بخشی از مقاله

چکیده         

توانمندسازی فرآیندی است که طی آن افراد از نیازها و خواسته های درونی خود آگاه می شوند، جرأت دستیابی    به    هدف  را در خود تقویت می کنند و از توانایی لازم برای عملی ساختن خواسته های خود برخوردار می شوند. با   نگاهی    به    وضعیت موجود زنان سرپرست خانوار، علاوه بر افزایش کمّی این قشر از جامعه، نیازهای آن ها و به تبع  آن مشکلات  و آسیبهای اجتماعیشان رو به گسترش و پیچیدگی است و از طرفی منابع و ظرفیتهای    نهادهای دولتی ذیربط،    به    تناسب    آن توسعه پیدا نمیکند،  از این روی ضرورت توجه به منابع انسانی جامعه  و پتانسیلهای    آنها    برای    مشارکت    و همراهی    در برنامه ریزیها  و اقدامات لازم بیش از پیش مشهود میگردد.

در  زمینه توانمندسازی    پنج    سطح    برای  مدل    ارزشیاب    توانمندساز شامل آموزش، تسهیلگری، حمایت، آشکارسازی و آزاد سازی در نظر گرفته شده است که این سطوح در شرکت های تعاونی قابلیت اجرا دارند و تعاونی ها دارای ساختار مناسبی برای آموزش و اشتغال زنان بویژه زنان سرپرست خانوار  می    باشند    و با توجه به اصولی که در تشکیل آن ها مورد توجه است، می تواند منجر به توانمندسازی زنان و خودکفایی  و خود    اتکایی    آنان شود.        

مقدمه                         

زنان به عنوان نیمی از شهروندان و کسانی که در فرهنگ سازی جامعه نقش عمده ای دارند، مورد    توجه  ویژه  قرار  گرفته اند و لازم است جهت نیل به توسعه پایدار به توانمندسازی آن ها توجه خاص مبذول شود. توانمندسازی  فرآیندی    است    که طی آن زنان از نیازها و خواسته های درونی خود آگاه می شوند، جرأت دستیابی به    هدف  را در خود  تقویت    می    کنند    و از توانایی لازم برای عملی ساختن خواسته های خود برخوردار می شوند.

نظریه  های    توانمندسازی    خواستار  قدرت    دادن به زنان نه به معنای برتری یک فرد بر فرد دیگر، بلکه به معنای افزایش توان آن ها برای اتکا به خود    و گسترش    حق انتخاب در زندگی هستند - کتابی و دیگران، - . با نگاهی به وضعیت موجود زنان سرپرست خانوار، علاوه بر افزایش کمّی این     قشر از جامعه، نیازهای آن ها و به تبع آن مشکلات و آسیبهای  اجتماعیشان رو به گسترش و پیچیدگی است    و از طرفی منابع و ظرفیتهای    نهادهای دولتی ذیربط،  به تناسب آن توسعه پیدا نمیکند،  از این روی ضرورت توجه  به    منابع  انسانی جامعه و پتانسیلهای    آنها برای مشارکت و همراهی در برنامه ریزیها  و اقدامات لازم بیش از پیش مشهود میگردد.        

اگرچه تکیه اصلی مفهوم توانمندسازی بر توانمندسازی اقتصادی با هدف ایجاد اشتغال پایدار و افزایش درآمد خانوارها و بالطبع، کاهش فقر استوار است، با این وجود اساس و بنیان توانمندسازی اقتصادی در توانمندسازی روانی و اجتماعی فرد نهفته است. در صورتی که اگر زن سرپرست خانوار از لحاظ روانشناختی و اجتماعی آمادگی کافی نداشته باشد هر طرح شغلی هر چند جامع توانایی توانمندسازی را به او نخواهد داد. در مقاله حاضر سعی شده است تا با بهره گرفتن از ظرفیت های اجتماعی از جمله شرکت های تعاونی در جهت توانمندسازی به بحث پرداخته شود.

 توانمندسازی و زنان سرپرست خانوار                        

در کشور ما با گذشت زمان، و گسترش شهرها و افزایش جمعیت و نیز محدود بودن منابع کشور برای    پاسخ    به    توقعات  و نیازهای ناشی از تغییر سبک زندگی- در جوامع روستایی و شهری - از یک سو و افزایش مسائل و مشکلات  و چالش    های فراروی ساکنان در این جوامع از سوی دیگر؛ و با درنظر گرفتن این امر که دولت هم در این میان    با توجه    بزرگی    بیش  از اندازه خود توانایی پاسخ به این نیازها و رفع مشکلات را ندارد،  می  توان  نتیجه  گرفت  که  پیامد  نهایی    چنین    وضعیتی افزایش روزافزون نارضایتی ها از نظام مدیریتی جامعه و همچنین کاهش مشهود در اغلب مؤلفه    های    سرمایه    اجتماعی  در کشور اعم از مشارکت اجتماعی، روابط اجتماعی، اعتماد عمومی، شبکه های اجتماعی  محلی،  امید  به    آینده،    انگیزه    های اجتماعی، مسئولیت اجتماعی در افراد و مانند اینها باشد.

باید دقت کرد که در نظام برنامه ریزی توسعه همه جانبه  برای    یک منطقه مشخص، توجه و تأکید به مقوله سرمایه اجتماعی یکی از نکته های اساسی است، زیرا برنامه توسعه    ای بدون  حضور و مشارکت شهروندان موفق نخواهد بود و البته برای اینکه این حضور  و مشارکت  واقعی  و عملی  باشد،    باید    فاکتورهایی چون رضایتمندی و اعتماد عمومی و احساس تعلق را مد نظر قرار داد. از این روی مهم است باور    داشته    باشیم    که    سرمایه اجتماعی عامل اصلی ایجاد همبستگی و علاقه جمعی بین  افراد  جامعه  است  و موتور محرکه    انواع    جریان های    فعال اجتماعی در حوزه های مختلف می آید.

به عبارت دیگر می توان گفت که افزایش سرمایه اجتماعی در هر جامعه، به منزله افزایش توانمندی های آن جامعه است. شرکت های تعاونی بر این اساس می تواند بدین منظور طراحی    شده  باشند که به رفع نیازها و حل مشکلات فراروی جامعه در سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی مورد نظر بینجامد. توانمندسازی فرآیندی است که افراد جامعه از راه آن، از نیازها و خواسته های خود آگاه شده، نوعی اعتماد به نفس و  خوداتکایی را برای برطرف کردن آن نیازها بدست می آورند و براساس آن از توانایی لازم برای تحقق هدف های خود برخوردار می شوند - شادی طلب، ٌٍََ - . فیترمن از جمله کسانی است که در زمینه توانمندسازی نظریه ای ارائه داده است. نامبرده در مطالعات خود پنج سطح برای مدل ارزشیاب توانمندساز معرفی  کرده  است  که  عبارت از آموزش، تسهیلگری، حمایت، آشکارسازی و آزاد سازی است. شرکت های تعاونی با تاکید بر زنان سرپرست خانوار این امکان را دارند تا علاوه بر رعایت این پنج اصل به خودکفایی اقتصادی دست یابند.

آموزش: مقوله آموزش، نحوه بروز توانمندی های افراد است؛ به نوعی  که  خود  ضمن  مشارکت در طرح ها  و برنامه ها، خود طراح و اجرا کننده باشد.        

تسهیلگری: در این مدل تلاش می شود به بازیگران کمک شود تا خود یک طرح را پیاده کنند.         

حمایت: در حمایت، بر دفاع از مردم در پیاده کردن طرح های توسعه ای تاکید می شود. به  همین    جهت  مربیان برای دستیابی به اهداف و پیشرفت، به مردم اعتماد به نفس می دهند.        

آشکارسازی: در این مدل ارزشیاب، توانمند ساز تجربیات خود را در اختیار مردم قرار می دهد و به مردم  جهت    می دهد تا بتوانند مسائل را ببیند و طرح کنند و خودشان آن را اجرا کنند.        

آزاد سازی: در این مدل ارزشیاب توانمند ساز - آموزش دهنده - ، بروز دهنده  استعدادهای    مردم    است  و به    نوعی، زمینه بروز استعدادهای مردم را برای تصمیم گیری فراهم می کند تا چگونگی استفاده    از امکانات  و منابع،    یافتن راه های مفید برای مشارکت و فرصت های جدید تلاش کنند - شیدایی آشتیانی، ٌَََ - . با الهام از نظریه فوق می توان گفت که با تقویت شاخص های تعاون،  همکاری،  اعتماد  و هنجارهای    غیررسمی    در میان زنان سرپرست خانوار می توان شاهد زنان توانمند با سرمایه اجتماعی بالا شد، تعاونی ها دارای ساختار مناسبی برای    آموزش و اشتغال زنان بویژه زنان سرپرست خانوار می باشند و با توجه به اصولی که در تشکیل آن ها مورد  توجه  است،  می    تواند منجر به توانمندسازی زنان و خودکفایی و خود اتکایی آنان شود.

تعاونی  ها،  احتمال  واخوردگی زنان سرپرست خانوار  را کاهش می دهند و حضور آن ها را در عرصه اقتصادی جامعه تسریع نموده و محیط همراه با آرامشی برای آن ها فراهم می آورد، شرکت های تعاونی که به نحوی در ترکیب خود زنان سرپرست خانوار را دارد، می باید از خدمات و تخفیف هایی برخوردار باشند از جمله این خدمات می توان به اعطای تسهیلات بانکی، تخفیف های مالیاتی، بخشودگی های بیمه ای و امثال آن ها اشاره کرد. بنابراین سرمایه گذاری دولت در عرصه تعاونی های تولیدی و خدماتی ویژه زنان سرپرست خانوار، باعث تقویت ابعاد سرمایه اجتماعی همچون، حس همکاری و همیاری، اعتماد، کنش های تعاونی، خودباوری و ... در بین آنان می گردد.

 بحث و نتیجه گیری

با توجه به مباحث ارائه شده می توان چنین گفت که تعاونیها دارای ساختار مناسبی برای آموزش و اشتغال زنان بویژه زنان سرپرست خانوار میباشند که با توجه به اصولی که در تشکیل آنها مورد توجه است میتواند منجر به توانمندسازی زنان و ایجاد خودکفایی و خوداتکایی آنان شود. تعاونیها می توانند گوشه گیری و کناره گیری    زنان سرپرست خانوار را بشدت کاهش دهند و حضور آنان را در عرصه اقتصادی جامعه تسریع نموده و محیط همراه با آرامشی برای آنها فراهم آورند.  

از سوی دیگر در توانمندسازی زنان سرپرست خانوار باید پنج شاخص کلی ظرفیتسازی در بدنه دولت، ارائه آموزشهای توانمندساز برای مشارکت اجتماعی، نهادسازی برای تصمیمگیری محلی از طریق توسعه تعاونیها، تفویض مسئولیت مدیریت اجرایی به زنان وارائه خدمات حمایتی و پشتیبانی دولتی در راستای ایجاد محیط مناسب اشتغال زنان سرپرست خانوار باشد. همچنین در صورتی که حمایت زنان سرپرست خانوار مورد نظر باشد، تفکیک و دستهبندی آنها ارزشمند بوده و لازم است اقدامات منجر به توزیع عادلانهتر امکانات و حمایت از این خانوادهها شود ولی در مقوله توانمندسازی با هدف ایجاد اشتغال پایدار برای آنها و افزایش خوداتکایی در این گروهها،تشکیل واحدهای یکپارچه نه تنها مثبت نیست بلکه عملکرد این زنان سرپرست خانوار را به میزان زیادی کاهش میدهد.

 پیشنهادات

ترویج فرهنگ، همکاری، همیاری و مسئولیتپذیری اجتماعی برای رفع مشکلات گروههای فقیر و آسیبپذیر جامعه از جمله زنان سرپرستخانوار و بدسرپرست از طریق آموزش های دقیق و عمیق پیش از ثبت شرکت تعاونی؛ گذراندن دوره های آموزش کسب و کار و تبلیغات به منظور افزایش میزان سود شرکت تعاونی؛ مشارکت در شبکههای اجتماعی که هماهنگی و همکاری را در بین زنان سرپرست خانوار با یکدیگر و افراد دیگری که میتوانند برای دستیابی به سود متقابل کمک کند تسهیل نماید.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید