بخشی از مقاله

خلاصه

با پی بردن به اثرات گرم شدن زمین و تغییرات آب و هوایی، جوامع شهری بهدنبال رسیدن به انعطافپذیری در تغییرات آتی مرتبط با منابع آب شهری، تنوع زیستی، رشد جمعیت و تغییرات آب و هوا میباشند. اما با وجود توسعه زیرساختهای موجود و پیدایش فناوریهای جدید در خدمت اهداف پایداری آب شهری، طی 20 سال گذشته این تغییرات بیش از حد کند باقیمانده است. اکنون بهخوبی پذیرفته شده که رویکرد مدیریت سنتی آب شهری برای پرداختن به مسایل پایداری فعلی و آینده مناسب نیست و تغییراتی اساسی در ساختار فنی و مدیریتی سامانههای آب شهری و بهکارگیری نگرشهای نوین در برنامهریزیهای انجام شده برای توسعه پایدار آب شهری را تبیین مینماید.

در همین راستا مفهوم نسبتا جدیدی در زمینهی مدیریت آب شهری که دو دهه از پیدایش آن گذشته تحت عنوان شهرهای حساس به آب و شهرهای اسفنجی مطرح شده است. این مفهوم به ارایه یک راه حل اکولوژیکی برای دستیابی به پایداری در توسعه شهری پرداخته و شهرها را نیازمند تغییرات اساسی در بخشهای مدیریتی، اجتماعی و فنی نسبت به روشهای متداول میداند. در این راستا پژوهش حاضر به مطالعه شهرهای حساس به آب پرداخته و در قالب بررسی ضوابط، اهداف و معیارهای طراحی شهری حساس به آب، برنامه ریزی شهری حساس به آب و در نهایت شهر حساس به آب با ارایه روشهای ایجاد شهرهای اسفنجی ارایه داده شده است و در آخر برای نمایش بهتر این الگو به تجربه استفاده از این الگو در شهر ملبورن و مونی ولی پرداخته شده است.

مقدمه

رشد روزافزون جمعیت و تمایل به زندگی در شهرها سبب شده برای اولین بار در تاریخ اکثر جمعیت جهان در شهرها ساکن شوند. افزایش شهرنشینی و رشد اقتصادی میتواند مزایای قابلتوجهی ارائه دهد اما توسعه شهری به روشهای کنونی تأثیرات منفی فراوانی بر اکولوژی شهری و منابع آب گذاشته و سبب شده که محیطهای شهری از اهداف توسعه پایدار فاصله بگیرند . در تبیین توسعه پایدار، آب یکی از مؤلفههای بزرگ و حیاتی محسوب میشود، یعنی علاوه بر رفع نیاز زندگی، دارای توان بالقوهی زیادی است که با شناخت و مهارت، میتوان آن را در راستای توسعه پایدار به خدمت گرفت.

- 1 - آب بهعنوان یکی از اساسیترین عناصر حیات، امروزه با بحرانی جدی روبرو است. رشد جمعیت و افزایش سرانه مصرف از یکسو و توسعه روزافزون فعالیتهای صنعتی و کشاورزی از سوی دیگر و کاهش نزولات جوی موجب گردیده است تا این منبع حیاتی بهطور فزایندهای کاهش پیدا کند. از این رو تمامی کشورها به دنبال دستیابی به روش هایی هستند تا بتوانند از بحران در زمینه آب جلوگیری کنند. روشهای جدیدی برای مدیریت آبهای شهری همزمان در چندین کشور در دو دهه گذشته توسعهیافتهاند بدون اینکه این کشورها ارتباط چندانی باهم داشته باشند. در همهی این روشها توسعهی پایدار بهعنوان یک هدف واحد به تصویب رسید، درعینحال اهداف مختلفی انگیزه تلاش تحقیقات اولیه در هر کشور بود.

در اینراستا مفهوم نسبتاً جدیدی که کمتر از دو دهه از تحول و پیدایش آن گذشته درزمینه ی مدیریت آبهای شهری و طراحی آب محور شهری تحت عنوان شهرهای حساس به آب ،شهر های اسفنجی مطرحشده است، این مفاهیم بهعنوان یکراه حل اکولوژیکی برای دستیابی به پایداری در توسعه شهری معرفیشده و از پیشرفت و تلفیق علوم مهندسی، مدیریت محیط، معماری منظر، برنامهریزی و طراحی شهری حاصل گردیده است.

تبدیل شهرها به شهرهایی پایدار ازنظر آب یا به عبارتی شهرهای حساس به آب ،شهرهای اسفنجی نیاز به تغییرات اساسی اجتماعی و فنی نسبت به روشهای متداول دارد تا بتواند خدماتی از قبیل بهبود عرضه، حفاظت از سلامت عمومی، حفاظت از سیل، حفاظت از سلامت آبراههها، تفریح و سرزندگی، بهبود شرایط اقتصادی و عدالت میان نسلی و فرانسلی و همچنین پایداری زیستمحیطی، در این راستا بهترین برنامه مدیریت آب شهری و طراحی شهری حساس به آب ، برنامهای است که سازش قابلتوجهی بین اهداف چهارگانه اجتماعی، اقتصادی، زیستمحیطی، سیاسی میباشد. مفهوم شهرهای حساس به آب و شهر های اسقنجی یک الگوی جدید مدیریت آب شهری و طراحی شهری حساس به آب نو آورانه است که از استفاده سیستمهای آب غیرمتمرکز حمایت میکند.

مبانی نظری:

توسعه پایدار:

پایداری به معنی تداوم و ایجاد تعادل میان عوامل زیستمحیطی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مطرح در زندگی است. هدف از پایداری عدم کاهش منابع و امکانات مطلوب موجود در طول زمان است و از کلمهی،Sustenere که در آنSus ، یعنی از پایین و Tenere یعنی نگهداشتن، به معنای زنده نگهداشتن گرفتهشده است که بر دوام و ماندگاری تأکید میکند .پایداری در معنای وسیع خود به توانایی جامعه، اکوسیستم یا هر سیستم جاری برای تداوم کارکرد در آیندهی نامحدود اطلاق میشود، بدون اینکه بهاجبار درنتیجهی تحلیل رفتن منابعی که سیستم به آن وابسته است یا به دلیل تحمیل بار بیشازحد روی آنها به ضعف کشیده شود.

مقوله توسعه پایدار در بحث کلی خود به زمان بسیار دور برمیگردد. در دهه 1960 والترآیزارد و همکاران وی در دانشگاه هاروارد تلاشی را در جهت ارتباط دادن بین مدلهای کلی اقتصادی نظیر ستانده و داده و مقولات دیگر نظیر زنجیرههای غذایی توسط زیست شناسان انجام دادند. نتیجه کار آنها منجر به انتشار کتابی در سال 1972 شد که بحث جدیدی را در ارتباط با تجزیهوتحلیل اثرات زیستمحیطی ارائه کرد.

پس از آنها نیز مطالعات چندی دراینارتباط ادامه یافت. بااینحال مفهوم توسعه پایدار در قالب فعالیتهای برنامه ریزان توسعه به گزارش اتحادیه بینالمللی برای محافظت طبیعت و منابع طبیعی برمیگردد. پسازآن نیز گزارش کمیسیون جهانی محیطزیست و توسعه در سال 1978 مطرح شد. در سال 1992 نیز کنفرانس سازمان ملل در محیطزیست و توسعه که در شهر ریودوژانیرو برگزار گردید، باعث اشاعه مفهوم شد متأسفانه - مفهوم - توسعه پایدار برای تعریفنسبتاً دشوار است. اگرچه صاحبنظران پایداری در مورد جهتگیریهای توسعهی جهانی نگرانیهای پایهای مشترکی دارند، چندین بحث تکراری در میان مباحثات آنها وجود دارد.

یکی از شکافهای اصلی میان گروهی است که همچنان به عقلانیت علمی، تکنولوژیکی و رشد اقتصادی اعتقاددارند و دستهای که به موارد مذکور اعتقاد ندارند. دومین شکاف مهم در میان دستهای است که بر بحرانهای اکولوژیکی تمرکز دارند و دستهی دیگری که بر نیازها و برابری تأکید میکنند. حوزهی دیگر مورد مباحثه، حد و میزانی است که مردم بومی باید بهعنوان مدلهایی برای پایداری بهکاربرده شوند. آخرین حوزهی مناقشه آمیز مربوط به تغییرات تدریجی در درون خود علم اکولوژی بهخصوص دور شدن از این ایده است که اکوسیستم ها بهطور طبیعی به نقطهای از تعادل یا هماهنگی میرسند و نزدیک شدن به دیدگاههای فرایند گراتر است که بر طبیعت آشفته، غیرقابل پیشبینی و پیوسته در حال تغییر سیستمهای طبیعی تأکید میکنند. . - 3 -

توسعه پایدار و محیطزیست:

مشکلات زیستمحیطی یکی از اساسیترین مسائل شهر امروزی و حاصل تعارض و تقابل آنها با محیط طبیعی است؛ نتیجهی این روند عدم تعادل و ناسازگاری میان انسان و طبیعت و به هم خوردن روابط اکوسیستم خواهد بود. ازآنجاکه هرگونه فعالیتی برای ارتقای کیفیت زندگی و توسعه انسانی در محیطزیست تحقق میابد، لذا وضعیت محیطزیست و منابع آن ازنظر پایداری یا ناپایداری بر فرآیند توسعه تأثیرگذار خواهد بود. بر این اساس، هر بحثی درباره توسعه بدون توجه به مفهوم پایداری زیستمحیطی، ناتمام تلقی میشود.

با این اوصاف اگر توسعه پایدار هدف نهایی ما به شمار رود، پایداری زیستمحیطی شرط لازم برای تحقق توسعه پایدار میباشد . - 4 - در پایداری زیستمحیطی، تحول و تطوری موردنظر است که ثبات و پایداری جامعه را برهم نزند، بلکه به رشد و اعتلای پایدار آن کمک کند. در برنامهریزی برای تحقق توسعه پایدار، ضمن بهکارگیری منابع موجود در جامعه در فرآیند تحول و تطور آن جامعه، باید بقای منابع و جامعه مدنظر باشد.

پایداری زیستمحیطی با تأکید بر منابع آبی:

یکی از ابعاد توسعه پایدار منابع طبیعی میباشد که در بخش منابع طبیعی استفاده و بهرهبرداری معقول از منابع طبیعی شامل منابع آب، خاک، هوا، بیابان، جنگل، مرتع، محیطهای دریایی، اکوسیستمهای ویژه و گونههای زیستی موردتوجه میباشد - . - 6 آب یکی از عناصر اصلی توسعه پایدار محسوب میشود و اهمیت آن از دو جنبه در توسعه پایدار مطرح است؛ اول اینکه مایه حیات و سلامتی انسانها و در بسیاری موارد تأمینکننده معیشت افراد و خانوارها میباشد و از سوی دیگر چالشهای بسیاری ناشی از وقایع طبیعی با منشأ آب نظیر سیلابها و خشکسالیها انسانها را تهدید میکند.

دستیابی به توسعه پایدار بدون در نظر گرفتن توسعه آب اگر ناممکن نباشد، بسیار مشکل خواهد بود. برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار و غلبه بر مشکلات ویژه و چالشهای بخش آب، نیازمند سرمایهگذاری در زیرساختهای منابع آب و ارتقای مدیریت منابع آب موجود هستیم . - 7 - توسعه پایدار نیازمند یک روش فکری چندبعدی است که وابستگیهای بین طبیعت، اجتماع و سیستمهای زیستی را در نظر بگیرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید