بخشی از مقاله

چکیده :

در جوامعی مانند جامعه ایران، معمولاً مردان نان آور خانواده بوده و زنان به کار خانه داری مشغول هستند اما عرف جامعه ایرانی و سنت دینی ما با اشتغال زنان در بیرون از خانه مخالفت چندانی ندارد و لذا زنان می توانند خارج از منزل نیز به کار پرداخته و مسئولیت نان آوری خانواده را بر عهده گیرند. آنچه موجب می شود سرپرستی زنان خانوار به عنوان یک مسأله اجتماعی شناخته شود مشکلات و موانعی است که در دنیای بیرون بر سر راه سرپرستی زنان به وجود آورده و باعث می شود تا زنان سرپرست خانوار به عنوان قشری آسیب پذیر شناخته شوند.

به همین خاطر، مقاله حاضر که با هدف بررسی شیوه های توانمندسازی زنان سرپرست خانوار به لحاظ نظری نگاشته شده است، در صدد است با الهام از نظریه های توانمندسازی، رفاه و با تاکید بر نقش سرمایه اجتماعی - حمایت اجتماعی، اعتماد و اطمینان - ، راهکارهای جدیدی را به منظور توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در عرصه های اقتصادی، اجتماعی و روانی ارایه نماید. تا از این رهگذر متولیان امور زنان سرپرست خانوار با کاربست راهکارهای مذکور، گام های کاربردی تری را با لحاظ اقتصادی جهت بهبود کیفیت زندگی این گونه اقشار آسیب پذیر جامعه بردارند.

مقدمه :

زنان از جمله اقشار آسیب پذیر در جامعه هستند که در این میان زنان سرپرست خانوار بیش از سایر زنان در معرض آسیب های اجتماعی قرار می گیرند. زنان سرپرست خانوار زنانی هستند که به دلایل متعدد از جمله فوت همسر، متارکه، طلاق، از کار افتادگی همسر، مفقودالاثر بودن همسر و ... سرپرستی خانواده خود را بر عهده گرفته اند. آنها علاوه بر نقش مادری وظیفه سنگین پدری را نیز عهده دار شده اند. در اکثر جوامع مسئولیت تأمین مخارج زندگی وظیفه مرد است و مرد سرپرست و محور اصلی خانواده است و با رفتن مرد از زندگی به هر دلیل، این بار سنگین بدوش زن خانواده می افتد. زنی که تا کنون در نقش همسر و مادر ایفای وظیفه کرده حال باید نقش پدر و نان آور خانواده را بعهده گیرد.

انواع زنان سرپرست خانوار شامل: زنان بیوه، زنان مطلقه - اعم از زنانی که پس از طلاق به تنهایی زندگی می کنند و یا به خانه پدری بازگشته ولی خود امرار معاش می کنند - ، همسران مردان معتاد، همسران مردان زندانی، همسرسان مردان بیکار، همسران مردان مهاجر، همسران مردانی که در نظام وظیفه مشغول خدمت هستند، زنان خود سرپرست - زنان سالمند تنها - ، دختران خود سرپرست - دختران بی سرپرست که هرگز ازدواج نکرده اند - ، همسران مردان از کار افتاده و سالمند می شود.

این وضعیت جدید و وظایف دشوار و متعددی که به اجبار به زنان محول می شود مانند تربیت فرزند، رسیدگی به امور منزل،تأمین نیازهای روحی، روانی، مادی فرزند، تأمین هزینه مسکن و غیره آنها را با مسائل و مشکلات بی شماری روبرو می کند و فشارها و تنشهایی بیش از حد توان و ظریفتشان به آنها وارد می کند که به مرور آنها را به سمت انواع ناراحتی های روحی و روانی سوق می دهد. بررسی وضعیت سلامت جسمانی و روانی زنان سرپرست خانوار نشان می دهد که آنها در مقایسه با سایر زنان از سلامت جسمانی و روانی کمتری برخوردارند و با انواع بیماریهای روحی مانند اضطراب، پرخاشگری، افسردگی، انزوا طلبی، وسواس و غیره دست و پنجه نرم می کنند همچنین از دردهای جسمانی متعددی رنج می برند که منشأ اکثر آنها روحی و روانی است.

با توجه به اینکه این گروه وظیفه تأمین معاش زندگی را نیز عهده دار می باشند لازمه آن داشتن شغلی مناسب با درآمد مکفی و بدور از هیاهوی اجتماعی و مهارتهای فنی و حرفه ای و شغلی جهت اشتغال است پس عمده مشکلات آنها نداشتن مهارت و توانمندی لازم جهت شروع به کار و یا ادامه آن می باشد لذا به منظور توانمند سازی زنان سرپرست خانوار جهت احراز شغل مناسب فراگیری آموزشهای مهارتی فنی، شغلی و کسب و کار حائز اهمیت بوده و در همین راستا سازمانهای آموزشی به ویژه سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور می تواند با ارائه دوره های مختلف آموزشی نقش مهمی در آموزش و مهارت اندوزی این افراد جهت ورود به بازار کار داشته باشد

مفاهیم نظری:

سرپرست خانوار:

بر اساس تعاریف مرکز آمار سرپرست خانوار، عضوی از خانوار است که اعضای خانوار وی را به این عنوان معرفی می کنند. در مواردی که عضای خانوار کسی را به عنوان سرپرست معرفی نکنند، مسن ترین فرد به عنوان سرپرست خانوار شناخته می شود. سرپرست خانوار لزوماً مسن ترین عضو خانوار نیست و می تواند زن یا مرد باشد در خانواده های یک نفره، همان فرد سرپرست خانوار به شمار می آید. سرپرست خانوار معمولاً مسئولیت تأمین تمام یا بخش عمده ای از هزینه های خانوار با تصمیم گیری در مورد نحوه هزینه کردن درآمدهای خانوار را بر عهده دارد. - قاسم وحیدی، -

زنان سرپرست خانوار:

زنان سرپرست خانوار زنانی هستند که بدون حضور منظم با حمایت یک مرد بزرگسال، سرپرستی خانواده را به عهده دارند. و سرپرست خانواده به کسی اطلاق می شود که مسئولیت اداره اقتصادی خانواده را به دوش دارد و تصمیم گیری های عمده و حیاتی به عهده اوست.

طبقه بندی زنان سرپرست خانوار:

-1زنان بی سرپرست:زنان بی همسر به کلیه زنانی اطلاق شده که به دلایل مختلف از جمله فوت همسر، طلاق و رها شدگی، مجرد زندگی می کنند. زنانی که به دلایل مختلف همسرانشان را از دست می دهند یا از همسرانشان جدا می شوند به یکباره با جهان دیگری رو به رو می شوند. که با مشکلات زیادی مواجه هستند زنان بیوه حتی اگر هم بخواهند سالم زندگی کنند در صورت محتاج بودن، شرایط اقتصادی به او اجازه نمیدهد. علاوه بر اینها زنان بیوه از نظر عاطفی هم دچار مشکل هستند.

-2زنان بد سرپرست:عنوان زنان بد سرپرست به زنانی اطلاق می شود که شامل همسران مردان معتاد، زندانی، همسران مردان بیکار، همسران مردان از کار افتاده بر اثر حوادث ناشی از کار و یا همسران مردان ناسازگار می باشد.

زنان بد سرپرست به نوعی از حمایت سرپرست خانواده برخوردار نیستند و حضانت فرزندان نیز بر عهده آنهاست که به دلیل بد سرپرستی نیازمند توجه ویژه دولت هستند.

-3 زنان خود سرپرست: قوانین این زنان را به دو دسته عمده تقسیم می کند که عبارتند از:

الف - زنان دارای درآمد: شامل زنان شاغل، بازنشسته و زنان وظیفه بگیر در واقع قوانین مرتبط به نوعی این زنان را به عنوان سرپرست خانوار می شناسد پس به دلیل تمکن مالی مشمول قوانین حمایتی قرار نمی گیرند.

ب - زنان بدون درآمد: شامل تمام زنانی می شود که به دلیل عدم تمکن مالی مشمول قوانین حمایتی قرار می گیرند و به عنوان زنان بی سرپرست در قوانین یاد می شوند.

قوانین مصوب بیشتر سعی در ایجاد راهبرد حمایتی از این زنان - دارای درآمد یا بدون درآمد - را دارند ولی ماده قانونی مشخصی برای پر کردن خلأ عاطفی این زنان وجود ندارد. در حالی که یکی از دغدغه های تمام این زنان ترس از تنهایی خود در آینده است. - قاسم وحیدی، -

توانمند سازی زنان: چارچوب مفهومی

از توانمندسازی تعاریف متعددی ارایه شده است. در ادبیات مربوطه، برای تعریف این مفهوم به گستره ای وسیع از مفاهیمی نظیر، حق انتخاب، کنترل داشتن و دسترسی به منابع، احساس استقلال و اعتماد به نفس بیشتر و غیره اشاره شده است. برای نمونه، کلر وام بی وو - 1999 - توانمند سازی را فرایندی تعریف می کنند که به وسیله آن، زنان برای سازمان دهی خودشان توانمند شده و اعتماد به نفس خودشان را افزایش می دهند؛ و از حوق خود برای انتخاب مستقل و کنترل بر منابع، که منجر به از بین رفتن جایگاه فرو دستی شان می گردد، دفاع می کنند. همین طور اگبوهه، توانمند سازی را به معنای دست یابی بیشتر زنان به منابع و کنترل بر زندگی خود تعریف کرده که موجب احساس استقلال و اعتماد به نفس بیشتری در آن ها می شود 

از منظری دیگر،توانمند سازی یک زن، به این مفهوم است که وی برای انجام برخی کارها توانایی جمعی پیدا می کند. این امر به رفع تبعیض میان زنان و مردان منجر می شود و یا در مقابله با تبعیض های جنسیتی در جامعه مؤثر واقع می گردد - دفتر امور زنان ریاست جمهوری، . - 14: 1372 بررسیتعاریف مذکور نشان می دهد که توانمند سازی حاوی سه عنصر یا مفهوم مشترک در قالب تعاریف و مفاهیم است. نخستین عنصر، منابع است که شامل متغیرهای آموزش و اشتغال می باشد و به قول کبیر - 2002 - از عامل تسهیل کننده ی توانمند سازی به شمار می رود.

دومین عنصر، عاملت است، عاملت زنان به این موضوع اشاره دارد که زنان را نباید فقط به عنوان دریافت کنندگان خدمات در نظر گرفت، بلکه خود زنان باید به عنوان بازیگران اصلی در فرآیند تغییر به ویژه در تدوین انتخاب هاب مهم زندگی و کنترل بر منابع و تصمیماتی که تأثیر مهمی در زندگی ایشان دارد، در نظر گرفته شوند. سومین عنصر:دستاوردها یا نتایج و پیامدهاست که در اثر فرآیند سازی ایجاد می شود. دستاوردها می توانند از بر آورده شدن نیازهای اساسی تا دستاوردهای پیچیده تری مانند، عزت نفس داشتن، مشارکت در زندگی اجتماعی، سیاسی و غیره را در بر گیرند

در این راستا یکی از نظریه های مهم در رابطه با مسایل زنان، نظریه توانا سازی سارا لانگه است که از نظر طرفداران این نظریه، برآورده ساختن نیازهای اساسی ا زحقوق اولیه تمام افراد است و هر فردی باید امکان این را داشته باشد که از تمام توانایی ها و خلاقیت های خود استفاده کند، بنا بر این، زنان باید بیاموزند که با خود باوری و اعتماد به نفس در پذیرش و توزیع مسئولیت ها چه در خانواده و چه در جامعه شرکت کنند

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید