بخشی از مقاله
❖ چکیده
چالش های متعدد زندگی بویژه در کلان شهرها از جمله نبود تعادل نسبی در روند زندگی اجتماعی شهری، افزایش مطالبات شهروندان، عدم مطابقت نیازها و خواسته ها با منافع مالی و ظرفیتهای اداری، کم اطلاعی شهروندان از حقوق و تکالیف شهروندی، تضعیف روابط و مناسبات اجتماعی، مدیریت شهری را با معضلات روز افزونی مواجه میسازد. در طی دهه اخیر مفهوم ساختار اجتماعی و احصاء آن در اتخاذ تصمیمهای کلان مورد توجه بسیاری قرار گرفته و از سوی دیگر انتقادهایی را نیز دربرداشته است.
با در نظر گرفتن توزیع قدرت در ساختار ناحیه محوری و افزایش اختیارات در مقیاس کوچک در نظام پیچیده اجتماعی فعلی یکی از راهکارهای مدیریت شهری قلمداد می گردد. از این رو کارکردهای سیستمی در این دیدگاه نیاز به بسیج تمامی امکانات مردمی و اجرایی دارد و در ساختار توسعه کارآفرینی اجتماعی که هنوز مفهوم مشارکت مدنی و نرخ مشارکت اجتماعی در مقایسه با بسیاری از کشورها پایین است نیاز به تلاش و راهکارهای افزایش فرهنگ کارآفرینی در حوزه شهری میباشد.
پرداختن به این موضوعات با نگاهی به سندچشم انداز1404از حداقل از دو دیدگاه مهم بوده و یا کارکرد دارد اول اینکه باعث توسعه اقتصاد شهری شده و می تواند در تولید ناخالص داخلی شهرها اثر گذاشته و عملکرد اشتغال پایه و تولید مولد مناطق شهری را تحت تأثیر قرارداده و از سوی دیگر با توسعه کارآفرینی اجتماعی که مقابله با آسیبهای اجتماعی را هدف قرارداده است موجبات پایداری اجتماعی را فراهم سازد در این مقاله سعی شده است ضمن تشریح وضعیت موجود، دیدگاههای مختلف در حوزه کارآفرینی اجتماعی و توانمندسازی شهروندان مبتنی بر رویکرد ظرفیت سازی مناطق مختلف شهری ارائه و در نهایت راهبردهای عملیاتی برای توسعه کارآفرینی در مقیاس خرد محله و ناحیه محوری با رویکردهای: توسعه زیرساختها، راهبردهای آموزشی و ترویجی، راهبردهای حمایتی و پشتیبانی وراهبردهای شبکه سازی اجتماعی و بین بخشی درمسیرتحقق اهداف چشم انداز 1404درمدیریت شهری پیشنهاد گردد.
❖ مقدمه بیان مساله
امروزه با نقد رویکردهای کلان در مطالعات شهری و گشایش دریچههای جدید بسوی تأکید بر واحدهای کوچکتر عینی، ملاحظات شهری دستخوش دگرگونی اساسی گردیده است. تغییر در نگرش فوق این سؤال را مطرح می نماید که چگونه نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی شهری را به اصول و قواعدی مجهز نمود که امکان توسعه پایدار در شبکه حیات شهری فراهم گردد؟ از جمله دلایل گرایش به رویکرد فوق، توجه به کارکردهای اجتماعات محلهای است که از منظر جامعه شناسی تبیین کننده بسیاری از مسایل بویژه در سطح کلانشهری مانند تهران است. در رویکرد فوق تأکید می گردد که ساکنین این واحدها طی تجربه طولانی زندگی در محیط شهری مشترک می توانند بسیاری از نیازها و ضرورت های روزمره خود را دریافت کنند و به علاوه آنها در صورت شکلگیری نظام نوین محلهای بهتر قادر خواهند بود با مشارکت در حیات محلهای خود مانع شکلگیری معضلاتی گردند که کلیّت حیات شهری را مورد تهدید قرار می دهد.
دیدگاه توسعه پایدار و حل مشکلات شهر با استفاده از نیروهای توانمند در محلات شهری یعنی اینکه گروه ها و اجتماعات محلی را به عنوان سرمایه های اجتماعی که از جایگاه ویژه ای از لحاظ حفظ فرهنگ و توسعه اجتماعی برخوردارند، می دانند لذا شناخت شبکه های اجتماعی درون محلات و افزایش اینگونه شبکههای اجتماعی در سطح نواحی کمک میکند تا از تمامی ظرفیت های موجود محلی در جهت کاهش آسیبهای اجتماعی و توسعه اقتصاد شهری و کاهش هزینههای اداره شهر استفاده نمائیم. در طی دو دهه گذشته در سطح جهانی تأکید بیشتری بر توسعه اجتماعی و مشارکت شهروندان در برنامه ریزی اجرایی به عمل آمده است. دلایل بانک جهانی برای توسعه مشارکت و توانمندسازی شهروندان بشرح ذیل میباشد:
▪ توانمندسازی و مشارکت شهروندان محلات و نواحی مختلف شهر می تواند به آنها برای توسعه مهارت های فنی و مدیریتی و ارتقای سطح آگاهی عمومی کمک کرده و فرصت های شغلی آنها نیز افزایش یابد.
▪ مشارکت شهروندان نواحی مختلف شهر در افزایش منابع در دسترس برای برنامه مؤثر است.
▪ مشارکت شهروندان محلات در طراحی پروژهها میتواند تعهد آنها نسبت به پروژه را افزایش دهد.
▪ شهروندان محلات با توجه به اشراف آنها به محلات تجربه زیادی در ارتباط با اینکه چه کاری باید انجام شود، دارند و میتوانند با خلاقیت به بهبود اجرای طرحهای خرد و بزرگ محلهای کمک کنند.
▪ توانمندسازی و مشارکت شهروند محلات راهی برای تحقق یادگیری اجتماعی و پایداری اجتماعی محلات میباشد.