بخشی از مقاله
چکیده :
اخلاق از واژه هایی به شمار میرود که تاریخ آن همزاد و همراه با آفرینشانسان است؛ زیرا انسانیتِ انسان با اخلاق معنا پیدا میکند. بر همین اساس است که در آموزه های دینی بالاخص معارف قرآنی به اخلاق و مولفه های آن به صورت ویژه پرداخته شده است. قرآن کریم به عنوان آخرین وکامل ترین ذخیره ی خداوند سبحان، به مولفه های اخلاقی نگاه بی بدیلی داشته است. مسائل اخلاقی، در یک نوع تقسیم بندی، از جهت رابطه با فرد و اجتماع ، به دو بخش »اخلاق فردی « و »اخلاق اجتماعی« تقسیم میشود. اخلاق فردی که موضوع بحث در این مقاله قرار گرفته است ، همان »ملکات و صفاتی است که در رابطه انسان با خود و با خدا مطرح میگردد، مثل توجه به خدا، صبر، رضا، توکل ، شکر، خوف ، رجا، قناعت ، خضوع ، خشوع ، بندگی و عبودیت و اخلاص که اخلاق حسنه فردی اند؛ و بیتابی، غفلت ، ناسپاسی، یأس از رحمت خدا، غرور، عجب و ریا که نمونه ای از اخلاق رذیله و پست فردی است.«ما در این نوشتار برآنیم که مسائل مربوط به حوزه ی اخلاق فردی را در آیات قرآن کریم مورد تحلیل وبررسی قرار دهیم و نمونه های مختلف اخلاقی در قرآن را ذکر کنیم.
واژگان کلیدی : قرآن، اخلاق، فضائل و رذائل، اخلاق فردی، جامعیت قرآن.
مقدمه :
مسائل اخلاقی، در یک نوع تقسیم بندی، از جهت رابطه با فرد و اجتماع ، به دو بخش »اخلاق فردی« و »اخلاق اجتماعی« تقسیم میشود. منظور از اخلاق اجتماعی، فضائل و رذائلی است که ناظر به رابطه فرد با سایر انسان هاست ؛ مانند عدل و احسان یا حسادت و فخرفروشی - احمدپور، . - 23 :1385 اخلاق فردی که موضوع بحث در این مقاله قرار گرفته است ، همان » ملکات و صفاتی است که در رابطه انسان با خود و با خدا مطرح میگردد، مثل توجه به خدا، صبر، رضا، توکل ، شکر، خوف ، رجا، قناعت ، خضوع ، خشوع ، بندگی و عبودیت و اخلاص که اخلاق حسنه فردیاند؛ و بیتابی، غفلت ، ناسپاسی، یأس از رحمت خدا، غرور، عجب و ریا که نمونه ای از اخلاق رذیله و پست فردی است « - جزایری، . - 23 :1388 همه این اوصاف و نظایر آن ، قطع نظر از اجتماع مشخص و تبیین میگردد، یعنی حتی اگر انسانی در محیطی تنها و خارج از اجتماع زندگی کند، باز تحقیق پذیرند. اگرچه بسیاری از صفات حوزه اخلاق فردی مانند صبر، شکر، امید و ... کارکرد اجتماعی نیز دارند .
در نهادینه سازی مسائل اخلاقی در زندگی، چه در حوزه فردی و چه اجتماعی، همیشه موضوع اعتقاد و باور افراد، نقش انکارناپذیری دارد و باید دانست اخلاق ، بالأخص در حیطه اخلاق هنجاری، مسئله ای جدا و بریده از جهان بینی نیست و میتوان ادعا نمود که در مکتب اسلام ، اخلاق و اعتقاد، رابطه ای دوسویه دارند و بر هم اثر میگذارند - مطهری، - 1/570 :1387، چنان که در روایات هم میخوانیم : »إن الله عز و جل جعل محاسن الأخلاق وصله بینه و بین عباده ، فیجب أحدکم أن یتمسک بخلق متصل بالله تعالی - « حلوانی ، - 52 :1408 و علمای اسلامی نظیر ابن میثم - بحرانی، - 30 :1348 یا اخلاقیونی نظیر غزالی - غزالی، بیتا: - 11/19 و ملا احمد نراقی - نراقی، - 837 :1378 به مناسبت های مختلف ، در آثار خود بدان اشاره کرده یا بر آن تأکید ورزیده اند؛ بنابراین اصلاح اخلاق در حوزه رفتاری و کسب فضائل و دفع رذائل ، نیازمند اصلاح بینش های اعتقادی بوده و هرچه بینش ها متعالیتر و به حقیقت نزدیک تر باشند، اصلاح اخلاقی - تربیت دینی - نیز بهتر و سهل تر خواهد بود .
بیشک فرد اصلیترین عنصر اخلاق فردی است. خوبی و بدیهای زندگی در آنجا که اختصاص به فرد دارد، اخلاق فردی خوانده میشود. اعمال فرد انسانی اگر از این منظر بررسی شود که توسط یک فرد از آحاد و از طریق مکانیسمهای روانی و درونی شکل میگیرد، در حوزه فردی بررسی شده است. در اخلاق فردی تنظیم رفتارهای فرد بر اساس خوبی و بدی ملاک خواهد بود.سعادت غایت اصلی قرآن است. قرآن کتابی است که اخلاق همراه با سعادت را به ما هدیه میدهد. اخلاق قرآنی سعادتمحور است و نتیجه آن سعادت انسان است، آیات قرآن نیز به این سمت کشیده میشود که اخلاق انسان را هدایت کند.البته تنها موضوع قرآن اخلاق نیست و مباحثی در خصوص اعتقادات، رفتار اجتماعی و احکام و علوم هم مطالبی در کتابالله قرآن مطرح شده است که در راستای هدایت انسان است، البته بخشی از آن اخلاق است که مسلما در راستای هدایت انسان است، احکام و همچنین مباحث علمی است اینها هم به نوعی هدایتآمیز است.
مفهومشناسی اخلاق
در فرهنگهای لغت،معانی متشابهی برای واژه اخلاق بیان شده است.برهمیناساس واژه اخلاق جمع خلق و خلق است و در لغت به معنی»مفاهیم خویها،طبیعت باطنی،سرشت درونی،طبع،مروت،خوشرفتاری. - «دهخدا،1537،1؛معین،بیتا، - 174-1در فرهنگ لغات عربی اخلاق جمع مکسر خلق و خلق است که به غیر از ایندو،جمع مکسر دیگری ندارد.»ماده - خ-ل- ق - دارای دو اصل است:. 1ملاسه الشیء:نرمی و صافی چیزی..2تقدیر الشی :اندازه،هیئت و شکل چیزی. - «ابن فارس، - 1233/لکن از تفحص در کتب لغت روشن میشود که دو لفظ خلق و خلق غالبا بهمعنای دوم - تقدیر الشیء - بوده و معنای اول چندان استعمالی ندارد. - طریحی،1/444؛ابن منظور،1/87؛طبرسی، - 1/71
بر این اساس خلق در لغت به معنی:»سرشت،خوی و طبع است و به معنایصورت دورنی و باطنی و ناپیدای انسان است و در مقابل خلق به صورت ظاهریانسان که با چشم قابل روئیت است اطلاق میشود. - «ابن منظور،10/87؛قرشی، - 2/294در کتاب مفردات نیز آمده که»این دو واژه از یک ریشهاند.با اینتفاوت که خلق به حالات نفسانی و صفات درونی گفته میشود؛اما خلق جنبه جسمیو بدنی انسان را میگویند. - راغب اصفهانی، - 1/297اخلاق در اصطلاح عالمان این فن برگرفته شده از همان معنای لغوی است.ازدیدگاه آنان خلق در اصطلاح ملکهای نفسانی است که به اقتضای آن،فعلی به سهولت و بدون نیاز به فکر کردن از انسان صادرمیشود.ملکه آن دسته از کیفیات نفسانی است که به کندی از بین میرود و در برابر دسته دیگری از آن به نام حال؛به سرعتزوال میپذیرد. - ابن مسکویه،27؛جرجانی،91؛جوادی، - 22
همین معنا را نصیر الدین طوسی در اخلاق ناصری - 1356، - 5فیض کاشانی در حقایق - - 54و ملا صدرا در اسفاراربعه - شیرازی،45، - نقل کردهاند .هم چنانکه مطهری در تعریف آنچنین آورده که:»فرایندی که منجر به ایجاد عادت و طبیعت ثانوی و یا ملکاتی که با اختیار و تلاش پیگیر در روح بشر به وجود میآید اشاره دارد. - «مطهری، - 17لذا در ارتباط معنوی لغوی و اصطلاحی اخلاق میتوان گفت که اخلاق اعم از ملکات اخلاقی و همه کارهای ارزشی انسان که متصف به خوب و بد میشوند و میتوانند برای نفس انسانی کمالی را فراهم آورند یا موجب پیدایش رذیلت و نقص در نفس شوند را دربرمیگیرد.بر این اساس موضوع اخلاق موضوع وسیعی است که شامل ملکات و حالات نفسانی و افعالی میشود که رنگ ارزشی داشته باشد.
مفهوم جامعیت قرآن :
جامعیت از واژگان نو پیدایی است که وارد حوزه علوم قرآنی شده است. در میان پیشینیان و در آثار مکتوب ایشان عنوانی به این نام مورد بحث قرار نگرفته است بلکه نظریات مربوط و مرتبط با این عنوان در ذیل مباحثی چون "علوم مستنبط از قرآن" - حائری قزوینی،بیتا،ج2،ص - 393 و یا دایره شمول و قلمرو معارف قرآنی، مورد اشاره قرار گرفته اند.تعریف لغوی: جامعیت در لغت به معنی "فراگیری، وضع یا کیفیت جامع بودن" - صدری افشار،بیتا،ج1،ص - 390 و در برخی دیگر از منابع به معنی "شمول و فراگیری" آمده است.سیّاح،ترجمه - المنجد،بیتا -
تعریف اصطلاحی: