بخشی از مقاله

چکیده
درباره هویت و تعلق مکانی مقالات زیادی توسط اندیشمندان مختلف منتشر و تحقیقات فراوانی صورت گرفته است اما به دلیل اهمیت موضوع همچنان این بحث گشوده مانده و دامنه آن هر روز به مباحث تازهتری کشیده میشود. از دیگر رویکردهایی که در سالهای اخیر به شدت مطرح شده است بحث توسعه پایدار در معماری است که در آن حفظ محیط-زیست اهمیت زیادی دارد و این موضوع نیز مقالات بسیاری را به خود اختصاص داده است. اما در خصوص ارتباط این دو مبحث به نظر میرسد که تحقیقات اندکی صورت گرفته و هنوز بسیاری از ارتباطات این دو حوزه نامکشوف مانده است.

این مقاله سعی دارد با مروری بر ادبیات موضوع این دو حوزه به بحث ارتباط میان این دو حوزه به صورت عملی در بستر مکانی خاص بپردازد. در مجموع به صورت خلاصه این مقاله با مرور ادبیات موضوع در چهار محور سنت، اصالت، رضایت و برند مکانی با روش نشانهشناسی به بررسی تاثیر این عوامل در بستر فضاهای فرسوده شهری شهر ساری در سه محله 13 پیچ، آب انبار نو و خیام میپردازد.

این مقاله از نوع توصیفی و کیفی بوده و با روش تحقیق همبستگی تاثیر متغیرها بر یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته است. مطالعات ادبیات موضوع بر اساس منابع نوشتاری و جستجوهای اینترنتی و تحقیق به صورت پیمایشی و مشاهده عینی صورت گرفته است. تاثیر متقابل عوامل فرهنگ سنتی با موضوعات مطروحه جدیدتر همچون رضایت مکانی، برند مکانی، اصالت و سنجش این عوامل در ترکیب با یکدیگر نشاندهنده آنست که این عوامل به صورت تسهیل کننده، میانجی و تقویتکننده بر یکدیگر تاثیر میگذارند و در سنجش هویت مکان میتوان با استفاده از نشانههای بروز یافته در قالب کالبد، رفتارهای جاری در مکان و معانی مکان به شناخت آنها پرداخت.

-1مقدمه

بخش مهمی از رشد و توسعه جوامع مختلف در بافتهای شهری صورت امکان به خود میگیرد و شکل کالبدی این فضاها با فرهنگ جوامع ساکن در آنها در هم آمیخته است .خاطراتی که در دوران کودکی و رشد روحی و روانی انسانها در طول زمان شکل میگیرد همواره در ذهن می-ماند و در شکلگیری حس مکان قدرت و اثربخشی پایدار دارد. در خصوص اهمیت مکان در شکلگیری هویت اجتماعی افراد سخن بسیار گفتهشده و تحقیقات فراوانی صورتگرفته است هرچه مدت اقامت افراد در مکانها افزایش یابد میزان وابستگی به فضاها افزایش مییابد 

بنابراین هرچه مکانها دارای قدمت بیشتری باشند با توجه به افزایش مدت سکونت مجموع خاطرات افراد از این فضاها نیز افزایش مییابد؛ بنابراین بافتهای قدیمی شهرها که تحت عنوان بافتهای فرسوده شناخته میشوند، از این نظر دارای غنای زیادی هستند. آنها بستر انتقال فرهنگ از نسلی به نسل بعد بوده و بخشی از سرمایه اجتماعی جامعه بهشمار میآیند. هدف این مقاله بیان ارتباط و وابستگی میان حس تعلق مکانی و توان بالقوه بافتهای قدیمی برای ایجاد توسعه پایداراست

تاکید خاصی بر مفهوم اصالت در خلق مکان دارد تا افراد بتوانند با فضا ارتباط برقرار کرده و آنرا تبدیل به مکانی خاطره برانگیز نمایند. مفهوم اصالت در بافتهای سنتی بهشدت بهچشم میآید و مناظر و ترکیبات مصالح بهخوبی در هرگوشه موید اصالت فضاهاست. اما در مقابل مفهوم رضایت از مکان توسط محققین جوانتر مطرح گردیده و آنرا عامل اصلی در جذب افراد جدید به فضا و جلوگیری از مهاجرت افراد از فضا دانستهاند که در مجموع باعث رشد مکان میگردد

این عامل در تضاد با فضاهای سنتی است که به دلیل فرسودگی ظاهری و نبود امکانات نمی-توانند جاذب گروههای جمعیتی فعال و نسبتا مرفه باشند. در نهایت مجموعهای از عوامل مختلف در زمینه بافتهای فرسوده شهری عمل مینمایند که برای شناخت تاثیر نهایی آنها میبایست در ابتدا به معرفی تکتک آنها پرداخت و در نهایت به جمع-بندی تاثیر کلی عوامل اقدام نمود. به این منظور لازم است که در ابتدا به شرح و توصیف برخی از این عوامل و تاثیرات آنها در شکلگیری بافتهای مسکونی پرداخت.

-2مفاهیم نظری

برای بیان اهداف مورد بررسی در این مقاله نخست میبایست چارچوبی را تعریف کرد که بر مبنای اصولی شکل گرفتهاند که پیش از این توسط سایر محققین مورد بررسی قرار گرفته است. دیدگاههای مورد توجه این مقاله از این اصول در ادامه آمده است که با اتکا به این تعاریف میتوان برای طرح تحقیق چارچوبی مورد قبول تعریف کرد. این امر کمک میکند تا پیوند مفهومی و معنایی مشخصی بین مساله تحقیق، پرسشهای تحقیق و چارچوب نظری برقرار شود. از آنجا که کارکرد دیگر چارچوب نظری پیوندی است که این مفهوم میان تحقیق ما و بدنه دانش موجود برقرار میسازد و بازتابی از ماهیت تجمعی دانش است.

بنابراین بیان تحقیقات صورت گرفته روشی است برای جلوگیری از تکرار راههای قبلا پیموده شده. تحقیق حاضر در حوزه مطالعات محیطی به بررسی رابطه افراد با محیط پیرامونیشان میپردازد و نشانههای برقراری این ارتباط و شدت و ضعف آنرا با رویکرد نشانهشناسی مورد بررسی قرار میدهد.

سنت مجموع آرا و عقایدی است که در طول زمان شکل گرفته و مسیری را در زندگی مشخص میکند که با تبعیت از آن افراد را از انحرافات عمومی حفظ نموده و آنان را به سرمنزل مقصود میرساند. البته توجه به سنت به معنای تکرار و تقلید هر آنچه که از گذشته است نبوده و بر اصول و مبانی نظری و فلسفی که خود نیز در حال تکاملاند، متمرکز خواهد بود. به عبارت دیگر اصولا سنت به معنای ارجاع به گذشته و مخالفت با تفکرات و آرا نو نمیباشد. بلکه سنت دقیقا به معنای دین و روش زیست و چگونگی نگرش به جهان هستی و مبنای فعالیتهای جامعه معتقد به آن میباشد.

نکتهای که در خصوص بنیانهای نظری موضوع لازمالاشاره است اینکه معماری مدرن بر پایه نظریات مدرنیته بنیان نهاده شده که خود اصول انسانمحوری و اومانیته را در اساس خود دارد؛ به عبارتی در دنیای غرب با رویگردانی از سنت که بر مبنای محوریت الهی شکل گرفته بود انسان جایگزین شد و رفاه مادی تنها مبنای هدفگذاری شد و این فلسفه پوزیتیویسم را شکل داد و این تفکر با سوئ استفاده از مظاهر مادی خود و ضعف نسبی سایر فرهنگها در آن موقعیت زمانی و مکانی گسترش یافت. این موضوعی اساسی است که توجه بدان در خصوص شناخت هویت لازم است چرا که هویت ما ریشه در سنت دارد. بنابراین برای شناخت هویت لازم است که شناختی نسبی از سنت داشته باشیم.

یکی از مسایل مهم در جریان مساله، شناخت درست خود مساله است. بحرانی که در عصر حاضر با آن مواجه هستیم خود از چند بخش مختلف ایجاد شده است. یک مساله اساسی اینست که در جامعه سنتی یک هویت مشخص وجود داشت اما در عصر حاضر هر معماری بدنبال هویتی مستقل است که منجر به بسیار هویتی میگردد که با نگاه وحدتگرای جامعه تعبیر به بی-هویتی میشود. در حالیکه روز به روز به گونهگونی بناها به ویژه نماهای شهری اضافه میشود، اندیشمندان و خیرخواهان و دستاندرکاران محیط شهری خواهان هویت واحد برای شهر میباشند. در این رابطه دو راه پیش رو داریم اول آنکه بپذیریم که دوران هویت واحد به سر آمده و دوم انکه در راه رسیدن به هویت واحد بکوشیم.

نکته دیگری که در بحث بحران هویت باید به آن اشاره کرد اینست که زمانی این مساله رخ مینماید که مجموعهای که دارای هویت تعریفشدهای باشد، در یک مقطع زمانی با عواملی که از داخل یا خارج بر آن تاثیر میگذارند مواجه شود. به عبارتی همچنانکه در تعاریف سیستم ها داریم اگریک سیستم باز پایدار با اغتشاش مواجه شود، در این حالت رسیدن مجدد به حالت پایداری محتاج عواملی است که باید بدانها با دقت کافی پرداخت. بحران هویت به ویژه هویت اسلامی در معماری به فروکاهش یک کل سامانمند به نام هویت، به یکی از اجزاء سامانه از قبیل تاریخ، نژاد، فرهنگ، دین و... باز میگردد

توجه به این نکته لازم است که در جامعه بنا شده بر مبنای سنت همه عوامل به تعادلی نسبی رسیده و هر چیزی در جای خود تعریف شده بود؛ بنابراین سنت یک کل واحد است و اجزای آن در کنار یکدیگر واجد مفهوم و کارکرد نهایی خود هستند و با تغییر اجزا فرم کلی دچار تشتت و بحران گردیده و نسبت به تغییر واکنش نشان می دهد . این واکنش دو جنبه جذبی و دفعی دارد؛ به عبارتی برخی عوامل را جذب و برخی را دفع مینماید و در نتیجه شکل کلی آن تغییر میکند. این فرایند تغییر تا زمانی که مجموعه شکل کلی را حفظ نموده و قابل شناسایی مجدد باشد واجد هویت بوده و فرصت این همانی را برای ساکنان فراهم مینماید. اما اگر دامنه تغییرات به حدی برسد که دیگر محیط قابل شناسایی برای افراد نباشد منجر به بریدن افراد از محیط میگردد

از آنجاکه در مبحث هویت توجه به دو جنبه، یکی تفاوت با دیگران و دیگری تشابه با خودی دو محور اصلی را تشکیل میدهد. بنابراین توجه به مساله اقلیم میتواند یک کلید اصلی باشد چراکه این عامل یکی از عوامل عمده تفاوت خاص یک منطقه با سایر نقاط جغرافیایی است که در عین قرارگرفتن در محدوده تمامیت ارضی کشور دارای اقلیم و آب و هوایی متفاوت از سایر مناطق میباشد. اگر به عامل اقلیم در طرح کالبدی فضای معماری توجه کافی بشود موجب بروز و تجلی فرمهایی خواهد شد که برخاسته از زمینه موجود بوده و معرف منطقه باشد. به عبارت دیگر فرمهای ساختمانی برخاسته از اقلیم می-تواند به عنوان نشانه برای معرفی سیمای خاص مکان عمل نماید.

از آنجا که یکی از مشخصههای معماری پایدار توجه به اقلیم و استفاده از فرمهای منطبق با شرایط محیطی و سایت میباشد، این وجه نیز ازمشترکات دو مبحث هویتگرایی و معماری پایدار به شمار میرود که توجه به آن میتواند به عمق هردو مبحث بیافزاید. بافتهای سنتی تجلی مشخصی از مفاهیم اقلیمی به نمایش میگذارند و بسیار غنی هستند. توجه به عوامل اقلیمی همچون جهت تابش آفتاب و جهت بادهای محلی به شدت در جانمایی و جهتگیری بنا رعایت میشده است چرا که با توجه به عدم وجود تجهیزات مکانیکی گرمایش و سرمایش نقشی جدی در آسایش ساکنان داشتند. بدین ترتیب در مجموع میتوان گفت در بافتهای سنتی با پیروی از دستورالعملهای کلی موجود که در طول زمان شکل گرفته بود بافت همگونی ایجاد میشد که در عین حال با شرایط محیطی همساز بوده و شرایط آسایش مادی و معنوی ساکنان را تامین مینمود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید