بخشی از مقاله

نقش سراي محله و مشارکت شهروندان در مدیریت و پایداري اجتماعی محلات

چکیده

بدون تردید نهادهاي مدیریت شهري به تنهایی و بدون همکاري شهروندان کارایی مطلوب را نخواهند داشت و مشارکت فعال شهروندان در پیشبرد اهداف مدیریتی و رسیدن به "پایداري اجتماعی" همگام با اهداف "توسعه پایدار"امري اجتناب ناپذیر است.

از آنجا که یکی از راه کارهاي مؤثر مدیریت شهري در جهت نیل به اهداف پایداري اجتماعی، محدود شدن حوزه تصمیم گیري هاي یک جانبه مدیران شهري و واگذاري برخی از وظایف به دیگران است، استفاده مناسب از قابلیت هاي محلی و طرح هاي محله محور، روشی سودمند در تحقق پذیري پایداري اجتماعی محسوب می شود.

مقاله حاضر با بررسی اهمیت مشارکت شهروندان و تعاملات اجتماعی در "پایداري اجتماعی محلات" به ارائه راهکارهایی براي ارتقاء مدیریت محله به واسطه ارتقاء کیفیت "فضاي معمارانه" می پردازد. این پرسش مطرح است که آیا دست یابی به انسجام و پایداري اجتماعی به کمک طراحی فضاهاي جمعی همچون سراي محله و عرصه هاي عمومی با مقیاس محلی و برخوردار از هنجارهاي مطلوب "معمارانه" محقق می گردد؟ نقش مشارکت شهروندان در راستاي شناخت هنجارهاي فوق چیست؟ گام هاي پژوهش در این مقاله سعی دارد تا به روش تحلیل مفاهیم معماري و پایداري اجتماعی به تبیین پرسش هاي فوق بپردازد.

کلمات کلیدي

مدیریت محله، مشارکت شهروندان، پایداري اجتماعی، فضاي معمارانه، هنجارهاي مطلوب، سراي محله


.1 مقدمه


محله هاي شهري به عنوان کوچکترین واحد سازمان فضایی شهر، نقشی اساسی در پایداري شهري ایفا می کنند،به گونه اي که شکل گیري هویت محله اي ،اقتصاد محلی،ایمنی،توسعه فضا یی و کالبدي و تحکیم روابط اجتماعی با پایداري محله هاي شهري ارتباط می یابد. در دهه هاي اخیر، با تغییرات شگرف ساختار فضایی محله هاي شهري از نقش سیاسی ،اجتماعی و اقتصادي آنها کاسته شده و نارسا یی هایی چون آلودگی هاي زیست محیطی،بیکاري،فقر،حاشیه نشینی،آسیب هاي اجتماعی- روانی و فرهنگی ، به ویژه اتلاف سرمایه هاي مادي و معنوي ،را به همراه داشته است.

امروزه براي حل مشکلات شهرنشینی ، توسعه اجتماعات محله اي با رویکرد مردم محوري و تاکید بر پایداري شهري ،جایگاه ویژه اي در مدیریت شهري یافته اند. الگوهاي مدیریتی صحیح ضمن تامین برخی خدمات محلی و ارتقاي آنها براي پر کردن شکاف حاصل از وظایف حکومت شهري، فاصله بین شهروندان و عناصر حکومتی را به حداقل کاهش دهد.شکل گیري ساختار مدیریت محله اي مستلزم تجدید ساختار امور شهري است.براي این منظوردر شهرتهران طرح شورایارهاي محله اي از اردیبهشت ماه سال 1385 فعالیتشان را در محله هاآغاز کردند. شهرداري متناسب با امکانات هر محله با احیاوساخت فضاهایی به نام »سراي محله« وتخصیص آن به شورایارها، شکل دهی الگوهاي مدیریتی پایدارمحله اي را امکان پذیر می سازد.

در سال هاي اخیر با توجه به ویژگی هاي جوامع انسانی و شهري ، از جمله روند روز افزون جمعیت ، توجه به معماري انسان گرا به عنوان تولیدي که باید پاسخگوي نیازهاي انسان در ابعاد مختلف باشد ، منجر به شکل گیري رویکردهاي جدیدي شد که با عنوان »رویکردهاي اجتماعی« شناخته می شوند .این رویکردها در کنار نگرشی که توسعه پایدار به معماري دارد ، یا همان مفهوم معماري پایدار ، می تواند منجر به شکل گیري مفهومی جدید به نام "پایداري اجتماعی" در معماري گردد که در سال هاي اخیر مورد توجه قرار گرفته است. اصول پایداري اجتماعی در ارتباط بلا فصل با» جامعه«،»فضاهاي شهري« و» نیازهاي شهروندان« می با شد.


بنابراین در نوشتاري که پیش روست، سعی شده است نقش افزایش مشارکت مردمی در سراي محلات-به عنوان یک فضاي پایدار شهري- در خصوص تلاش براي زنده کردن مفهوم شهروندي و ایجاد هویت محلی، به منظور دست یابی به مدیریت بهتر شهري

و رسیدن به پایداري محله اي بررسی می شود.

2. چارچوب مفهومی

فهم نقش مشارکت هاي مردمی در ارتقاي مدیریت شهري و محله اي و به تبع آن ارائه راهکارهایی براي حرکت به سمت پایداري اجتماعی به واسطه فضاهاي مردمی مانند سراي محله ، مستلزم تعریف و تدقیق فضاي مفهومی تعاملات اجتماعی وپایداري است.

نظر به اهمیت این موضوع واستراتژي کیفی این پژوهش، لازم است در باره مفهوم مشارکت ،سراي محله و پایداري اجتماعی

توضیحاتی اجمالی ارائه میشود.روند پژوهش این گفتار از جمع بندي تعاریف آغاز شده است و با اصول، مبانی و نظریات گوناگون پیرامون طراحی پایدار بسط پیدا کرده است و در فرایند پایداري اجتماعی به ارتباط بین طراحی محیطی و پایداري اجتماعی و هویت فرهنگی می پردازد.


.1-2 مشارکت و تعاملات اجتماعی

گستردگی و وجود تفسیرهاي متعدد، یکی از ویژگیهاي مفهوم مشارکت است. بنابراین، تعاریف و تفسیرهاي بسیاري از مفهوم مشارکت1 ارائه شده است." طالب" در تعریف نسبتاً جامع از مشارکت آن را شرکت فعالانه انسانها در حیات سیاسی، اقتصادي، فرهنگی و به طور کلی تمامی ابعاد حیات میداند (طالب، .(556 :1376 به باور" محسنی تبریزي" مشارکت اجتماعی به آن دسته از فعالیتهاي ارادي دلالت دارد که از طریق آن اعضاي یک جامعه در امور محله، شهر و روستا شرکت کرده و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل دادن حیات اجتماعی مشارکت دارند (محسنی تبریزي، .(108 :1369

مشارکت را میتوان کنش آگاهانه، داوطلبانه، جمعی و کم و بیش سازمان یافته افراد و گروهها در جهت اهداف، نیازها و منافع جمعی تعریف نمود. مشارکت به عنوان یک نظام کارکردي در سطوح کلان، میانی و خرد می تواند با کارکردهاي افزایش ثبات اجتماعی، تقویت روحیه همبستگی و کاهش تعارضات گروهی، از بین بردن حاشیه نشینی و شکوفایی استعدادها و بروز خلاقیت، بسط ارزشهاي دموکراتیک، سهیم شدن در منابع قدرت همراه باشد (غفاري و نیازي، .(18 :1386

علاوه بر مفهومی که به آن اشاره شد، تقویت روحیه مسئولیت پذیري نیز جزئی مهم در تعریف مشارکت است. مشارکت، اشخاص را برمیانگیزد تا در کوششهاي گروه خود مسئولیت پذیر باشند. در واقع مشارکت هنگامی تحقق مییابد که »بیتفاوتی« و »بیمسئولیتی« جاي خود را به احساس وابستگی، هم سرنوشتی و مسئولیت بدهد (علويتبار، .(15-16 :1379

"مهدوي" و همکارانش در تعریف مشارکت شهروندان به تعاریف گوناگونی اشاره میکنند:

• همکاري داوطلبانه شهروندان محلات مختلف شهر در اجراي برنامههاي همگانی بدون ایفاي نقش در طراحی برنامهها؛


• درگیري شهروندان مختلف شهر در طراحی، اجراء و ارزشیابی برنامهها و بهرهبرداري از منافع آن؛

• فرایندي فعال که در آن شهروندان محلات مختلف شهر به عنوان ذینفعانی فهیم و مصمم، نتیجه برنامه را متأثر ساخته و به رشد فردي، گروهی و جمعی میرسند (واعظ مهدوي و همکاران، .(17 :1387

:1-1-2 مشارکت شهروندي در محله

مهمترین موضوعی که در رابطه با مشارکت درسطح محلات می توان به آن اشاره کرد، شکل گیري یک گروه محلی است که استمرار دارد، تعامل نزدیکی بین افراد برقرار می کند و به نوعی داراي سازماندهی است. اگرشکل گیري این نمونه مشارکتی، بر


1 . participation

اساس نیاز ساکنان باشد، پدیده اي کارکردي و به اصطلاح داراي منفعت و مورد توجه ساکنان است. با توجه به اینکه امروزه عموم مردم نسبت به عملکرد یک جانبه شهرداري ها خوشبین نیستند، تقویت مشارکت شهروندي در حوزه مدیریتی می تواند نظارت هاي غیررسمی را تقویت کند، بنابر این چنین نمونه هاي مشارکتی می تواند الگویی براي ، پایداري اجتماعی و دیگر زمینه ها باشد.


منظور از تجربههاي مشارکتی، فعالیت هاي دسته جمعی شهروندان است .مشارکت مردم در"سراي محله"، در بهبود شرایط محله نمود عینی دارد. با توجه به اظهارات شورایاران می توان به مواردي نظیر راه اندازي خانه سلامت و کارآفرینی با امکانات خود اهالی، تبدیل فضاهایی با کیفیت بصري نا مطلوب به فضاي سبز (با همکاري مردم محله)، نظافت و آبیاري درختان، مشارکت در فعالیت هاي فرهنگی با موضوعات گوناگون از جمله پیشگیري از آسیب هاي اجتماعی نظیر پرخاشگري و جنایت، خودکشی، اعتیاد و قاچاق مواد مخدر، فرار کودکان از منزل، تکدي ، روسپیگري ،کودك آزاري و پیشگیري از اعتیاد وافزایش آگاهی عمومی با تهیه بروشورهاي راهنماي ایدز، اشاره کرد.بنابراین ارائه خدمات مشارکتی در سراي محلات ،نقشی مثبت در رسیدن به "
پایداري اجتماعی" دارد.

.2-2 مدیریت شهري در جهان معاصر

شهرهاي بزرگ را میتوان، یک سازمان بزرگ دانست. در این سازمان، مجموعهاي از نهادها و شیوهها ، در تعامل براي دستیابی به اهداف هستند .امروزه، مشارکت و تعامل، مفاهیمی محوري در مدیریت شهري اند. مدیریت شهري می کوشد تا بین نهادهاي عمومی، خصوصی و مدنی، رقابت و توازن ایجاد کند .همچنین، می کوشد تا بین سه وجه سیاسی، اقتصادي و اجتماعی، تعادل و هماهنگی فراهم نماید تا زمینههاي ظهور شهر یکپارچه را فراهم کند. (ابراهیم-زاده، عیسی،(1380

:1-2-2 اهداف مدیریت شهري

1. ارتقاي شرایط کار و زندگی همه جمعیت شهر با توجه به افراد و گروه هاي کم درآمد

2. تشویق توسعه اقتصادي و اجتماعی پایدار

3. حفاظت از محیط کالبدي شهر

:2-2-2 وظایف مدیریت شهري

1. آماده سازي زیرساخت هاي اساسی براي عملکرد کارآمد شهرها

2. آماده سازي خدمات لازم براي توسعه منابع انسانی ,بهبود بهره وري و بهبود استاندارد هاي زندگی شهري

3. تنظیم فعالیت هاي تاثیرگذار بخش خصوصی بر امنیت ,سلامتی و رفاه اجتماعی جمعیت شهري

4. آماده ساختن خدمات و تسهیلات لازم براي پشتیبانی فعالیت هاي مولد و عملیات کارآمد موسسه هاي خصوصی در نواحی شهري

5. برنامه ریزي استراتژیک

:3-2-2 شهر بزرگ، شهرداري کوچک(مدیریت محله اي)

یکی از شیوههاي مؤثر مدیریتی در دنیاي حاضر، کوچک شدن دایره مدیریتی یا همان واگذاري وظایف به دیگران است. بهطور حتم یک مجموعه مدیریتی با دامنهاي وسیع نمیتواند آن طور که باید در ارائه خدمات یکسان موفق باشد؛ از همین روست که در چند سال اخیر این موضوع در همه نهادها مطرح شده و شهرداري تهران بهعنوان یکی از پیشگامان این موضوع، طرح ناحیه محوري و محلهمحوري را اجرا کرده تا با جزئی شدن امور، شهروندان خود، براي اداره محلهشان دست به کار شوند. محدود شدن حوزه تصمیم گیري هاي یک جانبه مدیران شهري و واگذاري برخی از وظایف به دیگران ، استفاده مناسب از قابلیت هاي محلی و طرح هاي محله محور، روشی سودمند در تحقق پذیري پایداري اجتماعی محسوب می شود.


.3-2 ارکان توسعه پایدار و پایداري اجتماعی

توسعه پایدار؛ توسعه اي است کیفی و متوجه کیفیات زندگی و هدف از آن بالا بردن سطح کیفیت زندگی براي آیندگان می باشد. (عزیزي،( 1380 توسعه پایدار داراي سه اصل پایداري محیط زیست، پایداري اقتصادي و پایداري اجتماعی است." بتل مک کارتی "در ارتباط با اهداف سه گانه محیطی، اقتصادي و اجتماعی که در مباحث مربوط به پایداري درنظر گرفته می شود به نکات زیر اشاره می کند:

1. اهداف محیطی :ایجاد کیفیت محیطی برتر، قابلیت کاربرد مجدد، حذف زباله و بازمانده، مصرف مصالح کم دگرگون شونده، بازیافت مصالح، بازیافت آب از فاضلاب، حذف انتشار آلایند ه ها.

.2 .اهداف اقتصادي :ایجاد ارزش هاي برتر، تقلیل هزینه هاي جاري، تقلیل مصرف انرژي، ارایه راه حل هاي بدون نقص روش هاي با سهولت تولید، را ه حل هاي آیند ه نگر.

3. اهداف اجتماعی :امنیت، قابلیت انطباق، به خدمت گرفتن کیفیت، حذف فقر انرژي، ایجاد عایق صوتی، برنامه هاي منعطف، زندگی توام با سلامت، مراقبتهاي خانگی، آموزش دائمی .
به طور کلی دو هدف اول به بعد کالبدي2 ، و هدف سوم به بعد غیر کالبدي3 توسعه پایدار مربوط می گردد.(( Dempsy,2009

در ادامه این گفتار در راستاي بعد غیر فیزیکی به بررسی پایداري اجتماعی، اهداف ، خصوصیات و رابطه آن با طراحی معماري می پردازیم. طراحی پایدار ضمن آنکه کیفیت محیط هاي کار و سکونت را ارتقا می بخشد، نباید خللی به آسایش انسان وارد کند.

به این ترتیب موجب افزایش بهره وري و کاهش فشار هاي روانی شده و بر سلامت و آسایش افراد تاثیر مثبتی خواهد داشت.

 

3

در" توسعه اجتماعی"بر اهدافی نظیر هویت فرهنگی، امنیت، همبستگی اجتماعی، توسعه تشکیلاتی، مشارکت شهروندان، قابلیت انطباق، توانمندسازي انسان ها ، زندگی توام با سلامت، ، به خدمت گرفتن کیفیت، امکان جابه جایی اجتماعی و برنامه هاي منعطف تأکید می شود .پس به طورکلی می توان گفت که هدف توسعه پایدار دستیابی به جامعه اي پویا و ماندگار است
.(اقبالی،(1386

"پایداري اجتماعی "با اتفاقات جاري در درون فضا سروکار دارد ، پایداري اجتماعی به واسطه وابستگی به رفتار هاي انسانی نمی تواند به میزان پایداري کالبدي ، تضمین شود . به عبارت دیگر گستره زمانی اي که پایداري اجتماعی در تئوري به آن می پردازد ، کوتاه تر از نوع کالبدیش می باشد . از همین رو پایداري اجتماعی در مقابل پرداختن به پایدار سازي اتفاقات براي سال هاي طولانی ، بیشتر بر منطبق ساختن فضا با الگوهاي رفتاري زمان حال و افزایش کیفیت جریان زندگی تمرکز می کند .اما براي هرچه طولانی تر شدن دوام این جریان زندگی، باید به فضا این قابلیت را داد که خود را با تغییرات در روش زندگی منطبق سازد یا به عبارت دیگر معیار هایی را در طراحی در نظر گرفت که فضا را انعطاف پذیر نمایند .به این ترتیب در طول زمان که الگوهاي رفتاري نغییر می کنند ، همچنان می توانند در ظرف فضایی انعطاف پذیري که قبلا در آن جاي گرفته بودند جاري گردند.(رئیسی،(1386 شاخه اي از پایداري اجتماعی به هویت فرهنگی هر جامعه و چگونگی شکل گیري معماري آن مرز و بوم بر می گردد تا بتواند ماندگار باشد.


.3 طراحی پایدار و پایداري اجتماعی

در تعاریف مطرح شده براي طراحی فضاي پایدار در ارتباط با معماري ، در مقایسه با» پایداري اجتماعی« بیشتر بر ایده »پایداري محیطی« تاکید می شود ،امثلا در تعریف زیر چنین آمده است :ساختمان پایدار ساختمانی است که کمترین تاثیرات ناسازگار بر محیط طبیعی را در طول عمر ساختمان و استقرار منطق هاي جهانی دارد.

اما نباید نادیده گرفت که معماري بعنوان یک پدیده که زاده تفکر انسانی است و براي آسایش و آرامش انسان بوجود می آید وابسته به نحوه نگرش و بنیانهاي فکري اوست. اگر با دیدي منصفانه به این قضیه نگاه کنیم درمی یابیم که هدف از آفرینش معماري تنها پاسخگویی به نیازهاي فیزیکی و مادي نیست و هدفی بس والاتریعنی برقراري ارتباط با عمیق ترین احساسات و عواطف انسانی، بر آن مترتب می باشد .با توجه به رویکرد طبیعت گرا و انسان مدار طراحی پایدار وبا بررسی اصول معماري از دیدگاه ویترویوس معمار4 شاخصه هاي کلی طراحی پایداررا می توان استحکام، زیبایی و فایده مطرح نمود.

یک فضاي معمارانه می تواند نقش مهمی در یافتن راه حل هایی براي تاثیر متقابل گرو ههاي اجتماعی بر هم ایفا کند ."طراحی پایدار "می تواند به خلق را ههاي پایدارزندگی در یک جامعه کمک کند .همانطور که ساختارهاي اجتماعی موجود برمعماري اثر می گذارند، عکس آن نیز می تواند اتفاق بیفتد .یک ساختمان با پایدار ي اجتماعی، در صورت موفقیت، می تواند به مردم کمک

نظریه پرداز سده هاي پیش از میلاد4

کند تا منافع زندگی پایدار را درك کنند و به این ترتیب معماري می تواند راهبردي براي جامعه اي بهتر باشد .در حقیقیت این نگرش به ارتقاي کیفی و پایدارسازي اتفاقاتی که در درون کالبد معماري جریان دارد می پردازد و عواملی چون نحوه و میزان استفاده از فضا، عادا ت و رفتارها یا به عبارت دیگر روش زندگی استفاده کنندگان و درکی که از آن فضا دارند، اهمیت می یابد. (

رئیسی،(1386

برخی محققین اجتماعی بر اساس یک نظریه مهم چنین تحلیل می کنند که با رد تاثیر علل اقلیمی ، اقتصادي و تکنولوژیک به عنوان عوامل نخست در شکل گیري بناها ، معماري را متاثر از فرهنگ و اجتماع می دانند .در واقع از نظر آنان بناي معماري از برهم کنش طبیعت ، اجتماع ، جهان بینی ، روش زندگی ، نیاز هاي مادي و معنوي، فردي و گروهی ، اقتصاد و تکنولوژي به دست می آید.

بر اساس این نگرش می توان »طراحی پایدار« به لحاظ اجتماعی را چنین تعریف کرد :طراحی فضایی که ظرف مناسبی براي جاي دادن فرهنگ ، رفتارها و روش زندگی انسان ها باشد و عناصر زندگی که از همین عناصر تشکیل می شود، بتواند براي مدت طولانی تري در آن حضور داشته باشد . ناگفته پیداست که فضاي پایدار به لحاظ اجتماعی باید در کنار تقویت جریان زندگی ، کیفیت آن را نیز بهبود بخشد. به این ترتیب می توان امیدوار بود با زندگی در چنین فضاهایی که با فرهنگ و رفتار هاي اجتماع انطباق دارد استانداردهاي کیفی زندگی و ارتباط انسان و معماري تقویت گردد .این موضوع خود منجر به ایجاد جریانی می گردد که در آن انسانها به مصرف کنندگانی آگاه و ناظرانی دائمی تبدیل خواهند شد. (مدنی پور،(1377

با توجه به گسترش وترافیک شهرها که استفاده عادلانه از امکانات شهري را از بین می برد، تلاش براي از بین بردن مسافرت هاي شهري وخلق مکان هاي امن در مقیاس کوچک محلی حرکتی به سوي ایجاد جوامع پایدار می باشد.چگونگی ،ابعاد و کاربري هاي دقیق این فضاي معمارانه با توجه به پتانسیل هاي زیست محیطی محله،فرهنگ اجتماعی محله،نیازهاي شهروندان از محله اي تا محله دیگر متفاوت است. مکانی که همه روزه مردم محله و اخبار مهم محله و شهر در آن جریان دارند ومشکلات محله در آن مطرح و تصمیمات لازم گرفته می شود. همچنین با توجه به شرایط جوي می توان در فصول مختلف فضا هاي نیمه باز براي فعالیت هایی از قبیل ورزش ،اجتماعات، مباحث فلسفی، فضا هایی براي اجراي تئاترو حتی فضا یی که هنرمندان مانند مجسمه سازان آثار هنري خود را آزادانه به نمایش عموم بگذارند،در نظر گرفت.

.4 تحقق جامعه پایدار با محله پایدار

بهطور کلی هدف اصلی تحقق رویکرد جدید »محله محوري« در نظام برنامهریزي و مدیریت شهري ، بهبود ساختار فضایی و تقویت» هویت مکانی« از طریق نمادهاي اجتماعی و در راستاي استفاده از سرمایههاي اجتماعی است.محلات شهري بهرغم اهمیت تاریخی خود، امروزه در نظامدهی به الگوي سکونت شهري نقشی کم اهمیتی دارند. این درحالی است که در چند دهه اخیر در چارچوب نظریه توسعه پایدار، تأکید مجددي بر احیاي آنها صورت گرفته و از آنها به عنوان یکی از کوچکترین سلول هاي توسعه پایدار نام برده می شود. براي مدیریت توسعه پایدار شهري، نیاز به مدیریت و برنامهریزي »اجتماعی و زیستمحیطی«

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید