و روش شناختی، توجه کافی مبذول نشده است. این مهم در حالی است که بومیسازي علوم انسانی، در سالهاي اخیر، از مهمترین موضوعات مورد مجادله در حوزه علوم انسانی در داخل کشور به شمار میرود.

این مقاله مدعی است یکی از موانع عمدة بومیسازي علوم انسانی میزان اندك تعاملات علمی در بین کنشگران حوزة علوم انسانی است و با زمینهسازيهاي ساختاري و ارتباطی براي افزایش میزان تعاملات بین محققین و استادان دانشگاه در حوزة علوم انسانی میتوان به شکلگیري حلقههاي فکري در داخل کشور کمک کرد و از این طریق باعث خلق نوآوريهایی در حوزة علوم انسانی براي بومیسازي آن در کشور شد.

مقدمه

بومیسازي علوم در کشور، بهویژه علوم انسانی، کمتر از زاویه جامعهشناسی علم مورد مطالعه قرار گرفته است. این مهم درحالی است که موضوع جامعهشناسی علم، مطالعه عوامل و فرایندهاي رشد یا کم رشدي علوم در جوامع مختلف است. اگر بومیسازي علوم را گامی در جهت نهادینه کردن سازمان علم در درون هر جامعه و حرکت بهسوي ارتباط بیشتر سازمان علم با سایر نهادهاي آن جامعه و استفادة حداکثري از مزایاي علوم بدانیم، میتوان آن را موضوع جامعهشناسی علم تعریف کرد و از زاویه این علم به آن نگریست.

بومیسازي علوم، فرایندي است در جهت رشد زمینهمند علم در هر کشور که میتواند به رفع نیازهاي آن جامعه و ارتباط ارگانیک سازمان علم با دیگر نهادهاي آن جامعه منجر شود.

بومیسازي علوم، به ویژه علوم انسانی، و شناسایی عوامل اثر گذار بر آن و فرایندهایش می تواند از نظرگاههاي مختلف در درون حوزة جامعهشناسی علم مورد بحث و بررسی قرار گیرد. مقاله حاضر، برخلاف نظرگاههاي رایج در مطالعات جامعهشناسی علم در کشور، موضوع فوق را از رویکردي خرد و با تأکید بر کنش متقابل و تعاملات میان کنشگران حوزة علوم انسانی مورد مطالعه قرار میدهد.

مبناي نظري این مطالعه رویکرد »زنجیرههاي مناسک تعامل«1 رندل کالینز به فعالیت علمی است. این رویکرد فعالیت علمی راامري سیال، تعاملی و ناشی از پویاییهاي موجود در درون حلقههاي علمی میداند. این مقاله مدعیاست کاربست رویکرد خرد کالینز براي مطالعه زمینههاي بومیسازي علوم انسانی در ایران میتواند نظرگاهی متفاوت در ارتباط با موضوع فوق ارائه دهد و از زوایهاي متفاوت راهگشاي تدارك زمینههاي اجتماعی فرهنگی بومیسازي علوم انسانی در کشور باشد.

بیان مسئله

مروري بر مطالعات صورت گرفته در حوزة جامعهشناسی علم در ایران، حاکی از آن است که این مطالعات عمدتاً با رویکردهاي هنجاري - براي مثال ابراهیمی، 1371؛ قاضی طباطبایی و وداد هیر، 1380؛ طایفی، 1380 ؛ - یا ساختی کارکردي - براي مثال قانعی راد، - 1379 صورت گرفتهاند و بخشی اندك از این ادبیات به مطالعات خردنگر - براي مثال قانعی راد، - 1383 اختصاص دارند. این رویکردها به مثابه دستگاههاي نظري روش شناختی، امکاناتها و محدودیتهاي خاص براي پژوهش در حوزة جامعهشناسی علم ایجاد می کنند و آنها را میتوان ساختارهاي شناختیی قلمداد کرد که از دروندادههایی خاص استفاده کرده، بروندادهایی معین تولید میکنند.

در مطالعات فوق، به دلیل ماهیت رویکردهاي مورد استفاده، به »کنش متقابل میان کنشگران فضاي علم« توجه اندکی شده است. تنها در برخی از مطالعات - براي مثال قانعی راد، - 1385 کنش متقابل کنشگران فضاي علم و سرمایه علمی ناشی از آن مورد توجه قرار گرفته است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید