بخشی از مقاله

چکیده:

یکی از ابعاد مهم توسعه در جهان امروز توسعه سیاسی است. در کشور ما و در دوران معاصر طرح بحث توسعه سیاسی و الگوهای پیادهسازی آن همواره مورد بحث و توجه اندیشمندان سیاسی و حاکمان بوده است. مبانی شناختشناسی توسعهی سیاسی در ایران در حالت اولیه، پیرامون بنیانهای توسعهی غربی شکل گرفت، به این معنی که سیاستمداران ایرانی در روند توسعه و رشد سیاسی کشور از ابتدا با الگوهای غربی مواجه بودهاند؛ اما آنچه که امروزه مسلم فرض میشود این است که، برداشت از مفهوم توسعه و الگوی آن در هر کشور و ملتی اگر متناسب با هویت ساختاری آن ملت مورد توجه قرار نگیرد و به بومیسازی روی نیاورد، پدیده های متعارضی را شکل خواهد داد که معمای توسعه سیاسی را پیچیدهتر خواهد نمود.

با پیروزی انقلاب اسلامی و تغییر نظام و ساختارهای کشور، نیاز به بازنگری در مدلهای غربی از سوی دلسوزان و اندیشمندان نظام مطرح شد و این امر با طرح و تأیید الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت از سوی رهبر انقلاب به ثمر نشست. بر این اساس در مقاله فوق با روش توصیفی- تحلیلی، پرسشنامه و روش تحلیل محتوا ابتدا به بیان چارچوب نظری تحقیق پرداخته شده و در ادامه با استفاده از روش پرسشنامه و توزیع آن در میان جمعی از نخبگان و اساتید کشور راهکارهای مطلوب توسعه سیاسی در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به منظور بهبود روند توسعه سیاسی در کشور مطرح شده است.

یافته های پژوهش نشان می دهد که مواردی چون توجه به قانون، تغییر الگوی اموزش از سطوح پایه، توسعه فعالیتهای حزبی و خودشناسی بر پایه مصادیق توسعه سیاسی در الگوی اسلامی -ایرانی پیشرفت که عبارتند از عزت، کرامت، بصیرت، پاسخگویی و مسولیت پذیری؛ راهکارهای مطلوبی محسوب می شوند که می توانند روند توسعه سیاسی در کشور را بهبود بخشند.

کلمات کلیدی: توسعه سیاسی، پیشرفت، الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، راهکار

مقدمه:

توسعه در دنیای امروز از جمله مفاهیمی است که همواره مورد توجه جوامع مختلف بوده است، در میان شاخه های توسعه در عصر جدید، توسعه سیاسی، به دلیل نقش و جایگاهی که در جامعه دارد از شرایط ویژه ای برخوردار است. اگر چه توسعه سیاسی در نیم قرن اخیر وارد مباحث توسعه، خصوصا در دنیای غرب شده است اما عناصر و مولفه های آن همواره آرمانها و مطالبات عمومی ملتها و برنامه کار دولتهای دموکراتیک را تشکیل می داده است، عناصر و مولفه هایی چون: آزادی، قانونگرایی، وجود و امکان فعالیت نهادهای مدنی، تکثر گرایی، ثبات، رقابت و مشارکت سیاسی.

در بررسی روند توسعه سیاسی در ایران با نوعی توسعه نیافتگی در کشور در دوره های گذشته مواجه بوده ایم. اگر چه در زمان مشروطه مفاهیم مدرنی مانند آزادی، قانون و مشارکت وارد عرصه سیاسی کشور شدند اما به دلیل ریشه داربودن استبداد در ایران راه پر فراز و نشیبی را در پیش رو داشته و در میانه راه متوقف شد. در دوران رضا شاه، مفاهیم مدرن همچنان در حال ورود به ایران بودند اما در شکل استبدادی آن؛ به همین دلیل توسعه شکلی غلط و مسیری انحرافی را در پیش می گیرد.

پس از رضا شاه، دومین بهار آزادی در ایران شکل می گیرد که آن نیز به دلیل حاکمیت دوباره استبداد تحت حاکمیت محمد رضا شاه با شکست مواجه می شود و این روند استبداد و تک صدایی بودن تا انقلاب اسلامی 1357 ادامه می یابد. این تجربه تاریخی تا پیش از انقلاب بیانگر این مطلب است که توسعه سیاسی در این دوران بیشتر جنبه شکلی دارد و در واقع هیچ نشانی از ارتقای این مفهوم در این دوران دیده نمی شود.

با وقوع انقلاب سال 57 تجربه جدیدی از توسعه سیاسی و نشانگان آن همچون آزادی، مشارکت و مشروعیت در کشور آغاز می شود. در هیچ دوره ای به اندازه دوران آغازین جمهوری اسلامی مردم با معنای واقعی کلمه حاکم بر سرنوشت خود مواجه نشدند. اما با وقوع جنگ تحمیلی توسعه سیاسی با موانع متعددی روبرو گشته و شاخصهایی چون مشارکت مردم در سیاست به دلیل وجود شرایط جنگی با دشواری مواجه گردید.

مهمترین دغدغه دولت هاشمی در دوران پس از جنگ، حصول امنیت ملی، تثبیت ثبات اقتصادی و تداوم رشد اقتصادی بود و به جنبه های دیگری چون توسعه سیاسی توجه اندکی شد. دوم خرداد پایان یکسو نگری اقتصادی بود. اندیشه های خاتمی در پرتو تحولات اجتماعی جدید واقعیتهایی را که تا به حال در بطن انقلاب اسلامی نهفته مانده بود را آشکار ساخت و شعار توسعه سیاسی پیشران حکومت در عرصه های مختلف جامعه گردید. روی کار آمدن دولت احمدی نژاد بار دیگر روندی که در توسعه سیاسی آغاز شده بود را با چالش مواجه ساخت و توسعه سیاسی یکی از مهمترین مفاهیمی بود که در این دوره مغفول ماند.

نگاهی کلی به سیر توسعه سیاسی در ایران خصوصا در ایران پس از انقلاب به روشنی بیانگر این مطلب است که متاسفانه ما در طول سه دهه گذشته روند رو به رشدی را در توسعه سیاسی کشور تجربه نکرده ایم و همه دولتهای روی کار آمده پس از انقلاب سیاستهای خاص خود را در زمینه توسعه سیاسی پی گرفته اند. این بدان معنی است که توسعه سیاسی در کشور یک روند ثابت و الگوی کارمد و واحدی را در طی این سالها ادامه نداده است و بر اساس گرایشات دولتهای منتخب در هر زمان ما شاهد قبض و بسط این واژه در کشور بوده ایم و بیشتر از آنکه شاهد یک سیر خطی و متداوم باشیم متاسفانه یک روند بالا و پایین و زیگزاگی را در این مقوله شاهد هستیم،

به باور نویستده ارائه یک الگوی واحد و بومی به منظور بهبود روند توسعه سیاسی در کشور به شدت مورد نیاز است، الگویی که بعنوان یک سند بالادستی پیش روی دولتهای منتخب قرار گرفته و فارغ از هرگونه سلیقه و جهت گیری های سیاسی توسط آنها پی گیری و اجرا شود. اتکای پژوهش فوق بر الگوی اسلامی-پیشرفت می باشد که بر اساس دستور رهبری و در طی سالهای اخیر مورد توجه محافل دانشگاهی، پژوهشی و علمی قرار گرفته است. گر چه هنوز برای دستیابی به این الگو و راهبردی شدن آن راه طولانی در پیش است اما در این پژوهش در پی آنیم تا با جمع آوری نظرات و آراء بخش کوچکی از جامعه علمی کشور و ارائه راهکارهای مطلوب به منظور بهبود روند توسعه سیاسی در کشور گامی هر چند کوتاه به منظور رسیدن به مقصود برداشته شود. برای رسیدن به این منظور از پرسشنامه ای استفاده شده که با توزیع در میان جمعی از اساتید، پژوهشگران، نخبگان و دانشجویان و ارزیابی دقیق پاسخها، راهکارهای مورد نظر بیان خواهد شد.

هدف پژوهش:

در این پژوهش بر این باور هستیم که ارائه یک الگوی بومی و واحد برای توسعه سیاسی در کشور مورد نیاز است. اتکای پژوهش فوق بر الگوی اسلامی-پیشرفت می باشد که بر اساس دستور رهبری و در طی سالهای اخیر مورد توجه محافل دانشگاهی، پژوهشی و علمی قرار گرفته است. گر چه هنوز برای دستیابی به این الگو و راهبردی شدن آن راه طولانی در پیش است؛ اما در این پژوهش در پی آنیم تا با جمع آوری نظرات و راهبردهای بخش کوچکی از جامعه علمی کشور به دنبال ارائه راهکارهای مطلوبی باشیم که بتوان بواسطه آنها روند توسعه سیاسی را در کشور بهبود بخشید.

سوال تحقیق:

پرسش این است که راهکارهای مطلوب توسعه سیاسی در الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت چیست؟ بر اساس یافته های موجود مواردی چون توجه به قانون، تغییر الگوی اموزش از سطوح پایه، توسعه فعالیتهای حزبی و خودشناسی بر پایه مصادیق توسعه سیاسی در الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت که عبارتند از عزت، کرامت و بصیرت از مهمترین این راهکارها هستند

پیشینه پژوهش:

در باب توسعه سیاسی در ایران کتب و مقالات متعددی نگاشته شده است، اما پیدا کردن پژوهشی که با هدف ارائه الگوی خاص برای توسعه سیاسی در کشور باشد آسان نیست. با این حال در ذیل به معرفی چند منبع موجود در این زمینه پرداخته خواهد شد. حسین بشیریه - 1380 - کتابی با عنوان موانع توسعه سیاسی در ایران نگاشته است. کتاب مذکور حاوی مباحثی در باب موانع تاریخی و ساختاری توسعه سیاسی در ایران است. بهطور کلی در این کتاب سعی شده است تفسیری تئوریک از خطوط اصلی تاریخ سیاسی معاصر ایران با تأکید بر دوران پهلوی عرضه شود. استدلال اصلی کتاب آن است که تکوین ساخت دولت مطلقه مدرن همراه با گسترش چندپارگیهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و حکومت پدرسالارانه، موانع اصلی توسعه سیاسی ایران بوده است.

محمد رحیم عیوضی - - 1385در کتابی با عنوان مشاکت سیاسی در جمهوری اسلامی ایران کوشیده تا با بهرهگیری از دو نظریهی جامعهشناختی کارکردگرایی و مبادله، وضعیت مشارکت سیاسی در ایران را پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بررسی کند. نویسنده با اشاره به اینکه مشارکت سیاسی، تنها شرکت پرشور در انتخابات و در زمان برگزاری آن نیست، بلکه امری است مستمر، ساری و جاری در زمان و مکان، توجه به دو عنصر مسئولیتپذیری و آگاهی را از جانب مردم و حکومت، امری مفید برای مشارکت سیاسی میداند و تصریح می کند به جهت ماهیت و ساختار اسلامی و مردمی حکومت و اعتقاد و توجه عمیق به آرای مردم و نقش اصلی آنان در ادارهی جامعه، میزان آگاهی و مسئولیتپذیری مردم، رشد قابل توجهی داشته است، اما آنچه با این رشد هماهنگ نبوده است، از طرف مقابل یعنی حکومتکنندگان است.

حمید ابجهی - 1392 - پایان نامه ای با عنوان الگوی توسعه سیاسی در جمهوری اسلامی ایران نوشته است. در بخشی از این پژوهش آمده است: مقوله توسعه سیاسی از اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت میلادی در چارچوب مطالعه سیاستهای مقایسه ای مورد توجه اندیشمندان علوم سیاسی قرار گرفت. البته قبل از دوران جنگ جهانی دوم، بهویژه در دهههای بیستم و سی ام، محققین و فلاسفه سیاسی سعی نمودند تا این مقوله را بر اساس دگرگونیها و تغییرات اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهند. از دوران پس از جنگ جهانی دوم، فضای جنگ سرد بین دو قطب سرمایهداری و سوسیالیستی، اندیشمندان غربی را بر آن داشت تا تحت تأثیر این وضعیت، الگوها و نظریههایی در اینباره را مطرح سازند. نویسنده در این مقاله ضمن بررسی نظریات و مکاتب غربی در باب توسعه به بررسی الگوی توسعه در جمهوری اسلامی ایران میپردازد.

فیروز راد - - 1387 پایان نامه ای با عنوان بررسی روند تحول و موانع ساختاری توسعه سیاسی در ایران را در دانشگاه علامه در مقطع دکتری ارائه داده است. نویسنده معتقد است که توسعه سیاسی در ایران معاصر، روندی هموار و رو به رشد نداشته، بلکه با فراز و فرود و رفت و برگشت همراه بوده است؛ به طوری که در این سیر زیگزاگی،مشخصاً سه دوره انقباضی - 1304-20 ، 1332-57 و - 1360-76 و سه دوره انبساطی 1320-32 - ، 1357-60 و - 1376-82 را متناوبا پشت سر گذاشته است. بدیهی است قبض و بسط توسعه سیاسی، به سبب وجود موانع و چالش هایی بوده که در این مدتنسبتاً طولانی، در برابر پویش و بالندگی آن مقاومت کرده اند. از اهم این موانع، ضعف جامعه مدنی و حاکمیت دولت رانتیر، قابل ذکر است. قراین و شواهد تاریخی حاکی از این حقیقت است که هرگاه در دوره ای، دولت، خصلت تحصیلدار پیدا کرده و مستقل و بی نیاز از مالیات مردم گشته و از تمرکز قدرت برخوردار شده، همواره عرصه را برای فعالیت سازمان های جامعه مدنی تنگ تر کرده و در نتیجه

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید