بخشی از مقاله
چکیده:
دربارهی آموزشگریِ تفسیرهای تاریخی مطالب زیادی گفته شده است، و بخش بزرگی از این پژوهشها بسیار سودمند و کارکردی میباشد
نوشته حاضر هدفش این نیست که کارهای موجود را کنار بگذارد یا نادیده انگارد، بلکه هدفش این است که بر ابعاد تاریخی، نظری و منطقی تفسیر، تمرکز کند و ملاحظاتی را برای اینکه دانشجویان بتوانند انتقادی بیاندیشند، و تفاسیر تاریخی را ارزیابی کنند، مطرح سازد.
ماهیت و اهمیت تفسیر تاریخی
انسانها برخلاف سایر موجودات به طور مثال، گاو، نرمتنان یا میمون، موجودات زمانی هستند - نیچه4، 2008؛ هایدگر5، . - 1978 به عبارت دیگر، برای انسان بودن در کنار سایر الزامات، لازم است که نسبت به زمان هشیار باشیم، و با دستکاری کردن سازههای زمانی به طور مثال هویت، خاستگاه، مقصد، حافظه، دنبال کردن زمان، داستان، گذشته/ حال/ آینده و غیره زندگی کنیم
گروهها و جوامع انسانی به وجود میآیند و به وجود خود تداوم میبخشند، دست کم تاحدودی این امر صادق است، از طریق داستانهایی که خودشان میگویند دربارهی اینکه چه کسی هستند، از کجا آمدهاند و به کجا میروند، و از طریق شیوههای دیگر کارکرد حافظه، مانند سالگردها، یادبودها و بناهای یادگار، که این روایتها ×را در زندگی اجتماعی از طریق آداب و مناسک تثبیت میکنند
این روایتها و شیوههای کارکردی حافظه هدفشان این است که، گذشت زمان را مدیریت کنند، هویت را بسازند و از طریق زمان تثبیت کنند و محدودیتها و احتمالاتی را درک کنند که گذشته برای حال و آینده ایجاد میکند این روایتها و اقدامات مداخله در زمان حال هستند، زیرا درک از خود افراد و جوامع را شکل میدهند و بنابراین تفسیرهای تاریخی بالقوه هم جنجالی و هم واجد آثار و تبعات هستند.
درک تفسیرهای تاریخی دربر دارندهی تفکر انتقادی دربارهی راههای درک زمان و تغییر از جانب گروهها و جوامع انسانی می-باشد. رشتههای موضوعی به این منظور وجود دارند که ما را قادر سازند که »به یک طریقهی نظاممند و قابل اعتماد به مسایل با اهمیت بپردازیم و مطالعه تفسیرهای تاریخی باید هدفش این باشد که به دانشجویان ابزاری را بدهد که بتوانند به کار ببرند تا به طور نظاممند ادعاهای راجع به گذشته را مقایسه و ارزیابی کنند، اگر نگوییم به منظور این-که حقیقت کامل و قطعی را تثبیت کنند و سپس به طور قطع فراتر از این دیدگاه حرکت کنند که »هر چیزی« در امتداد درکی از این امر به جلو میرود که چگونه اعتبار ادعاها دربارهی گذشته میتواند ارزیابی شود.
دلایل خوب بسیاری برای مطالعهی تفسیرهای تاریخی ارایه شده است دلایل شهروندی، دلایل سیاسی و موجه و منطقی است که بگوییم که مطالعهی تفسیرهای تاریخ جمعگرا برای سلامت فرهنگ دموکراتیک در یک جهان متنوع و پیچیده اهمیت دارد. لیکن مبرمترین دلایل برای مطالعهی تفسیر تاریخی، تاریخی هستند، یعنی اینکه، هیچ جایگزینی برای مطالعه تفسیر تاریخی وجود ندارد، و این حرف را به این خاطر میگوییم که بخواهیم به دانشجویان کمک کنیم که متاملانه و انتقادی دربارهی یک بُعد کلیدی انسانیت خود و دربارهی داستانهای جامع و اغلب رقیب تاریخی و شیوههای کارکرد حافظه که در حال حاضر سر و صدا راه انداختهاند تا توجه همه را به خود جلب کنند، بیاندیشند.
تفسیر تاریخی در برنامه درسی تاریخ
تفسیرهای تاریخی از مولفههای کلیدی در برنامه درسی تاریخ در انگلستان و ولز، از مرحله مرحله کلیدی 1 تا AS و A2 میباشد . ما با ساده کردن جملات گوناگون برنامه درسی میتوانیم بگوییم که هدف از آن این است که مطالعهی »تفسیرها« دانشجویان را قادر خواهد کرد که:
-1 درک کنند که گذشته به طرق مختلفی تفسیر شده است؛
-2 درک کنند که چگونه گذشته به طرق مختلف تفسیر شده است؛
-3 تبیین کنند که چرا گذشته به طرق مختلف تفسیر شده است؛ و
-4 تفسیرهای مختلف از گذشته را ارزیابی کنند.
برنامه درسی همچنین ایجاب میکند که دانشجویان وارد طیف گستردهای از فرهنگ تاریخی بشوند و کار »مورخان و دیگران« را مطالعه کنند
بقیه نوشته حاضر، برخی از مواردی را بررسی میکند که توسط این اهداف برنامه درسی مطرح شدهاند.
درک تفسیر تاریخی مشغلههای ذهنی دانشجویان دربارهی تفسیر تاریخی
پژوهشها بیانگر این هستند که ماقبل از اینکه از دانشجویان بخواهیم که تفسیرهای مختلف گذشته را شناسایی، تبیین و ارزیابی کنند باید بر ایجاد درکی از اینکه تفسیر تاریخی چیست، تمرکز کنیم. دانشجویان اغلب فرضیات ضمنی دارند، براساس معرفتشناسی روزمرهای که به احتمال مانع شکلگیری درک آنها از تفسیر تاریخی میشود. یکی از کارهای اساسی و جاری این است که این فرضها را به چالش بکشیم و به دانشجویان کمک کنیم ایدههای قویتری را بروز دهند
دانشجویان اغلب به طرز واقعبینانهی ساده انگارانهای دربارهی تفسیرهای تاریخی میاندیشند و فرض را بر این میگیرند که: الف - گذشته یک هویت و معنای ثابت دارد، ب - تفسیرها باید به طرز ایدهآلی منعکسکنندهی این گذشتهی ثابت باشند و بنابراین ج - روایتهای تاریخی باید انفرادی و مفرد باشند و اینکه اصولاً یک روایت »بهترین« وجود خواهد داشت
دانشجویانی که به این طریقه میاندیشند معمولاً، تنوع و گوناگونی در تفسیر را با تردید مینگرند و آن را بر حسب ذهنیت و »سوگیری« تبیین میکنند. فرضهای سادهانگارانهی واقعگرایانه در تاریخ جواب نمی-دهند: معنا، و در بسیاری از موارد هویت اساسی اموری که »واقع شدهاند« ثابت نیست و به طرز بایستهای میتوان آن را سیال توصیف کرد و تفسیرهای تاریخی بیشتر مانند نظریههایی هستند که در پاسخ به پرسشها یا مسایل خاص مطرح شدهاند و نه اینکه مانند تصویر باشنداما لازم است که به دانشجویان کمک کنیم که درک کنند چرا چنین است و همچنین به آنها کمک کنیم که درک کنند که ما میتوانیم عقلانی به روایتهای جمعگرایانهی یک گذشتهی سیال بپردازیم.
سیالیت گذشته و ماهیت جمعگرایانه تفسیر تاریخی
با توجه به تجربهی خود میتوانیم بگوییم که گذشتهی تاریخی تنها در زمان حال وجود دارد و به شکل موارد ذیل میباشد:
· نشانههای - ردهای - گذشته - بقایا و گزارشهای به جا مانده از گذشته - .
· تفسیرهای مربوط به گذشته که متعاقب رخ دادن آن ارایه شده است.
آنچه ما میتوانیم دربارهی گذشته بگوییم حاصل گفتگویی جاری بین نشانهها و پرسشها و مقاصد کنونی میباشد و توسط دامنهای از عوامل، شامل موارد ذیل، شکل میگیرد:
· جهتگیری ما به سمت گذشته و درک ما از تاریخ؛
· اهداف ما در درگیر شدن در گذشته؛
· درک و شناسایی ما از نشانههای گذشته؛
· تصمیمهایی که ما اتخاذ میکنیم، درباره اینکه کدام نشانهها با مسایل مورد علاقه ما ارتباط دارند؛
· پرسشهای ما دربارهی نشانههایی که برای تحلیل انتخاب میکنیم؛
· فرضها، مفاهیم و روشهای ما برای بررسی و تفسیر این نشانهها؛
· قالبهایی که به وسیله آنها، ما پاسخها به پرسشهایمان را ابراز میکنیم.
این عوامل به نحوی از انحاء، تمام تلاشهای درگیر شدن با گذشته را شکل میدهند، زیرا حتی سرراستترین توصیف بیانگر تعهدات نظری میباشد. لیکن ویژگی تفکر تاریخی منضبط تلاش برای اینکه شیوههای تفسیر را برای بررسی در دسترس قرار دهیم و به آنها وضوح ببخشیم، و یکی از اهداف مهم آموزش تاریخ این است که برای دانشجویان روشن سازیم که تفسیر در معرض بحث و ارزیابی عقلانی میباشد