بخشی از مقاله
خلاصه
کارآفرینی به عنوان پدیده ای نو ظهور ، به تازگی در محافل علمی ایران مطرح شده است . احیای تحقیقات و عملیات کارآفرینی در دنیا به دهه 1980 میلادی باز می گردد؛ که آن را " انقلاب کارآفرینانه " نام گذاری کرده اند. استفاده موثر واثر بخش اززمان ضرورتی اجتناب ناپذیر برای موفقیت درعرصه کاروزندگی است .
مدیریت زمان شامل مجموعه ای از مهارتها برای کنترل کردن و استفاده بهتر از زمان است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی ارتباط بین مهارت های سازمانی مدیریت زمان و کارآفرینی مدیران ورزشی استان قزوین انجام شده است. روش تحقیق از نوع توصیفی همبستگی می باشد.
جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران ورزشی قزوین تشکیل دادند. که از این بین 87 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. در این پژوهش از دو پرسشنامه استاندارد مقیمی و همکاران - - 1390، برای سنجش مولفه مهارت مدیریت زمان و همچنین برای سنجش کارآفرینی از پرسشنامه استاندارد الین بیج - 2009 - ، استفاده شد که برای تعیین اعتبار - روایی - و حصول اطمینان از قابلیت اجرای پرسشنامهها با 10 نفر از اساتید مدیریت ورزشی مشورت شد و نظر آنها در تهیه و اصلاح پرسشنامهها اعمال گردید و پس از بر طرف کردن نکات مبهم پرسشنامه نهایی در اختیار نمونه آماری قرار گرفت.
همچنین پایایی آن برای سوالات مدیریت زمان 0/91 و برای مدیریت کارآفرینی 0/86 بدست آمد که پرسشنامه مورد استفاده را تایید نمود. نتایج نشان داد که ارتباط مثبت و معنیدار بالایی بین مؤلفه مهارت مدیریت زمان و کارآفرینی مدیران ورزشی وجود دارد . - r=0/81, p <0/01 - به همین خاطر پیشنهاد می گردد که پایگاه نظام مدیریت دانش یکپارچه در سطح سازمان ها ایجاد گردد تا مدیران را در امر دریافت به موقع اطلاعات و دانش در جهت بهره گیری از ظرفیت های ملی و بین المللی مساعدت نماید.
مقدمه
امروزه کارآفرینی یکی از دغدغه های اصلی بسیاری از مدیران سازمانها محسوب می شود .استفاده از افکار وایده های نوآور کارکنان وکارآفرین می تواند منشاء تحولات عظیمی درسازمانها و نیز به حرکت درآوردن چرخهای توسعه اقتصادی کشور شود.
درواقع می توان گفت که کارآفرینی یک عامل کلیدی و پلی مابین نوآوری و توسعه اقتصادی قلمداد می شود و کارکنان متخصص وکارآمد نیز بازوان توانمند مدیران سازمانها به شمار می آیند که موجب غلبه بر شرایط نامطلوب محیط و رهایی سازمان از بن بست مشکلات و دستیابی به راه حلهای جدید و ارتقا کیفیت تولید در رقابتهای فشرده جهانی می شوندو از این طریق سازمانها می توانند بخشهای عمده ای از بازارهای جهانی را به تسخیر خویش درآورند و سازمانهای دیگری هم که توان رقابت را ندارند از صحنه حذف می گردند.
سازمانهای موجود در هر جامعه با استفاده از منابع محدودی که در اختیار دارند، به گونه ای به رفع نیازهای فردی و گروهی افراد جامعه می پردازند و از آنجا که منابع تولید همواره با یک ویژگی یعنی کمیابی مواجه هستند، اغلب اصلی ترین هدف سازمانها استفاده بهینه از عوامل تولید و رسیدن به اثربخشی است.این عوامل شامل زمین، سرمایه، نیروی انسانی، فناوری و مدیریت است.
در این بین نیروی انسانی ارزشمندترین دارایی سازمان ها و از حساسیت برخوردار است.عملکرد انسان در درون سازمان انعکاسی از دانش، مهارت و ارزشهای او است.به همین منظور شناخت عوامل مؤثر بر عملکرد کارکنان یکی از اهداف بهسازی نیروی انسانی در مدیریت بخش های دولتی است که برای سنجش دانش، توانایی، انگیزش، رفتار شغلی و عملکردی کارکنان پایه ریزی می شود.
مدیریت زمان مجموعه ای از مهارتها ست که شما را دراستفاده موثر از زمان کمک می کنند . رهنمودهای عمومی وجود دارند که می توانند برای مدیریت زمان درحوزه های متفاوت مانند خانه ،مدرسه وکار استفاده شوند . دراین بخش ابتدا دلایل استفاده نکردن مردم از مدیریت زمان ومزایای حاصل از مدیریت زمان رامورد بررسی قرار می دهیم .
احتمالا روشن ترین دلیل عدم استفاده از مدیریت زمان این است که مردم نمی دانند مدیریت زمان چیست . دلیل دوم سستی وتنبلی است ،بعضی مردم فاقد هدف وانگیزش لازم برای برنامه ریزی موثر هستند گروه سومی که از مدیریت زمان استفاده نمی کنند آْنهایی هستند که دوست دارند تحت فشار وتنگی وقت - دقیقه نود - وشرایط بحران کارکنند. یکی از عوامل رشد نیروی انسانی، تشویق آنها برای نوآوری و کارآفرینی است.
بهترین مدیران، کسانی هستند که از خطر استقبال می کنند و کارمندان خود را مدام به فکر وامی دارند تا نوآوری داشته باشند و تجارت را افزایش دهند. کارآفرینی فرآیند ایجاد، ارزیابی و بهره برداری از فرصت به منظور تولید کالاها و خدمتهای آتی است.
در هر نظام اقتصادی، بخش عمده ای از ارزش افزوده اقتصادی را کارآفرینان تولید میکنند. تعاریف متعددی از کارآفرینی وجود دارد اما رایج ترین تعریف توسط هیسریچ ارائه شده است که کارآفرینی را فرآیند ایجاد یک چیز نوین و ارزشمند میداند که با تلاش و کوشش در طول زمان بدست آمده و با خطرهای مالی، اجتماعی و روانی به منظور دریافت پاداشهای مالی و رضایت و استقلال فردی همراه است
به اعتقاد شومپیتر، کارآفرین فردی ریسک پذیر است که فرصت و امکان خلق روش ها و متون جدید، بهبود سازماندهی یا توسعه منابع جدید را به خوبی تشخیص میدهد
کارآفرین، کسب و کاری را با هدف سودآوری و رشد ایجاد میکند. چنین شخصی با رفتار نوآورانه شناخته میشود و فعالیتهای مربوط به مدیریت راهبردی را در کسب و کار مورد استفاده قرار می دهد
کارآفرینی به معنای شناسایی و بهره وری از افکار فرصت طلبانه برای ایجاد و توسعه شرکت های کوچک است. کارآفرینی فرآیند کسب سود از طریق ترکیب جدید، منحصر به فرد و ارزشمند منابع، در محیطی همراه با ابهام و عدم قطعیت است. کارآفرینی به معنای آغاز یا رشد یک شرکت نوپا از طریق مدیریت نوآورانه و خطرپذیر است .
یکی از بهترین تعاریفی که می توان از کارآفرینی ارائه نمود این است که؛ کارآفرینی عبارت است از فرآیند نوآوری و بهره گیری از فرصتها با تلاش و پشتکار بسیار و همراه با پذیرش خطرات مالی، روانی و اجتماعی، که البته با انگیزه کسب سود مالی، توفیق طلبی رضایت شخصی و استقلال صورت می پذیرد.
در جهان امروز تفکر نوآوری و کارآفرینی و استفاده از آن در سازمان ها امری اجتناب ناپذیر است . همان طور که تولد و مرگ سازمان ها به بینش ، بصیرت و توانایی های موسسین بستگی دارد رشد و بقای آن نیز به عواملی نظیر: توانایی، خلاقیت و نوآوری منابع انسانی آنها وابسته است. اگر برنامه ریزان، تصمیم گیرندگان و کارکنان سازمان ها کارآفرین باشند، فرصت های اقتصادی را بهتر درک کرده و قادرند از منابع موجود به منظور نوآوری استفاده بیشتری کنند و در نتیجه سریع تر رشد کرده و در صحنه ی رقابت بیشتر دوام می آورند بنابراین به منظور تحقق این امر باید فعالیت های کارآفرینان را در سازمان ها ترویج داد و روحیهی کارآفرینی را در تصمیم گیرندگان و کارکنان سازمان ،پرورش و در نهایت محیطی کار آفرینانه در سازمان حاکم گردانید.
جان تامپسون معتقد است که رفتار کارآفرینانه نیازی فراگیر و ضروری برای تمامی سازمانها - دولتی ،خصوصی ،داوطلبانه و غیره... - با هر اندازه - بزرگ ،متوسط و کوچک - است. تحقیقات و عملیات کارآفرینی به دهه 1980 میلادی باز می گردد که آن را دو انقلاب کارآفرینانه نام گذاری نموده اند و این انقلاب هنوز هم استمرار دارد و به ایجاد فضای باز اقتصادی در چین و ویتنام ،فروپاشی بلوک کمونیست در اروپا و اتحاد جماهیر شوروی کمک نموده است .
سازمان های بین الدولی همچون سازمان ملل متحد در امر توسعه کارآفرینی درگیر شده اند و دولتهای مختلفی به ترقیب کار آفرینی در افراد جامعه پرداخته اند به عنوان نمونه در امریکا رشته های مختلف کارآفرینی ظهور نموده و دولت سنگاپور کارآفرینی را به عنوان یکی از مهمترین عوامل در فرآیند رشد و توسعه اقتصاد ملی مورد شناسایی قرار داده است.
کارآفرینی پدیده ای است که شرایط محیطی در آن تعین کننده است. تئوریهای جامعه شناسی کارآفرینی به بررسی این موضوع می پردازند که چگونه محیط - عوامل انسانی و مواردی همچون مهارت مدیریت زمان - بر کارآفرینی تاثیر گذار است
عوامل زیادی بر توسعه کارآفرینی اثرگذار هستند، از جمله این عوامل میتوان به مهارت های مدیریت زمان مدیران ،اشاره کرد. مسئله زمان از دیر باز به عنوان یکی از بزرگترین معماهای جوامع انسانی مطرح بوده و هر کس از این معمای حل نشدنی، تفسیری داشته است. تمامی وقایعی که هر انسان از بدو تولد تا مرگ می گذراند، جملگی در گذر زمان جاری است، لذا زمان معنایی بسیار وسیع وطیف گسترده ای دارد. ما مسئله زمان را تنها با توجه به کره زمین و شرایط خاص آن مورد بررسی قرار می دهیم.
عرفا نیز به واسطه ماهیت ابزار شناختی خود، یعنی دل، از زبان نمادین و سمبلیک استفاده می کنند و زمان را دارای جنبه درونی دانسته و از آن اصطلاحاتی مانند وقت، آن دم، یاد می کنند. عرفا وقت خوش عارفانه را همانا نوعی بی وقتی و رها شدن از سیطره زمان و مکان عارف می دانند
فلاسفه، دانشمندان و متخصصان علوم اجتماعی و مدیریت هر یک تعریفی از زمان ارائه داده اند. اما لازم نیست به زمان فکر کنیم و تعریفی از آن داشته باشیم. همین که آن را احساس کنیم کافی است. امروزه روی یک تعریف از زمان کار می کنند. بر طبق این تعریف زمان عبارت است از وسیله اندازه گیری فعالیت
در میان منابعی که در اختیار داریم زمان با ارزش ترین منبع است، با بررسی مستمر چگونگی استفاده از زمان، می توانیم اثر بخش ترین روش به کارگیری آن را پیدا کنیم
زمان با ارزشترین منبعی است که در اختیار انسان قرار دارد، زیرا منابع دیگربه شرط وجود زمان ارزش پیدا میکنند. به همین دلیل در خصوص اهمیت و ارزش توجه به زمان، در فرهنگ ها و زبان های مختلف صحبتهای زیادی شده است. از جمله واقعیتهایی که در مورد زمان مطرح گردیده عبارتند از: زمان را نمیتوان پس انداز و ذخیره نمود. افزایش زمان غیرممکن است و در واقع مدیریت کردن زمان یک فرض نادرست به نظر میآید، چرا که زمان قابل کنترل و مدیریت نیست، فقط می توان گفت که چگونه از زمانی که در دست ماست بهره گرفت. ما حتی قادر نیستیم استفاده یا عدم استفاده از زمان را انتخاب کنیم بلکه فقط می توانیم نوع استفاده از آن را تعیین کنیم، وقتی زمان را از دست دادیم دیگر نمی توانیم آن را جبران کنیم.