بخشی از مقاله

چکیده

هدف اصلی این پژوهش بررسی میزان کاربست مؤلفههای سازمان یادگیرنده در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل براساس مدل واتکینز ومارسیک بوده است. روش تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه ی گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پس رویدادی می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش شامل کلیه ی اعضای هیأت علمی تمام وقت دانشگاه آزاد اسلامی اردبیل به تعداد 200 نفر بود که به روش نمونه گیری طبقهای متناسب، تعداد 50 نفرکه تعداد 8 نفررا زن و42 نفر آن را مرد تشکیل میدهد، به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و داده های مورد نیاز به وسیله ی پرسشنامه استاندارد شده واتکینز و مارسیک جمع آوری گردید.

روایی ابزار بکاررفته، با استفاده از نظر متخصصین، و پایایی ابزار نیز با روش ضریب آلفای کرونباخ برابر0/96به دست آمد. دادههای جمع آوری شده، به وسیله آمار توصیفی و آمار استنبا طی - آزمون t تک گروهی - تجزیه وتحلیل گردیدند. یافتهها حاکی از آن است که مؤلفههای سازمانیادگیرنده در ابعاد ایجاد فرصتهای مستمر یادگیری و استقرار سیستم تسهیم دانش از نظر هیأت علمی در حد بالاترازمتوسط ارزیابی شدهاند، علاوه بر آن، میزان تحقق یادگیری فردی از نظر هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی نزدیک به حد متوسط بود، به عبارت دیگر بین مؤلفههای یادگیری گروهی و یادگیری فردی و سازمانی از نظر هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل تفاوت معنیداری وجود دارد .

واژههای کلیدی: سازمان یادگیرنده، مدل واتکینز ومارسیک ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل

مقدمه

عصر امروز، عصر تغییرات و عدم اطمینان نسبت به آینده و نبود اطلاعات در دسترس وکافی، جهت تصمیمگیری برای مدیران است. تغییراتی که اگر سازمان ها، خود را با آن موافق و همراه نسازند، چه بسا سازمان را به ورطهی نابودی بکشاند دانشگاهها از این قاعده مستثنا نیستند. دانشگاهها و مراکز آموزش عالی نهادهایی هستند که لازم است حداقل یک گام از نظر دانش، علوم و فنون و الگوهای رفتاری از بقیهی نهادها جلوتر باشند و نظر به نقش دانشگاهها در پاسخگویی به نیازها و انتظارات اجتماعی و جهانی، ایجاب میکند که آموزش عالی و سازمانهای آموزشی به طور مداوم کیفیت فرایند و فعالیتهای خود را بهبود بخشند.

دانشگاهها برای افزایش قابلیت سازمانیشان باید یاد بگیرند که در محیط پر از ادغامهای دائمی، پیشرفتهای سریع فناوری، تغییرات اجتماعی گسترده و رقابت فزاینده، به طور موفق عمل کنند. برای سازگاری با تغییرات جدید، باید دانشگاهی متناسب با شرایط جدید پدید آید که توانایی ماندگاری داشته باشد با توسعهی دانش، فناوری و گسترش حیطههای کسب و کار - از جمله سازمانهای مجازی یا سازمان های تحت شبکه - بنگاههای اقتصادی گسترش یافته و به محیطی رقابتی و پر چالش تبدیل گردیده است و در این اثنا، پاردایمهای جدیدی ظاهر شده که بقاء را برای بسیاری از بنگاهها، شرکتها و سازمانها مشکل و دشوار ساختهاند. در چنین محیطی طبیعی است که امتیازهای رقابتی در جریان یادگیری و آموزش در سطح کارکنان و سازمان مطرح شود.

به عبارتی، محوریت پاردایمهای جدید، یادگیری است و بنابراین، سازمانهایی موفقتر هستند که زودتر، سریعتر و بهتر از رقبا یاد بگیرند و این یادگیری و آموختهها را در فرایندهای کاری خود نشان دهند. دقیقا به همین دلیل است که مفهوم سازمان یادگیرنده و یادگیری سازمانی در سالهای اخیر مطرح شده و رشد قابل توجهی داشته است  همانطورکه فرانکلینٌ، هودکینسونٍو استوارتَ  ابراز داشتند، یکی از مسئولیتهای دانشگاه در برابر تغییرات محیطی ایجاد سازمان یادگیرنده است، چرا که به دلیل فلسفه وجودی اش هم فرصت ویژهای برای تشویق ایدهها و فعالیتهای مرتبط با سازمان یادگیرنده و هم مسئولیتی مهم در این زمینه دارد.

وجه اشتراک کلیه ی تعاریف سازمان یادگیرنده حول سه بعد کلیدی قرار دارد که عبارت است از: یادگیری، تغییر و تحول، بهبود. بعد یادگیری در برگیرند هی کسب دانش جدید، بهبود مستمر، یادگیری از اشتباهات و یادگیری توسط کلیهی اعضای سازمان می باشد. بعد تغییر شامل ایجاد تغییر و تحول در رفتار و فرآیندهای کاربردی بر پایهی دانش تحصیل شده می باشد. بعد بهبود شامل بهبود در عملکرد فردی و سازمانی بواسطه ی فعالیتهای انجامی به عنوان نتیجهی اطلاعات آموخته شده است.

پیتر سنگهِ عناصر تشکیل دهنده سازمان یادگیرنده را شامل پنج عنصر اساسی می داند وآنها را تحت عنوان اصول سازمان یادگیرنده مورد بحث قرار می دهد. اصول مد نظر وی عبارتند از: -1 مهارت فردی -2 مدلهای ذهنی -3 بصیرت مشترک -4 یادگیری تیمی -5 تفکر سیستمی  یکی از مدل هایی که مبنای انجام تحقیقات مختلف قرار گرفته است، مدل واتکینز و مارسیکّ است . واتکینز و مارسیک یک مدل یکپارچه از سازمان یادگیرنده ارائه کرده اند. آن ها، مفهوم سازمان یادگیرنده را سازمانی معرفی می کنند که به طور مداوم یاد می گیرد و خود را تغییر می دهد.

در چنین سازمانی، یادگیری مداوم به طور راهبردی در فرایندها به کار می رود، افراد حول یک آرمان مشترک همسو می شوند، محیط پیرامون خود را تغییر می دهند و دانش جدیدی تولید می کنند که به نوبهی خود برای ایجاد محصولات و خدمات نوین برای برآورده کردن نیازهای مشتریان به کار می رود. واتکینز و مارسیک معتقدند سازمان یادگیرنده سازمانی است که در آن یادگیری به طور پیوسته و مداوم برای دستیابی به اصلاح و بهبود مستمر جریان دارد و سازمان قدرت، ظرفیت و توانایی تحول و دگرگونی خویش را داراست آنها در قالب مدل خود به هفت بعد متمایز اما مرتبط به هم در سه سطح فردی، تیمی و سازمانی در یک سازمان یادگیرنده اشاره کرده اند.

مرور پژوهشهای مرتبط با این موضوع در دانشگاهها و مؤسسات آموزشعالی کشور نشان دهنده آن است که هر چند ممکن است دانشگاه مورد بررسی واجد یک یا چند عامل سازمان یادگیرنده باشد، لیکن در مجموع مؤسسه آموزشی از ویژگیهای سازمان یادگیرنده برخوردار نیست. شاهد این مدعا انجام یافتن تحقیقات نزدیک به این پژوهش البته، با رویکردها و مدلهای متنوع در دانشگاههای مختلف و کسب نتایج نزدیک به یافتههای این پژوهش است.

برای مثال، نتایج پژوهش دمیرچلیٌ باعنوان بررسی وضعیت دانشگاه شهید بهشتی بر اساس اصول سازمان یادگیرنده مبین این است که تسلط و مهارتهای فردی و مدلهای ذهنی پویا در تمام دانشکدهها نسبت به اصول دیگر در سطح بالاتری قرار دارند، ولی دانشکدهها در تفکر نظاممند، یادگیری تیمی و آرمان مشترک دارای مشکل هستند. ستاری و همکاران در پژوهشی با عنوان بررسی میزان کاربست ویژگیهای سازمان یادگیرنده در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل بر اساس مدل ویک و لئون به این نتیجه رسیدند که ویژگیهای سازمان یادگیرنده در حد کمتر از متوسط اجرا میشود و تفاوت معنی داری بین وضع موجود و وضع مطلوب در میزان کاربست ویژگیهای سازمان یادگیرنده وجود دارد.

هرچند ویژگیهای اصلی دانشگاهها برای تبدیل شدن به سازمانهای یادگیرنده در تحقیقات مکرر مورد بررسی قرار گرفته است، اما وضعیت موجود دانشگاهها از نظر میزان برخورداری از این ویژگیها کمتر مورد مطالعه قرار گرفته است . در بررسی وضعیت موجود دانشگاه آنادولو ترکیه مشخص گردید که فرهنگ و ساختار مطلوب برای تبدیل دانشگاه مذکور به سازمان یادگیرنده وجود داشت و اغلب استادان دارای درک مشترکی از بینش و مأموریت دانشگاه به عنوان سازمان یادگیرنده بودند.باعنایت به مطالب آمده، هدف پژوهش حاضر، تعیین وضعیت موجود سازمان یادگیرنده در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل ، بر اساس مدل واتکینز و مارسیک بوده است که در راستای این هدف کلی، سؤالهای زیر مد نظر قرار گرفته است.

سؤالات پژوهش

میزان انطباق دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل با مؤلفههای سازمان یادگیرنده از نظر هیأت علمی چگونه است ؟ میزان تحقق یادگیری فردی، گروهی و سازمانی از نظر هیأت علمی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل چگونه است؟

روش تحقیق

پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و روش تحقیق، توصیفی پس رویدادی میباشد. جامعهی آماری این تحقیق، کلیهی اعضای هیأت علمی تمام وقت دانشگاه محقق اردبیلی بود که تعدادشان 200 نفر میباشد.از کل جامعهی آماری به روش نمونهگیری طبقهای متناسب، نمونهای به تعداد50 نفر که شامل 8 نفر زن و 42 نفر مرد انتخاب گردید . پس از انتخاب گروه نمونه، با استفاده از پرسشنامهی استاندارد شدهی واتکینز و مارسیک که دارای 17سؤال، از کارکرد ضعیف با درجهی صفر تا کارکرد عالی با درجهی ده، تهیه شده بود.

دادههای مورد نیاز گرداوری گردید. روایی پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصان در زمینه فرهنگ سازمانی و سازمان یادگیرنده تأیید، و پایایی آن نیز که در پایان نامهی راشد استفاده شده بود، به روش ضریب آلفای کرونباخ برابر با0/89 و در این پژوهش 0/96 به دست آمد. دادههای جمعآوری شده نیز با توجه به سؤالات تحقیق، با آمارههای آمارتوصیفی - میانگین، درصد، انحراف استاندارد - و آمار استنباطی آزمونt تک گروهی تجزیه وتحلیل گردید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید