بخشی از مقاله

چکیده

نگرانی از مشکلات موجود در نظام آموزشی کشور؛ تلاش برای رهایی از یک کشور جهان سومی و حرکت به سوی یک کشور پیشرفته؛ همگی نهادهای دست اندر در کار آموزش کشور را برآن داشت تا در یک تلاش چندساله در نهایت سندی به عنوان سند تحول نظام آموزش و پرورش را تدوین کنند. اما با گذشت چند سال از نگاشت این سند وضعیت گویای این است که هر چند سند به لحاظ نظری پشتوانه محکمی دارد، اما تحولی چندان در وضعیت آموزش و پروش ایران رخ نداده است و حتی بحث دائم پیرامون آن بعضا نوعی کرختگی فکری و نومیدی را به دنبال دارد. از این رو بررسی وضعیت برنامه درسی در زمینه اجرای آن، بسیار حائز اهمیت تر می نماید از تحلیل های مداوم بر محتوای سند. از این رو این مقاله با روش فراتحلیل به بررسی این سوال پرداخته است که وضعیت اجرای برنامه درسی در نظر و عمل چگونه است.

کلمات کلیدی: توهم تمرکز، برنامه درسی ایران، هزاره سوم

مقدمه

فرآیند تصمیم گیریهای دموکراتیک نیازمند مشارکت فعال همه ی شهروندان یک کشور است که به صورت مستقیم و غیرمستقیم از آن متاثر می شوند - . - +HUF]\ VNL ' -. 2005در واقع تمرکززدایی فرایند توزیع کردن اداره تصمیم گیری به طور نزدیکتر به مردم است. توزیع اجراییات یا دولت در بخشهایی مثل مهندسی، مدیریت، علوم سیاسی، اقتصاد سیاسی جامعه شناسی و اقتصاد را شامل میشود. از این روجوهر دموکراسی، تجدید اختیارات به کار گیری قدرت است که در نهایت به مشروطه سازی قدرت می رسد. به این معنا که دارندگان قدرت تنها در شرایط تعیین شده از پیش، می توانند قدرت خود را به کار ببرند. نهادها، هنگامی ارزش و اعتبار دارند که به حقوق شهروندان احترام بگذارند و این الزام و اقتضای آزادی است. از این رو تمرکززدایی راه دموکراتیک کردن جامعه است؛ زیرا تصمیمات جمعی شهروندان را به هم نزدیک کرده و کمک موثری برای ایجاد دموکراسی محلی است. - خوبرویپاک، - 1384

در واقع تمرکززدایی سیاستی است که می تواند در تمام بخش های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و اجرایی تغییرات ایجاد کند. از این رو بسیاری از نظریه های جدید مدیریت آموزشی حرکت به سمت تمرکززدایی و مشارکت جوامع محلی را راهگشای بن بست های آموزشی می دانند. در چنین شرایط اقتصادی و اجتماعی تلاش برای بهبود رقابت سازمانی از طریق همکاری و مشارکت جوامع محلی پیش نیازی است برای تمام مدارسی که می خواهند در سطح جهانی دیده شوند.اساسا تمرکززدایی در آموزش و پرورش به معنای انتقال قدرت، منابع و مسئولیت از مرکز به سطوح محلی است. به عبارتی نوعی انتقال قدرت به جوامع و مدارس محلی و مشارکت کامل آنها در تصمیم گیری های آموزشی است.در واقع تمرکز زدایی در آموزش و پرورش شامل:

·توزیع مجدد تصمیم گیری و پاسخگویی و مسئولیت برای کاربردهای آموزشی ویژه از سطح مرکزی به سطح محلی است.

·مشارکت غیر اداری، نمایندگان جامعه مدنی در فرآیند تصمیم گیری - والدین، سازمان های غیر دولتی، سازمانهای کسب و کار، انجمن های حرفه ای، و غیره - .

·انتقال قدرت تصمیم گیری از مرکز به سطوح محلی به منظور آموزش های عمومی ذینفعان.

·عدم تمرکز در آموزش و پرورش این امکان را به مدارس می دهد تا نقش اصلی را در تصمیم گیری ها داشته باشند و از یک سو این اجازه را به تمام بازیگران اجتماعی علاقه مند به توسعه پایدار می دهد تا مشارکت فعال داشته باشند و از سوی دیگر شرایط جهانی شدن در آموزش و پرورش را لحاظ کنند - . - Camelia,2014از این رو انطباق برنامه درسی با شرایط و ویژگی های منطقه ای، توجه به نیازهای فراگیران، اهمیت دادن به مشارکت معلمان، مدیران، والدین، و دانش آموزان در طراحی و اجرای برنامه ها، اصلاح ساختار سازمانی و تشکیلات آموزشی و پرورش، بهبود کیفیت یادگیری در مدرسه، تسریع در امور اداری و شناخت امکانات، و محدودیت های متفاوت محلی و منطقه ای از جمله دلایلی است که طرفداران تمرکز زدایی مطرح کرده اند - پیری و همکاران،. - 1390

از طرفی دیگر در نظام آموزشی نیمهمتمرکز، هدفها و سیاستهای کلان، به عنوان برنامه واحد، در مقیاس کشوری تعیین میگردد، و مسئولان منطقهای و محلی، در اتخاذ روشهای متناسب با شرایط و مقتضیات زمان و مکان، آزادی عمل دارند. در واقع آموزش در مرحله اجرا انعطافپذیر است و با نیازهای منطقهای و تفاوتهای فردی دانشآموزان سازگاری لازم را دارد. برمن و همکاران، بر این باورند که برای کاهش تمرکز باید به طور همزمان از تمام زیرمجموعههای یک مجموعه، از جمله بخش مالی، مدیریتی، و برنامهای، کار را شروع کرد، و بدترین حالت ممکن زمانی است که تمرکززدایی فقط در یک بخش رخ دهد. این امر کیفیت کار مدارس و یادگیری کودکان را بدتر از قبل خواهد نمود . - Behrman,2002 - شاید بتوان این مسأله را مهمترین عامل ناموفق بودن کاهش تمرکز در کشورهای درحالتوسعه دانست.

دلالت های موجود در بحت پیرامون تمرکزگرایی و تمرکززدایی مجموعه ی پژوهش های موجود در باب تمرکز گرایی و یا نقطه متقابل آن تمرکززدایی در حوزه ی آموزش و پرورش ایران گویای دو طیف متفاوت از دیدگاه هاست که هر کدام دلالت هایی را ارائه می دهند.اکرمی و حسینی - 1385 - عملکرد ضعیف دانش آموزان ایرانی در آزمون های بین المللی همچون تیمز1 و پرلز2 را شاهدی بر کاستی های برنامه های درسی متمرکز می دانند.همچنین حسین نژاد و همکاران - - 1384، ابراهیم زرندی - - 1384 گذار از نظام برنامه ریزی درسی ایران به سمت عدم تمرکز را امری لازم دانسته اند.سلسبیلی - - 1386 نیز گذار برنامه درسی ایران به سمت عدم تمرکز را در طراحی و تدوین برنامه های درسی امری حتمی می داند.

جاویدی کلاته جعفرآبادی - - 1386 آموزش الگوی برنامه درسی مذاکره ای را ره یافتی نو برای رسیدن به تمرکزدایی در نظام آموزش و پرورش ایران بیان می کند.فتحی واجارگاه - - 1384 به دیدگاه چان - - 2001 و هسیائولان - 2001 - اشاره می کند که مدرسه را بهترین مکان برای تعدیل برنامه های درسی دانسته و معتقد است مدارس باید نقش فعال و مشارکت موثرتری را در برنامه ریزی درسی بر عهده داشته باشند.اما در میان انبوه طرفداران و حامیان تمرکززدایی از نظام آموزشی و برنامه ریزی های درسی کشور برخی به حمایت از برنامه های درسی متمرکز پرداخته اند.حیدری همت آبادی و همکاران - - 1384

موضوع عضویت در جامعه ی اطلاعاتی به عنوان ضرورتی آشکار برای رفع نیاز ها و کسب توسعه در جهان امروز را مطرح می سازد و در پس آن دستیابی به چنین جامعه ای را برای برنامه های درسی غیرمتمرکز بسیار مشکل می داند و مدعی می شود که تدارک چنین برنامه هایی مشمول هزینه های هنگفت و تربیت متخصصان ویژه است و از این راهگذر نظام برنامه درسی متمرکز را مسیر درستی برای دست یابی به چنین جامعه ای برمی شمرد.همچنین موسی پور - 1384 - با تکیه بر برخی شواهد که نشان می دهد کشورهایی همچون آمریکا و انگلیس به تمرکز گرایشی دوباره پیدا کرده اند نتیجه می گیرد که نفس تمرکز مذموم نیست و اگر چنین بود سایر نظام های آموزشی به این سیر و مدار باز نمی گشتند.

اما در این میان مهرمحمدی - - 1386 نقدی بر دیدگاه های موجود در کشور در موضوع تمرکزگرایی و تمرکززدایی وارد می سازد و آن ها را متهم به نوعی نگاه »دوالیستی « یا صفر و یکی می داند که با شرایط موجود تعلیم و تربیت کشور راه به جایی نمی برد. وی ایده ای بینابین را اتخاذ می کند و معتقد است که موضوع تمرکززدایی را باید بر روی یک پیوستار دید و از این راهگذر مدل تمرکززدایی »آشویناک« یا »مدل هسته ای« را پیشنهاد می کند که می تواند راهگشا باشد. مهرمحمدی - - 1386 در تبیین این تغییر پارادایم برای اندیشمندان تعلیم و تربیت ایران چهار ضرورت را بیان می دارد که عبارتند از:
.1حسن استفاده از ظرفیت های بالقوه و بالفعل مادی و انسانی در آموزش و پرورش کشور؛

2.حسن استفاده از ظرفیت های بالقوه و بالفعل مادی و انسانی در نهادها و موسسات علمی و پژوهشی کشور؛

3.دستیابی به برنامه درسی برخوردار ازکیفیت و اثربخشی لازم، متناسب با وضعیت و اقتضائات مناطق گوناگون کشور؛

4.تطبیق گستره دخالت تشکیلات مرکزی با نیم رخ توانمندی ها و ظرفیت های مناطق گوناگون کشور.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید