بخشی از مقاله
چکیده
هدف تحقیق حاضر، تعیین راهبردهای بهبود آسیب های اجتماعی زنان سرپرست خانوار بوده است. روش تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از نظر اجرا ، توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی شهرستان مرند، تشکیل داده اند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی استفاده شده است، به این ترتیب که از بین کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی شهرستان مرند، تعداد 60 نفر بر اساس محاسبه فرمول کوکران برای پاسخگویی بطور تصادفی انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون، و مدل معادله ساختاری استفاده شده ا ست. این تحقیق مشتمل بر سه نوع ابزار بوده است: .1 پرسشنامه محقق ساخته بهره گیری از راهبردهای بهبود فشارهای پنجگانه - اقتصادی، اجتماعی، روانی، فرهنگی، و جسمی-پزشکی - - 0/94 - .2 پرسشنامه محقق ساخته بهبود نگرش زنان سرپرست خانوار - .3 - 0/91پرسشنامه محقق ساخته آسیب های اجتماعی بهبود یافته زنان سرپرست خانوار - 0/92 - . روایی پرسشنامه ها به لحاظ محتوا تأمین شده است.
بدین صورت که از نظرات اساتید، کارشناسان و متخصصان در خصوص گویه های آنها نظر خواهی شده است.به طور کلی نتایج تحقیق نشان داد، بین بهره گیری از راهبردهای بهبود آسیب های پنجگانه - اقتصادی، اجتماعی، روانی، فرهنگی، و پزشکی-درمانی - و آسیب های اجتماعی بهبود یافته زنان سرپرست خانوار، در سطح P<0/05 رابطه معناداری وجود دارد. نیز نتایج نشان داد، بهبود نگرش زنان سرپرست خانوار، رابطه بین بهره گیری ازراهبردهای بهبود فشارهای پنجگانه را با آسیب های اجتماعی بهبود یافته زنان سرپرست خانوار، در سطح P <0/05 واسطه گری می کند.
کلیدواژه ها: زنان سرپرست خانوار، آسیب های اجتماعی، آسیب های افقتصادی، آسیب های فرهنگی، آسیب های روانی
مقدمه
زنان سرپرست خانوار شامل زنان بیوه ، زنان مطلقه - اعم از زنانی که پس ازطلاق به تنهایی زندگی می کنند و یا به خانه پدری بازگشته ولی خود امرار معاش می کنند - ، همسران مردان معتاد ، همسران مردان زندانی، همسران مردان بیکار، همسران مردان مهاجر ، همسران مردانی که در نظام وظیفه مشغول خدمت هستند، زنان خودسرپرست - زنان سالمند تنها - ، دختران خودسرپرست - دختران بی سرپرستی که هرگز ازدواج نکرده اند - ، همسران مردان ازکارافتاده و سالمند می شود - دفتر کاهش آسیب های اجتماعی،. - 1390 بوینیک1 و همکاران - - 1978زنان سرپرست خانواده را، زنانی میدانند که بدون حضور منظم و یا حمایت یک مرد بزرگسال، سرپرستی خانواده را به عهده دارند، براین اساس میتوان گفت، سرپرست خانواده به کسی اطلاق میشود که مسئولیت اداره اقتصادی خانواده را بر دوش دارد و تصمیم گیریهای عمده و حیاتی به عهده وی است آنچه موجب می شود سرپرستی زنان خانوار به عنوان یک مسئله اجتماعی شناخته شود، مشکلا ت و موانعی است که در دنیای بیرون بر سر راه سرپرستی زنان به وجود آمده و باعث می شود تا زنان سرپرست خانوار به عنوان قشری آسیب پذیر شناخته شوند. از اینرو آسیب های اجتماعی همواره آنها را تهدید می کند.
دلایل زیادی وجود دارد که بتوان زنان بی سرپرستی که به ناچار سرپرستی خانوار خود را بر عهده دارند، جزء اقشار آسیب پذیر در نظر گرفت. از جمله این دلایل می توان به فقر و وضعیت اقتصادی نامناسب این زنان و خانوارهای تحت پوشش آن و نیز سایر مشکلات متعددی اشاره کرد که آنان را در مواجهه با دنیای واقعی، تهدید می کند. تاکنون دو دسته از نظریه های جامعه شناختی به بررسی مسئله زنان سرپرست خانوار پرداخته اند.دسته اول را نظریاتی تشکیل می دهند که محوریت رحث خود را بر مسائل زنان قرار داده و به مسئله زنان سرپرست خانوار به عنوان یکی از مسائل زنان می نگرند و آن را در بستر مفاهیمی مانند نابرابری، ظلم به زنان ،مسئله مادری و .. بررسی می کنند و دسته دوم نظریات، آنهایی هستند که بحث محوری خود را مفاهیم فقر و رفاه قرار داده و به مسئله زنان سرپرست خانوار بسان یکی از انواع گروهها و اقشار آسیب پذیر می نگرند و در نگرش خود تفاوت ایدئولوژیکی میان مسئله این گروه از زنان به عنوان مثال یا مسائل دیگری چون افراد از کار افتاده، بیکاران و ... قائل نمی شوند - معید فر و حمیدی،. - 1386
به نقل از خبرگزاری زنان ایرانی - - 1383/8/29مطالعات نشان داده است که فشار اجتماعی، اقتصادی و روانی نقش زیادی در بروز اختلالات روحی و روانی زنان سرپرست خانوار دارند . یکی از مشکلات زنان سرپرست خانوار، مشکلات اقتصادی است. مطالعات - کیسمان، - 1991، نشان داد، فقر اقتصادی زنان سرپرست خانوار برای آنها مشکل زاست. یکی از مشکلات زنان سرپرست خانوار، مشکلات روانی است. مروین سومر1 اظهار کرده است که احتمال ابتلا به بیماریهای روانی در زنانی که طلاق گرفتهاند و سرپرستی خانواده را نیز برعهده دارند، از متأهلین و کسانیکه تنها زندگی میکنند، بیشتر است. یکی از مشکلات زنان سرپرست خانوار، مشکلات اجتماعی است. مطالعات محمدی - - 1385 نشان داد، در نهایت زنان سرپرست خانواری که توانایی اداره اقتصادی خود و خانواده را ندارند، دچار نوعی انزوای اجتماعی شده و در معرض آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند . مسئله اصلی تحقیق حاضر عبارت است از اینکه رابطه بین راهبردهای پنجگانه - اقتصادی، روانی، اجتماعی، فرهنگی و جسمی-پزشکی - و بهبود آسیب های اجتماعی زنان سرپرست خانوار چگونه است؟
چارچوب نظری تحقیق
در سالهای اخیر در کشورهای در حال توسعه، شمار زنان سرپرست خانواده به دلایل تغییرات و رکود اقتصادی، فشارهای اجتماعی، و تغییر الگوهای فرهنگی افزایش یافته است.تحقیقات نشان داده است که در برخی از کشورها مانند کنیا و بواتسوانا حدود یک سوم زنان ساکن در روستا سرپرست خانوادهاند - چانت2،. - 1997 زنان سرپرست خانوار نسبت به مردان به دلیل داشتن چند نقش مختلف به طور همزمان مانند اداره امور خانه و تربیت و مراقبت از فرزندان به تنهایی و کار خارج از خانه با دستمزد کمتر، استرس و مسائل و مشکلات روانی بیشتری را تجربه میکنند. درآمد کمتر زنان سرپرست خانوار موجب فقر نسبی آنان نسبت به مردان سرپرست خانوار شده است، به طوری که 29 درصد خانوارهای دهک اوّل اقتصادی را خانوارهای بیسرپرست یا زن سرپرست تشکیل میدهند - مدنی، . - 1381 مطالعات روزنفیلد - 1989 - 3 نشان داد، دلیل وجود مشکلات عدیده برای زنان سرپرست خانواده بیش از مردان و سایر گروههای زنان مربوط به فشار نقشهای چندگانهای است که این دسته از زنان با آن مواجهند. تحقیقات لی4 و همکاران - - 1998 نشان داد، زنان سرپرست خانواده در مقایسه با سایر زنان دچار مشکلات روانشناختی بیشتری هستند. آنها علاوه بر رویارویی با مشکلات اقتصادی با برخی فشارهای منفی اجتماعی همچون نگرش منفی نسبت به زنان بیوه و مطلقه روبرو هستند، مطالعات خسروی - - 1383 نشان داد، فقدان فردی در جهت در میان گذاردن مشکلات فرزندان و نبود فرصت برای رسیدگی به مسائل تحصیلی فرزندان از مشکلات روانشناختی زنان سرپرست خانوار است. مطالعات لاگلویس و فورتین - 1994 - 5 نشان داد، زنان سرپرست خانواده با فقر، ناتوانی و بیقدرتی به ویژه در اداره امور اقتصادی خانواده روبه رو هستند.
مطالعات مطیع - - 1378 نشان داد، زنان سرپرست خانواده با مشکلات اقتصادی، فشارهای مزمن و مداوم و نگرشهای منفی اجتماعی نسبت به خود روبرو بوده و حمایتهای اجتماعی بسیار کمی را دریافت میکنند. مطالعات برانون - 1999 - 6 و دینلستین - 1993 - 7 نشان داد، آسیب پذیری روانی زنان سرپرست خانوار نسبت به سایر زنان بیشتر است. تحقیق در ایران نشان داد، زنان سرپرست خانواده در مقایسه با گروه کنترل اختلالات روانشناختی - افسردگی، اضطراب، شکایات جسمانی و مشکل در روابط جمعی - بیشتری را تجربه کردهاند. مطالعات تاتینا بلداجی و همکاران - - 1390 نشان داد، زنان سرپرست شاغل خدماتی و زنان سرپرست تحت پوشش دارای کیفیت زندگی متوسطی هستند، اما در زنان شاغل خدماتی این میزان بالاتر می باشد. به نقل از تولین - 2007 - 1، مطالعات بابلت - 1986 - 2 نشان داد، زنان سرپرست خانوار با فشارهای منفی اجتماعی همچون نگرش منفی نسبت به زنان بیوه و مطلقه و ازدواج مجدد آنها روبرو هستند. مطالعات دیویس - - 2010 نشان داد که توانمند سازی زنان و مادران عملکرد اجتماعی و سلامت روان شناختی آنان را بهبود می بخشد. توانمندسازی روان شناختی زنان به ارتقاء کیفیت نقش مادرانه آنان انجامیده و از پریشانی های روان شناختی خانواده میکاهد. مطالعات سیدز - - 1991
نشان داد، روابط حمایت بر انگیز اجتماعی به عنوان یک منبع خارجی میتواند اثرات ناشی از استرس را کاهش داده و در مقابله مؤثر با فشار و افزایش سلامت روانی به افراد کمک کند. مطالعات هونیس و کانیاستری3، - 1996 نشان داد . هنگامی که افراد تحت فشار زیادی هستند، حمایت اجتماعی به عنوان یک سپر محافظتی عمل میکند. نتایج تحقیق رپتی و وود - 1997 - 4 نشان داد، در خانوادههای زن سرپرست، مادرها استرس بیشتر و رضایت کمتری را احساس میکنند که میتواند به دلیل تحمل بار اضافی نقش و روابط اجتماعی منفی باشد. یکی از مشکلات زنان سرپرست خانوار، مشکلات جسمی-پزشکی است. ظهور علائم روانپزشکی - کلایتون، 1974؛ پارکز - 1964 ابتلا به بیماریهای روانی - بلین، هاروت، - 1985 آغاز استفاده از خدمات روانپزشکی برای بیماران سرپایی - رابرتسون، 1974؛ اشتین و سومر - 1969 و خودکشی - لوک و وبر، 1972؛ کوسنگ،1966؛ سیگول، - 1969 همگی در بین زنان سرپرست خانوار و فاقد همسر، متداول تر از افراد متأهل بوده است - عباسپور، 1372؛ به نقل از مادیسون و ویلولها، . - 1968 مطالعات محمدی - - 1385 نشان داد، زنان سرپرست خانواری که توانایی اداره اقتصادی خود و خانواده را ندارند، دچار نوعی انزوای اجتماعی شده و در معرض آسیبهای اجتماعی قرار میگیرند.