بخشی از مقاله
چکیده:
عصر ما عصر حوادث درد ناک و پیچیده و فتنه های خطرناک برای اسلام و مسلمین است و سر چشمه ی آن دو چیز است: دشمنان خارجی ومنافقان داخلی در زمان معاصر ، گروهی تند رو و نا آگاه از اصول و مبانی آیین محمدی اسلام را گویی برای خود احتکار کرده اند و از میان همه مسلمانان ، فقط گروه اندکی را مومن دانسته ، و دیگران را کافر می دانند. در تاریخ اسلام جنگ های زیادی میان مسلمانان رخ داده اما جز خوارج و جریان های تکفیری در چند قرن اخیر ، کمتر فرقه ای سایر مسلمانان را تکفیر نموده و با استناد به آن خون ، ناموس و مال اهل قبله را مباح شمرده اند. در سه قرن اخیر وهابیان پرچم تکفیر را به دست گرفته اند و به بهانه دعوت به توحید عده ی زیادی از مسلمین را به خاک و خون کشیده اند.
واژگان کلیدی: سلفی ، تکفیر، اسلام، کتاب و سنت
مقدمه:
تکفیر در لغت:
تکفیر بر وزن تفعیل، از ماده کفر است و کفر مصدر به معنی پوشش و پوشیدن. وقتی گفته می شود: "کفر الشیء" یعنی آن را پوشید و پنهان کرد و "کفر اللیل الاشیاء" یعنی شب چیزها را از دیده ها پوشاند. پس تکفیر، یعنی نسبت انکار حق و حقایق به کسی دادن و او را به پنهان کاری متهم نمودن است.
سلفیه:
سلفیه به معنای پیروی از سلف صالح است. اما در مصادیق سلف صالح، اختلاف نظر وجود دارد. علی حسین جابری ، از محققان معاصر جهان عرب ، در مفهوم سلفیه کتاب و سنت را مبنا قرار می دهد و این دو را ، هم در مسایل نظری و هم در احکام فقهی شرط می داند و آن را منهج مسلمانان پاسدار کتاب و سنت ، در همه زمان ها می شمارد. نتیجه این که بر خلاف محققان گذشته ، به جای تاکید بر پیروی از سلف صالح ، بر پیروی از کتا و سنت تاکید ورزید اند و تلاش کرده اند ابتدا تعریف مفهمومی ارایه نماید و سپس مصادیق آن را معین کنند - بداشتی،1387،ص - 70
بیان علت:
تکفیر، در طول تاریخ بیش تر بدون هیچ معیار و ضابطه ای از سوی گروهی علیه گروه دیگر و یا از سوی حاکمان و وابستگان و جیره خواران دستگاه های ضد مردمی و استبدادی علیه شخص، اشخاص و فرقه ها و گروه هایی به کار می رفته است. کسانی، بر اثر تعصبات کور گروهی و برداشتهای غلط، دیگران را متهم به خروج از دین کرده و در پی آن، خون، مال و ناموس آنان را حلال شمرده اند. به کاربردن و بهره گیری گروه ها، فرقه های مذهبی و حکومتهای ستم پیشه و غیرمردمی، از این واژه، با بار معنایی ویژه ای که دارد، درگیریها، اختلافها و کشتارهای بسیاری را در پی داشته و جامعه اسلامی و امت اسلامی را با دشواریهای گوناگون رو به رو کرده است.
در ادوار گوناگون تاریخ، این پدیده زشت، به دست بدسیرتان، در جای جای جهان اسلام خود را نموده و چهره بس کریه و اشمئزازآوری از آن فراروی جهانیان به نمایش گذارده است. امروزه نیز، استعمارگران با ورود به دایره هراس انگیز تکفیریان به آنان جهت می دهند تا نای منادیان حق را با دشنه تکفیر ببرند و برپیکر امت اسلامی ضربه بزنند و آن را از حرکت، پویایی و ستم ستیزی بازدارند. این تکفیرها و سپس حرکتهای سفاکانه تکفیرگران است که زمینه را برای دشمنان دین اسلام فراهم می آورد، تا دین اسلام را دین خشونت بنمایاند.
زمینه های ظهور اندیشه تکفیری:
.1 کینه: گاه این بیماری و رذیلت اخلاقی که شماری گرفتارش بوده اند، گرفتاریهای بزرگ و جبران ناپذیری برای جامعه دینی و اسلامی پدید آورده است. کسانی با کینه های جاهلی، در رأس کاری قرار گرفتند و از جایگاه خود بهره نادرست بردند و به تکفیر گروهی از مسلمانان پرداختند و زمینه ها را برای اختلافهای عمیق و از هم گسستن صف واحد مسلمانان فراهم ساختند که از جمله این را در کارنامه ولید بن عقبه می توان دید.
2.کژ فهمی و کژ فکری: این پدیده در هرکس و گروه که مجال بروز و ظهور یافته، بسیار خسران بار ویران گر بوده است. کژ فهمی، کژفکری و برداشتهای جاهلانه و غیراصولی از آموزه های دینی، پیامدهای ناگواری را در پی داشته که ویران گرترین آن "تکفیر" بوده که قربانی چون علی بن ابی طالب داشته است . ناب اندیش ترین تراز و شاقول اسلام محمدی که به تیغ کژاندیشی کژاندیشان گرفتار آمد. خوارج براثر بدفهمی، به روی امام متقیان، تیغ تکفیر کشیدند و آن فاجعه هول انگیز را آفریدند.
3. تعصب: پافشاری بیش از حد و غیرمنطقی و نابخردانه و بی برهان بر پاره ای از یافته ها و باورهای خود و حق انگاری آنها و غلط و ناحق پنداری هرنگاه و برداشت و یافته و فکری غیر از آن.
4. اختلافهای کلامی و فلسفی:مانند آن چه بین اشاعره، معتزله پیش آمد و تکفیرهایی دامن گیر هر دو گروه شد نیز اختلافهایی که در میان پیروان فرق اسلامی، بر سر مقوله ها و مسائلی چون: وحدت وجود، حدوث و قدم قرآن، جبر و اختیار و... دهان گشود و سرباز کرد و بسیاری از مردمان را به کام خود کشید.
مخالفت وهابیان با آیات صریح قرآن:
1 سران وهابیت مانند ابن تیمیه، ابن قیم جوزی، محمد ابن عبد الوهاب در کتاب های خود بر مطالبی تاکید نموده اند که با آیات قرآن صریحا مخالف است ابن تیمیه می گوید :"تخریب و از بین بردن مساجدی که بر قبر بنا شده باشد واجب است . - ضیایی، ،کالبد شناسی عقاید وهابیت،نشر مشعر، - 1390محمد ابن عبد الوهاب موسس فرقه وهابیت نیز در کتاب های متعدد خود گفته است که هدم و نابود کردن قبه هایی که بر قبرها ساخته شده ، واجب است - مهدی پور، - 1391،این عقاید با دیدگاه روشن قرآن کریم منافات