بخشی از مقاله
چکیده
جهانیشدن تأثیر شگرف و غیرقابلانکاری بر تمامی جنبههای زندگی انسانها گذاشته است. فرهنگ، اقتصاد، سیاست و ... از حوزههایی هستند که زیر این تأثیر قرار دارند. کشورهای جهان سوم - درحالتوسعه - و بهویژه کشورهای اسلامی از این تأثیر بینصیب نیستند. این تأثیر در حوزههای مختلف، متفاوت است. از مهمترین دغدغهی کشورهای اسلامی، تأثیر جهانیشدن بر فرهنگ مردم مسلمان است. فرهنگی که با فرآیند جهانیشدن دستخوش تغییرات قابلتوجهی شده و بیم آن میرود این تأثیر بر تمام ابعاد فرهنگی جامعه سایه افکند.
یکی از نمادها و جلوههای فرهنگی در کشورهای اسلامی مسئله پوشش افراد و بهویژه پوشش و حجاب زنان است. به نظر میرسد طی دهههای اخیر و همزمان با گسترش بحث جهانیشدن این مسئله در کشورهای اسلامی قدری رنگباخته و حساسیتهای گذشته نسبت به آن وجود ندارد. در این مقاله بر آنیم تا بر اساس نظریات و تعاریف مرتبط با جهانیشدن و فرهنگ و بر اساس روش کتابخانهای به بررسی پوشش و تغییرات آن در کشورهای اسلامی بپردازیم. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در عصر کنونی که فرهنگها تحت تأثیر فرایند جهانیشدن هستند حجاب نیز مانند بسیاری موارد دیگر دستخوش تغییر شده و دیگر معنا و اهمیت دیرینه و اصیل خود را ندارد.
مقدمه
یکی از مهمترین مسائلی که از ضروریات و شعائر اساسی دین مبین اسلام محسوب میشود و در روایات مربوط به آخرالزمان چهره بسیار نامطلوبی برای آن ترسیمشده است مسئله »حجاب« در جامعه و در میان نامحرمان است و عواقب بسیار وخیمی همچون: ضعف روحیه ایمان و تقوا، شهوت سالاری، تسلط ظالم ین بر ممالک اسلامی، کاهش برکات آسمانی، افزایش مرگهای ناگهانی و زودهنگام، نبود امنیت لازم برای زنان حتی از دست محارم و پدران و برادران خود و غیره همگی از پیامدهای منفی آن در آیات و روایات اسلامی معرفیشدهاند.[1]
ما از دیرباز در کشور خودمان هم شاهد تغییراتی در این خصوص بوده و هستیم و بهویژه در سالهای اخیر، این تغییرات شتاب بسیار زیادی به خود گرفته است. توجه و اعتقاد به حجاب بهعنوان یکی از ارکان دین اسلام در بین مردم و بخصوص جوانان کمتر شده وزنان به روشهای مختلف سعی در آزادسازی خود از قید حجاب هستند و هرروز شاهد شیوه و مد جدیدی در پوشش زنان و دختران هستیم.
به نظر میرسد عاملی که میتواند در این حرکت مؤثر باشد و در کشور ما و سایر کشورهای مسلمان آن را احساس کرد همزمانی کمرنگ شدن فرهنگ حجاب و مسئله جهانیشدن باشد. با بررسی تاریخی این مسئله در ایران و همچنین در بسیاری از کشورهای اسلامی دیگر همچون: مصر، الجزایر، ترکیه و ... بهوضوح میبینیم که دستکم تا دوره محمدشاه قاجار در ایران، مسئله حجاب در غالب این کشورها در کاملترین شکل خود یعنی در قالب چادر و نقاب و روبند رایج بوده است. [1]
اولین انگیزهای که از این دوره به بعد کشورهای غربی را متوجه مبارزه باحجاب در کشورهای اسلامی نمود، یافتن بازارهایی مناسب برای فروش تولیدات پوشاک آنها بود، آنها برای اینکه بتوانند انواع تولیدات خود را در این کشورها به فروش برسانند ناچار بودند این التزام به چادر و نقاب را در میان زنان و دختران ایرانی درهم شکنند و آنها را به تنوعطلبیدر امر پوشش، مخصوصاً از نوع غربی و اروپایی عادت دهند. [1] البته نظرات مخالفی نیز در این زمینه وجود دارد چراکه بهعنوانمثال هزینهی ایجاد تغییر در پوشش زنان و دختران جوامع اسلامی بسیار بیشتر از ایجاد یک خط تولید جدید برای تولید چادر و روبنده و دیگر لباسهای پذیرفتهشده در فرهنگ و دین این جوامع کی تواند باشد.
یکی از جاسوسان انگلیسی به نام »مستر همفر« که در دوره ناصرالدینشاه مرتبط با همین موضوع در ایران فعالیت میکرد در گزارشی چنین مینویسد: »در مسئله بیحجابی زنان باید کوشش فوقالعادهای به عملآوریم تا زنان مسلمان به بیحجابی و رها کردن چادر مشتاق شوند؛ باید با استفاده شواهد و دلایل تاریخی اثبات کنیم که پوشیدگی زن از دوران بنیعباسمتداول شده و مطلقاً سنت اسلام نیست، مردم، همسران پیامبر را بدون حجاب میدیدهاند وزنان صدر اسلام در تمام شئون زندگی دوشبهدوش مردان فعالیت داشتهاند.. پسازآن که حجاب با تبلیغات وسیعی از میان رفت، وظیفه مأموران ما آن است که جوانان را به عشقبازی و روابط نامشروع با زنان تشویق کنند و بدینوسیله فساد را در جوامع اسلامی گسترش دهند...[2] « در سراسر جهان در دوران کنونی جنبههای متعددی از زندگی مردم از سازمانها و شبکههای اجتماعیای تأثیر میپذیرد که هزاران مایل دورتر از جوامعی که در آن زندگی میکنند قرار دارند. یکی از جنبههای اصلی مطالعه جهانیشدن ظهور یک نظام جهانی است؛ یعنی از برخی جهات ما میباید جهان را بهصورت یک نظم اجتماعی واحد در نظر بگیریم. [3]
جهانیشدن:
جهانیشدن، ترکیب یا فرایندی از تحول است که مرزهای سیاسی و اقتصادی را کمرنگ میکند. جهانیشدن ارتباطات را گسترش میدهد و به تعاملات فرهنگی میافزاید. جهان شدن یک پدیده چندبعدی است که آثار آن قابل تسری به فعالیتهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی، نظامی و فنآوری است؛ و همچنین فعالیتهای اجتماعی همچون محیطزیست را نیز متأثر میکند.از جهانیشدن بهعنوان یکی از مهمترین پدیدههای زمان حاضر تعاریف و تعابیر مختلفی ارائهشده است و اندیشمندان مختلف از جنبههای گوناگون به آن پرداختهاند. رونالد رابرتسون جهانیشدن را به معنای درهمفشرده شدن جهان و تبدیلشدن آن به مکان واحد قلمدادمی کند.
اگرچه تعاریف متعددی از این فرایند شده، اما میتوان تعریف مربوط به کمیته بینالمللی در سال 1995 را که دربرگیرنده تمامی تعاریف است بهعنوان تعریف جامع ذکر نمود: »جهانیشدن عبارت است از درهمآمیزی اقتصاد، جامعهشناسی، سیاست، فرهنگ و رفتارها از طریق نفی مرزها و حذف پیوستگیهای ملی و اقدامهای دولتی.[4] « در کنار واژه »جهانیشدن«، واژههاینسبتاً مترادف دیگری نیز وجود دارد که روشن ساختن نسبت و تفاوت آنها با واژه »جهانیشدن« بیفایده نخواهد بود. واژه »جهانی کردن« یا »جهانیسازی«، گرچه به فرایندهای وابستگی و همگونی جهانی معطوف است، اما بر این دلالت دارد که قصد، برنامه و آگاهی معینی پشت این فرایندها نهفته است.
بهبیاندیگر، »جهانیسازی« دربرگیرنده این معنا و مفهوم است که نیروهای توانمند در قالب دولت ملت و یا شرکت چندملیتی، در راستای علایق و منافع خود به کار همگون و یکدستسازی جهان پرداختهاند و به همین دلیل باید سخن از جهانیسازی گفت نه جهانیشدن. ولی واژه جهانیشدن متضمن این معناست که بسیاری از نیروهای جهانی ساز و همگونی آفرین، غیرشخصی و فراتر از کنترل و قصد هر فرد یا گروهی از افراد هستند.[5] فرایند جهانیشدن تاکنون خود را بهصورت امواجی در تمام عرصهها نشان داده است، اما در زیر این امواج سهمگین، قوی و پرتحرک، چهار جریان بنیادین وجود دارد:
B1حوزه اقتصاد: سیال شدن سرمایه، رواج الگوهای سرمایهداران توأمان با ایدههای لیبرالیستی
B2حوزه سیاست: تمرکززدایی و پویایی در ساختار، منابع و عناصر قدرت و حاکمیت
B3حوزه فرهنگ: تحول در الگوهای زندگی اجتماعی و وفاداریهای سنتی
B4حوزه ارتباطات و رسانهها: سرعت، سهولت و حجم فزاینده ارتباطات بین افراد، گروهها، ملتها و دولتها در پرتو نوآوریهای شگرف در فنآوری اطلاعرسانی
جهانیشدن بیش از آنکه آغازی باشد بر روندی نوین، تثبیت و نهادینه شدن هنجارها در حیطههای فردی، ملی و فراملی است. این هم پویشی به مفهوم استنباط همسو، در حیطه فرهنگی - در روابط انسانها - ، در حیطه سیاسی - در اعمال قدرت - و در حیطههای اقتصادی - در حوزه تولید و توزیع - است. این هم سازی حیطهها، تجلی همان اصل مشهور »هماهنگی چیزهای تمیز ناپذیر« لایپ نتیس است. اگرچند جوهر وجود داشته باشد که در تمامی خواص خود مشترک باشد، آن جوهرها عین یکدیگر میشوند و این یعنی اینکه آنها تمیز ناپذیر میشوند. جهانیشدن به مفهوم همسویی در حیطههای متفاوت است.
انسان در محدودههای مختلف زندگی که هرکدام از آنها بر اساس یک چارچوب متفاوت عمل میکند، فعالیت دارد. همسویی در سطح جهانی بر این منطق استوار است که وجوه مختلف زندگی نهتنها در سطح فردی با زمینهای مشترک میباشند، بلکه در سطح بین انسانها، هممخرج میباشند. در هر سویی چیزها مداومان شبیه یکدیگر میشوند، همانگونه که ساختار ترجیحات در جهان بهسوی همسانی پیش میرود. جهانیشدن به مفهوم درکی واحد در حیطه متفاوت فعالیت انسانی است، درکی که چارچوبهای رفتاری و افکاری را در طول فرایند مشخص میکند و تمام مقاصد، معناها و رفتارها در بطن آن شکل میگیرد. حیطههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بهمانند دایرههایی هستند که مجزا از یکدیگر اما هممحور میباشند. تکمحوری تحلیلی است که جهانیشدن را دارای مفهوم میسازد.