بخشی از مقاله

چکیده

روایت یکی از دو فرایند فرهنگی است که در همهی جوامع انسانی چه بدوی و چه پیشرفته مشاهده میشود. روایت هنر دوبارهگویی یا دوباره بیان کردن آنچه که آموخته شده است میباشد. کودکان در سالهای اولیه زندگی حتی 2 سالگی هنگام شنیدن یک داستان میتوانند تشخیص دهند که چه اتفاقی افتاده و انتظار آنها از شخصیت داستان چیست. آنها انتظار دارند که اتفاقات و حوادث جالب و سرگرمکننده توسط شخصیتهای اصلی داستان رخ دهد و مشکالت و اتفاقات ناگوار در کمال خوبی و خوشی برطرف شود.

داستانهای کودکان بهندرت پیچیده و رمزگونه است . در خالل این داستانهاست که کودک زبان خود را تقویت میکند. مطالعهی حاضر به بررسی رابطه تفاوتهای ساختار ذهنی، واژگان و زمینههای متفاوت یادگیری کودکان و آموزش زبان فارسی با استفاده از تدابیر روایی مختلف در میان آنها پرداخته است. روش تحقیق مطالعهی حاضر بهصورت توصیفی- تحلیلی میباشد و دادهها از طریق پرسشنامه و مشاهده جمعآوری شدهاند. نتایج تحقیق نشان میدهند که ساختار ذهنی کودکان، سطح واژگان و زمینههای متفاوت یادگیری کودکان بر آموزش زبان فارسی با استفاده از تدابیر روایی آنها تأثیرگذار هستند.

۱. مقدمه

قصه، قصهگویی پدیدهای است که قدمت آن به پیدایش زبان و گویایی آدمیزاد بازمیگردد. بهطوریکه هیچ ملت و قوم کهنی را نمی توان یافت که دارای قصه و حکایتهای مذهبی، حماسی و اجتماعی نباشند. پدران و اجداد ما در زمان فراغت از مشغلههای روزانه با اقوام و همسایگان دورهم مینشستند و در اطراف خدایان و کارهای روزانه و دیدهها و شنیدهها داستانسرایی میکردند و مادران نیز برای سرگرم کردن بچهها و خواباندن بچههای کوچک خود از قصه سود میجستند. عالقه به داستان به طبقه و قشر خاصی اختصاص نداشت و حتی شاهان ندیمههایی داشتند که برای آنها قصهگویی میکردند.

بهطور کلی بخش بزرگی از فرهنگ عامه و ادب عوام را داستان و حکایت تشکیل میدهد که یکی از منابع مهم تحقیق در زندگی مردم باستان و پیبردن به نحوهی زندگی و آداب و رسوم و عقاید و افکار مردم در آن زمان همین افسانهها و داستانهای عامیانه است و بخش مهمی از اطالعاتی که از دوران قدیم به دست ما رسده است از طریق نقل سینه به سینه افسانهها و قصص و حکایات است.

رهگذر - 1366 - میگوید: نظری موشکافانه به افسانهها و قصههای ملل مختلف نشان میدهد که داستانهای زیادی هست که گرچه ظاهراً تفاوتهایی با هم دارند اما دارای چارچوب مشترکی هستند، که رهگذر - همان - دلیلش را این میداند که هریک از این داستانها در آغاز، در یک سرزمین خاص پاگرفته و سپس توسط مسافرین یا تجار که از سرزمینی به سرزمین دیگر میرفتند انتقال یافته و به اقتضای فرهنگ هر جامعه با تغییراتی در بین مردم رواج یافته است.

رهگذر - همان - بیان میدارد که بسیاری از ادیبان و نویسندگان و حتی فیلسوفان، عرفا و معلمان اخالق که به قدرت زبان داستانگویی واقف بودهاند افکار خود را در قالب داستان برای مردم بیان کردهاند. درطول زمان با اینکه وسایل مختلف ارتباط جمعی برای سرگرمی و تفنن بهسرعت گسترش یافته و همهچیز را تحت تأثیر قرار داده است، داستانگویی نهتنها تحتالشعاع قرار نگرفته و از رونق نیفتاده بلکه بر اثر توسعه تبادل فرهنگی و ترجمه و پیشرفت صنعت چاپ نسبت به گذشته دایره نفوذی وسیعتری را به خود اختصاص داده است.

رهگذر - همان - میگوید: اگر داستان هنرمندانه و با بینش به مسألهی مورد نظر نوشته شود، اثری قابل توجه در خواننده میگذارد. همین تأثیر روی تکتک افراد و گاهی در جامعه و حتی در جهان موجی پدید میآورد و باعث تحوالت مهم اجتماعی، فرهنگی و تاریخی شود. روایت هنر دوبارهگویی یا دوباره بیان کردن آنچه که آموخته شده است میباشد. روایت در کنار زبان، یکی از مهمترین حوزههای نظریهی ادبی مدرن بوده است.

مطالعات روایتشناسانه قرن بیستم، بهویژه آن مطالعاتی که در اروپا آغاز شده شالوده "ساختارگرایی" هستند و از تحلیل متون ادبی فراتر رفته و وارد حوزههای گسترهتر فرهنگ و مردمشناسی شدهاند. چه بسا روایت آنقدر بدیهی یا طبیعی به نظر آید که متوجه اهمیت آن نشویم. ممکن است درست مانند زبان، واضح یا ناپیدا به نظر برسد. از سوی دیگر ، منتقدان یا نظریهپردازان از ارسطو به این سو روایت را مفاد اصلی و بنیادی متون ادبی، نمایشی، داستانی یا منظوم دانستهاند. راجروبستر - . - 1382 منزلهی روایت، دیده، قالب روایت و زبان را میتوان جنبههای جایز جمع متون یا گفتمان ادبی دانست. روایت شیوهای است برای ترکیب واحدهای زبان و ایجاد ساختارهای بزرگتر. تقریباً همهی کاربردهای زبان، متضمن یا دارای جنبههای زمان، جهت و عمل هستند.

"گوینده" و "شنونده" یا "خواننده" از اساسیترین لوازم روایت هستند. - همان . - 80 روایت در همهجا هست و نقشهای مختلف بیشماری در تعامل انسانی ایفا میکند: هر کاری که انجام میدهیم ، از مرتب کردن تختخواب، رفتن به دانشگاه، خواندن یک رمان و دیگر - کارهای روزمره - میتواند به مفصلترین شکل بازگو شود. از چنین روایات کوچک و بزرگی مسائل بیشتری دربارهی خود و جهان پیرامونمان میآموزیم. ساختن، درک و سپس از یادنبردن یک روایت، فهمیدن مسائلی است که خود به درک چیزهای دیگر کمک میکنند.

میزان فراگیری و مهم بودن روایتهای شفاهی و کتبی در زندگی ما فقط بهطوری خیرهکننده روشن میشود که دیگر به اشکال روایت که بدانها وابستهایم بهعنوان تکیهگاه و منبع الهام نیندیشیم. این اشکال عبارتند از: زندگینامه و زندگینامه شخصی، متون تاریخی، گزارشها و مقاالت خبری در بسیاری از رسانهها، نامههای شخصی، خاطرات و رمان. اینها فقط برخی از مواردیاند که از لحاظ صورت و نقش آشکار روایت هستند و به زندگی ما شکل میدهند. - همان - 80

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید