بخشی از مقاله

چکیده

هدف از این تحقیق بررسی راههای تعمیق فرهنگی و ملی دانش آموزان می باشد. هویت یابی دارای دو بعد شخصی و اجتماعی است که هویت شخصی هر فرد در زمینه های اجتماعی شکل می گیرد. ابتدا در خصوص ضرورت های هویت یابی بحث شد که دو نوع شناخت در آن نیاز است یکی شناخت درست آنچه که خود داریم و دیگری شناخت صحیح آنچه دیگران دارند. سپس در خصوص هویت نسل جدید باید دانش آموزان نقطه شروع را بدانند، مطالبی آمده است. در این تحقیق روشهایی برای ارائه موضوعات مطرح شده، مثل، استفاده از داستان و فیلم، ایفای نقش، نوشتن، مصاحبه، بحث گروهی، استفاده از چالش ها، جمع آوری داستان ها و اخبار.

مقدمه

به اعتقاد روانشناسان ، » هویت « و » هویت یابی « ، مسئله ای است که به طور عمده از دوره ی نوجوانی با آن روبرو می شویم . در یک معنای ساده ، هویت یابی را یافتن پاسخ برای پرسش هایی نظیر» من کیستم ؟ « و» مقصدم کجاست ؟ « می دانندبه. خاطر دشواری های موجود در مسیر کسب هویت ، معمولاً از مفهوم » بحران هویت « برای توصیف فرایند رسیدن به یکپارچگی شخصیتی استفاده می کنند . به اعتقاد اریکسون ، بحران هویت بخش جدایی ناپذیری از رشد روانی – اجتماعی سالم است . تا وقتی بحران هویت حل نشده باشد ، فرد مفهومی یکپارچه از خود و معیارهای ارزشمندی خویش نخواهد داشت - اریکسون ، . - 1378 اریکسون پیامد موفق نشدن در عل بحران هویت را » سر درگمی هویت « نامیده است .

هویت یابی ، علاوه بر وجه شخصی ، بعد اجتماعی هم دارد که این دو از هم جدا نیستند . هویت شخصی هر فرد در زمینه های اجتماعی شکل می گیرد . بنابراین ، شرایط اجتماعی می تواند دستیابی به هویت شخصی را تسهیل یا تخریب کند . هویت فردی و هویت اجتماعی دو روی یک سکه اند و هر کدام بر یکدیگر تأثیر تعاملی دارند .

اگر چه عوامل متعددی در شکل گیری هویت شخصی و هویت اجتماعی افراد نقش دارند ، اما خانواده ، مدرسه و همسالان ، به ترتیب از بیش ترین نقش در این میان برخوردارند . از عوامل دیگر می توان به محل زندگی ، نهادهای اجتماعی و مذهبی و رسانه های گروهی اشاره کرد .

من و شما به عنوان آموزگار ، تا چه اندازه درباره ی هویت شخصی و هویت اجتماعی خود اندیشیده ایم و چه قدر به ضرورت های این موضوع برای نسل های آینده آگاه هستیم ؟

ضرورت های هویت یابی

هویت یابی ، موضوعی بسیار گسترده و بحث انگیز است . دیدگاه های متنوع و متفاوتی در این باره وجود دارد و پژوهش های فراوانی نیز درباره ی ابعاد آن صورت گرفته است . آنچه در این نوشتار مورد توجه قرار دارد ، هویت اجتماعی و نقش مدرسه در این باره است . هویت یابی را مسأله و بحران اصلی دوره ی نوجوانی می دانند ، با این همه ، زمینه های آن از دوران کودکی شکل می گیرد . از این رو ، مدرسه ها و آموزگاران دوره ی ابتدایی می توانند ، با نگرشی آگاهانه ، بستر های لازم را برای کسب هویت شخصی و هویت اجتماعی آماده سازند .

به اعتقاد شعاری نژاد ، نه تنها دانش آموزان ، بلکه معلمان ما هم به دو نوع شناخت بسیار مهم نیاز دارند که متأسفانه چنان که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته اند . آن دو نوع شناخت عبارتند از :

الف - شناخت درست آنچه که خود داریم ، یعنی شناخت فرهنگ اسلامی – ایرانی خود و درک مسئولیت در برابر آن

ب - شناخت صحیح آنچه دیگران دارند؛ یعنی شناخت صحیح فرهنگ مغرب زمین و قبول این که فرهنگ هیچ ملتی نسبت به ملت دیگر، کامل و جامع نخواهد بود

در دو دهه ی اخیر ، به دلایل زیادی که شاید مهم ترین آن ها ، نبود نگرشی کلان و نظامدار برای اقدامات فرهنگی باشد ، هر چه پیش تر رفته ایم ، نسل های دوم و سوم بیش تر دچار ابهام هویت و یا پراکندگی هویت شده اند و این البته ، مسأله ای نیست که فقط خاص ایران باشد .

جیمز مارسیا ، با الهام از نظریه ی اریکسون در زمینه ی هویت یابی ، پژوهش های مفصلی انجام داده و توانسته است ، چهار نوع موقعیت هویتی را تشخیص دهد :

-1 دستیابی به هویت : کسانی که بحران هویت را با موفقیت پشت سر گذاشته اند و به هدف ها و مواضع فکری خاصی رسیده اند که به آن ها پایبند شده اند ، در واقع به هویت دست یافته اند .

-2 وقفه ی هویت یابی : کسانی که دچار وقفه ی هویت یابی می شوند که بدون تجربه ی بحران هویت ، نسبت به هدف های خاصی در چار چوب برنامه هایی که دیگران ، و به ویژه والدین ، از قبل برایشان تدارک دیده اند ، احساس تعهد پیدا کرده اند .

-3 ابهام هویت : این موقعیت مخصوص کسانی است که هیچ نوع بحرانی را سپری نکرده اند و در عین حال ، به هدف های خاصی هم احساس تعهد نمی کنند . آنها ظاهرأ افرادی بی خیالند و تمایل به انتخاب هدف های خاصی ندارند .

-4 پراکندگی هویت : کسانی که در جهت سبک هویت تلاش می کنند و همواره در حالتی دو گانه به سر می برند ، دچار پراکندگی هویت هستند

باید برای کودکان امروز فرصت هایی ایجاد شود که بدانند کیستند ، چگونه به اینجا رسیده اند ، و به کجا باید بروند . ویلیام هنوی می گوید : »ما تا ندانیم که بوده ایم ، نمی توانیم بدانیم که هستیم . یعنی شناخت هستی ما در گرو شناخت تاریخی ماست و تا ندانیم که چگونه به جایی که هستیم رسیده ایم ، نمی توانیم بدانیم که کجا می خواهیم برویم

نسل جدید، هنگامی در قبال فرهنگ اسلامی –ایرانی ، درک مسئولیت خواهد کرد که داشته هایش را بشناسد و با تاریخ گذشته و معاصر کشورش آشنا باشد . بی تفاوتی در این باره ، به نفع هیچ کس نخواهد بود . هویت یابی ، چه شخصی و چه اجتماعی ، مسأله ی همه ی ماست . از فرصت های موجود باید برای پرورش نسلی آگاه و آماده استفاده کرد .

کالبد شکافی وضع موجود

در بررسی وضعیت هویتی نسل امروز ، به چند سوأل مهم می رسیم :

-    نسل امروز تا چه حد شناخت درستی از فرهنگ خود دارد و تا چه اندازه در قبال آن احساس مسؤولیت می کند ؟

-    نظام اجتماعی برای مسأله ی هویت یابی نسل امروز و نسل فردا چه تدابیری اندیشیده است ؟

-    مدرسه ها به عنوان نماد تربیت رسمی ، چه برنامه هایی برای کمک به هویت یابی دانش آموزان دارند ؟

-    اصلاً چه حساسیت ها و دغدغه هایی در نظام اجتماعی برای هویت یابی وجود دارد ؟

به نظر می رسد ، در پاسخی کلی به این سؤالات ، آنچه که بیش از همه جلب توجه می کند ، نوعی بی تفاوتی و حداقل کم توجهی در قبال مسأله ی هویت یابی نسل امروز و فرداست . در عمل ، کم تر تلاشی جدی برای آشنا سازی کودکان و نوجوانان با فرهنگ خودی و شناخت تاریخ گذشته و معاصر صورت می گیرد .

در بررسی وضع موجود ، به چند نکته می توان اشاره کرد :

-1 ضعف دانش و نگرش : برای انتقال آنچه که داریم به نسل های جدید ، باید خود ، داشته هایمان را بشناسیم . فرهنگ اسلامی – ایرانی ما مجموعه ای بسیار غنی و گسترده از منابع و ذخایر است که متأسفانه این مجموعه برای خود ما هم ، چندان شناخته شده نیست . ما عادت کرده ایم برای بیان افتخارات فرهنگی مان ، به بیان نکات کلی و مبهم اکتفا کنیم و کم تر با جزئیات و عمق این فرهنگ آشنا هستیم

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید