بخشی از مقاله

چکیده:

در جهان پرشتاب ومتحول امروز، محوری بودن نقش انسان در گشایش تنگناها وایجاد فن آوری پیشرفته مورد تأکید صاحبنظران می باشد، زیرا نیروی انسانی عاملی راهبردی، سنگ زیربنا ونیروی محرکه هر سازمان است . انسان مهمترین موضوع مورد بحث همه م کتب ها بوده وهست، مکتب های الهی، هدایت یک انسان را محور اصلی رسالت خود قرارداده اند و هدف، نقش و تلاش بی وقفه خود را در هدایت ورهبری او جستجو کرده اند. در مکتب های غیر الهی نیز گرچه تغییر وتحولات تاریخ را به عوامل دیگری غیر از انسان نسبت داده اند، اما باز انسان به عنوان اصلی ترین موضوع مورد بحث آنها مطرح شده است . در سرشت هر انسانی قدرت خلاقیت وابتکار ونوآوری نهفته است، لکن باید بررسی کرد که چگونه می توان به تواناییهای ذهنی انسان پی برد وبه نحوی می توان آن را به کار گرفت . بنابراین با توجه به وجود تواناییهای لازم وبالقوه در انسان، مسئله مهم کشف آنها وشکوفا نمودن استعدادهای فطری انسان است . لذا سازمان ها با اعمال مدیریت مناسب باید شرایطی را فراهم نمایند تا این استعدادها به فعل تبدیل شده وموجب بهره وری گردد.

واژگان کلیدی: توانمندسازی،ابتکار، سازمان، کارکنان

مقدمه

نظر به این که خلاقیت در سازمان ها هنوز نهادینه نشده و برای آن نیز تقاضای موثری وجود ندارد و از طرفی تغییرات و تحولات فزاینده محیطی، برای ادامه حیات سازمان ها راهی به جزء خلاقیت باقی نگذاشته است لذا شناخت و به کارگیری صحیح خلاقیت از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و برای ارتقاء سطح آگاهی افراد از خلاقیت، سنجش و اندازه گیری آن موجب توسعه و بهبود استفاده از خلاقیت خواهد گردید . اغلب سازمان ها و مدیران آنها نادانسته، به جای ایجاد زمینه ظهور و بروز ارتقاء خلاقیت کارکنان خود را سرکوب می کنند این امر ا ز این لحاظ اهمیت دارد که اگر خلاقیت کارکنان خود را سرکوب می کنند این امر از این لحاظ اهمیت دارد که اگر خلاقیت سرکوب شود، راه ایده های تازه بسته و در نتیجه سازمان ها از دست یابی به توسعه باز خواهند ماند . هم چنین در بعضی مواقع بیشتر افراد نمی دادند چگونه می توانند خلاقیت خود را افزایش دهند - صادقی مال امیری، . - 1385

در دو دهه اخیر توانا سازی کارکنان به یکی از مهمترین دلمشغولیهای مدیران سازمانها تبدیل شده است. تشدید رقابت در بازارهای جهانی موجب شده است تا ایجاد مزیت نسبی در سازمان در گرو پایداری، دوام و نیز د ر اختیار گرفتن سهم بیشتری از بازارها باشد که برای این مزیت، سازمان می بایست در قیاس با رقبا ضمن عرضه محصولات و خدمات با شرایط رقابتی بهتر و جلب رضایت مندی مشتریان، استمرار در کیفیت را نیز حفظ کند. بر پایه این فرض اساسی، اعتقاد جدی بر آن است که بقا و توسعه سازمانی زمانی تحقق می یابد که سازمان از نیروهای دانشی، خلاق و با انگیزه که توانایی حل مسئله و خودمدیریتی در کار را داشته باشند برخوردار باشد . به این اعتبار توانمند سازی یعنی ایجاد مجموعه ظرفیتهای لازم در کارکنان برای توانا ساختن ایشان به ایجاد ارزش افزوده و ایفای بهینه مسئولیتی که بر عهده دارند، توام با کارایی و اثر بخشی بیشتر تعریف کرد به. یقین تحقق چنین امری در سایه دانش، تجربه، تفویض اختیار و نهایتاً عنصر کارسازی به نام انگیزه میسر خواهد شد .

بدین معنا، توانا سازی فرایندی تعاملی و وابسته خواهدبود که تصمیم سازی وتصمیم گیری،تعیین خط مشی های کاری، ارائه روشهای مناسب در مواقع بحرانی، قدرت ایفای نقشهای جدید و قابلیت ارائه طرحهای ابتکاری تازه را که موجب هماهنگی بین مدیران و کارکنان و نهایتا نواخته شدن ساز خوش آهنگ توسعه سازمان خواهد شد، به ارمغان خواهدآورد - هداوند، صادقیان،. - 1386

تاریخچه توانمند سازی
اولین تعریف اصطلاح توانمند سازی به سال 1788 برمی گردد که در آن توانمندسازی را به عنوان تفویض اختیار در نقش سازمانی خود می دانستند که این اختیار بایستی به فرد اعطا یا در نقش سازمانی او دیده شود . این توانمند سازی به م عنی اشتیاق فرد برای پذیرش مسئولیت واژهای بود که برای اولین بار به طور رسمی به معنی پاسخگویی تفسیر شد. ادبیات توانمندسازی تاکنون دگرگونیهای زیادی به خود دیده است تا اینکه بالاخره لی - - 2001 توانمند سازی را زمینه ای برای افزایش دیالوگها ، تفکر انتقادی ، فعالیت درگروههای کوچک می داند و اشاره می کند که اجازه دادن به فعالیتهایی جهت حرکت به فراسوی تسهیم، تقسیم و پالایش تجربیات ، تفکر، دیدن و گفتگوها، از اجزای اصلی توانمندسازی هستند مفهوم و تعاریف توانمند سازی توانمندسازی - 3توانا سازی - فرایند قدرت بخشیدن به افراد است. در این فرایند به کارکنان خود کمک میکنیم تا حس اعتماد به نفس خویش را بهبود بخشند. تواناسازی به این معنا است که افراد را به طور ساده تشویق کنیم تا نقش فعال تری در کار خود ایفا کنند و تا آنجا پیش روند که مسئولیت بهبود فعالیتهای خویش را بر عهده بگیرند و در نهایت به حدی از توان برسند که بدون مراجعه به مسئول بالاتر بتوانند تصمیماتی کلیدی اتخاذ نمایند - باقریان، . - 1381

در فرهنگ لغت وبستر از تواناسازی به عنوان تفویض اختیار یا اعطای قدرت قانونی به سایرین تعبیر شده است. فرهنگ لغت آکسفورد فعل تواناسازی را به عنوان توانا ساختن و به معنای ایجاد شرایط لازم برای بهبود انگیزش افراد در انجام وظایف خویش، از طریق پرورش احساس کفایت نفس تعریف کرده است. کن بلانچارد بیان می دارد: توانمندسازی عبارت از استحصال و آزاد سازی دانایی و تجربه و نیروی انگیزشی موجود در کارکنان خواهد بود. توانمندسازی یک عامل انگیزشی است که از طریق احساس خودکارآمدی افراد افزایش می یابد. توانمندسازی نیروی انسانی مفهومی روان شناختی است که به حالات، احساسات و باور افراد به شغل و سازمان مربوط می شود و به عنوان فرایند افزایش انگیزش درونی تعریف شده است . ترلاکسن، توانمندسازی را فرایند تغییر عملکرد کارکنان از وضعیت »آنچه که به آنها گفته شود انجام دهند«، به »آنچه که نیاز است انجام دهند« تعریف می کند .

پوسیانت نیز تواناسازی را شامل تقویت مهارت کارکنان و ایجاد اعتماد به نفس در آنها نسبت به خودشان و تلاش د ر جهت اثر بخشی فعالیتهای سازمان می داند. بلانچارد، آماده ساختن شرایط، جهت عرضه بهترین منابع فکری در هر زمینه از عملکرد سازمان را به توانمندسازی مربوط می داند . به گمان وی، هدف از توانمندسازی این است که ذی صلاحترین کارکنان بیشترین نفوذ را با مناسبترین شیوه ها اعمال کنند - هداوند، صادقیان، - 1386 توانمندسازی، واگذاری اختیارات رسمی و قدرت قانونی به کارکنان است - آقایار،. - 1386 توانمندسازی یعنی واگذاری اختیارات رسمی، تفویض قدرت به کارکنان تا بتوانند در تحقق اهداف سازمان سهیم باشند. توانمندسازی فرایندی است که در آن شر ایط برای توانمندی فراهم است . اطلاعات از جنبه های مختلف تجزیه وتحلیل، اهداف روشن، تصمیم گیریها دارای مرزبندی و فعالیت کارکنان از کارایی بالا برخوردار است . ملاک صلاحیت وشایستگی کارکنان برای ارتقا، بستگی به میزان مهارت و دانش و توانایی دارد . در توانمندسازی سبک رهبری مرشد سالاری بوده و با حمایت از کارکنان آنان را پذیرش ریسک تشویق می کنند. بعضی از متون نوشتاری سه نوع مفهوم سازی از توانمندسازی نیروی انسانی را نشان می دهد که عبارتند از :

-1 توانمندسازی به عنوان تفویض اختیار و قدرت تصمیم گیری به زیردستان مترادف است .

-2 توانمندسازی یک عامل انگیزشی است که از طریق احساس خودکارآمدی افراد افزایش می یابد .

-3 توانمندسازی نیروی انسانی مفهومی روان شناختی است که به حالات، احساسات و باور افراد به شغل و سازمان مربوط می شود و به عنوان فرایند افزایش انگیزش درونی تعریف شده است. - عبدالهی، بیژن و نوه ابراهیم، عبدالرحیم، - 1385

ضرورت و اهمیت توانمندسازی نیروی انسان »کانگرو و کانانگو - 1988 - « دلایل زیر را برای شدت توجه به توانمندسازی برمی شمرند :

-1 مطالعات مهارتهای مدیریت نشان می دهد که توانمندسازی زیردستان بخش مهمی از اثربخشی سازمانی و مدیریتی است .

-2 تجزیه و تحلیل قدرت و کنترل در سازمانها حاکی از این است که سهیم کردن کارکنان در قدرت و کنترل، اثربخشی سازمانی را افزایش می دهد .

3 - تجربیات تشکیل گروه در سازمان دلالت بر این دارد که راهبردهای توانمندسازی کارکنان نقش مهمی در ایجاد و بقاء گروه دارد. - عبدالهی و نوه ابراهیم، . - 1385

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید