بخشی از مقاله

چکیده :

قرآن کریم به عنوان معجزه جاودانه پیامبر خاتم - ص - ، سند معتبر و موردوثوقِ همه مسلمانان و جمیع فِرَق و نحلههای اسلامی، با هر فکر و دیدگاهی که در نظر گرفته شود، میباشد. قرآن، کتاب هدایت انسان است و کدامین زمان را میتوان به یاد آورد که بشر از عصر حاضر سرگشتهتر و حیرانتر نبوده است. بحران امروز انسان، بحران بیهویتی است، عصری که انواع مکتبها و فلسفهها به بازار روانه شده و به شکلهای مختلف، شییءگرایی و تکثر معرفتی را عرضه میکنند و با این عرضه، بر ضلالت و حیرت انسان میافزایند و هرچه بیشتر او را به سراشیبی بیهویتی میکشانند. یکی از زمینههای اصلی و بنیادین چالشهای انسان معاصر در عرصه اندیشه و معرفت، مفاهیم اجتماعی و سیاسی است. امروزه مفاهیم اساسی و مهمی چون مشروعیت، عدالت، آزادی، تساهل، تسامح، خشونت و ... فراروی اندیشمندان جهانی قرار دارد و هر یک از این مفاهیم به نوبه خود انبوهی از علامت سؤال را با خود همراه داشته و در برابر نگاه انسان قرار میدهند در حالی که کسی هنوز نتوانسته پاسخ نهایی آنها را بیابد.

آیا بهتر آن نیست که بر چشمه زلال وحی وارد شویم و سؤال خود را در آنجا مطرح نماییم؟آیا قرآن که تبیان» کلّ شیء« است و نور است و هدایت، پاسخ پرسشهای سیاسی اجتماعی را به خود انسان واگذار نموده و نسخهای برای درمان این مشکلات ندارد؟ یا آنکه چون برای راهنمایی آمده و رسالت رهایی انسان از گمراهی را بر دوش میکشد و میخواهد او را به سرمنزل سعادت و کامیابی رهنمون باشد، برای هر پرسشی که انسان را به حیرت وا داشته، پاسخی دارد و میتواند او را به سوی نور و تعالی و کمال راهنمایی کند؟ در ادامه ی این پژوهش درنظر داریم تا آیات مربوط به حوزه ی سیاست را در قرآن مورد تحلیل قرار دهیم و بفهمیم که چگونه میتوانیم با استفاده از واژگان قرآن در عرصه اندیشه سیاسی، راه خود را بیابیم و مژده افق سبز و روشنی از عدالت و آزادی برای دیگران داشته باشیم.

واژگان کلیدی: قرآن کریم، سیاست ، حکومت ، سیاست قرآنی ،جامعیت قرآن.

مقدمه :

از مهمترین اموری که ذهن اندیشمندان مسلمان را در حوزههای مختلف علوم به خود مشغول ساخته است, تحقیق و پژوهش برای کشف نظر دین مبین اسلام پیرامون موضوعات و مسائل گوناگون است. آیات قرآن کریم که در بیان معروف رسول گرامی اسلام یکی از دو امانت به جای مانده آن حضرت دانسته و تمسک به آن، راه نجات از گمراهی معرفی شده است، مهمترین منبع مورد رجوع، جهت کشف نظر شریعت اسلام پیرامون مسائل مختلف است.بررسی موضوعات گوناگون از منظر قرآن مجید به دو طریق میتواند صورت پذیرد: در شکل اول, آیات مرتبط با موضوع مورد نظر به ترتیسُوَرب مصحف شریف مورد بررسی قرار میگیرند، مثل این که در باب فضیلت علم و دانش, آیات مبارک مرتبط با این موضوع را از ابتدای سوره مبارکه فاتحه تا سوره ناس از نظر میگذرانیم.

در روش دوم، ترتیب بحث از خارج آیات کریمه اتخاذ میگردد و بعد آیات مرتبط با ریز موضوعات مورد نظر بدون توجه به محل وقوع آنها در قرآن، انتخاب و بررسی میشوند. نوع بررسی آیات سیاسی اجتماعی قرآن و روش تفسیری ما در این نوشتار بر اساس شکل دوم است و سیر بحث, ترتیب انتخاب و گزینش آیات بر اساس بحثهای علوم سیاسی است، زیرا آیات سیاسی اجتماعی قرآن آیاتمنقّح و مشخصی نیستند تا بتوان بر اساس ترتیبسُوَر آنها را بررسی کرد. گذشته از آن که آیات بسیاری وجود دارد که در نظر یک فرد یا جریان آیات سیاسی تلقی میشود و در اندیشه گروهی دیگر خیر.تفاوت آیات سیاسی قرآن با آیات اجتماعی آن: آیات سیاسی و آیات اجتماعیقرآن در دو حوزه کاملاً جدا بررسی میشوند، چون حوزه اجتماعیات و سیاسیات دو حوزه مجزاست.

در قرآن کریم بیشتر آیاتی که قابلیت تطبیق بر مسائل اجتماعی دارند، مشخص و روشنند، همانند آیات سوره مبارکه حشر که شماری از مسائل اجتماعی در آنها آمده است. لیکن آیات سیاسی قرآن واضح و شفاف نیستند. چه بسا یک آیه شریفه را از جهات گوناگون بتوان تفسیر سیاسی کرد, گرچه در ظاهر هیچ ارتباطی با مسائل سیاسی نداشته باشد. ادعای ما این نیست که در این نوشتار تمام آیات سیاسی قرآن بیان گردیده است؛ بلکه دقت نظر دوباره همراه ذوق و سلیقه در آیات کریمه، میتواند برداشت سیاسی از آیاتی دیگر را به دست دهد.نیز یادکردنی است که در توضیح آیات سیاسی قرآن, تنها آیاتی که به طور مستقیم با مسائل سیاسی اجتماعی مرتبطند بررسی نمیشوند؛بلکه لازمِ تفسیر آیات سیاسی, بهرهگیری از آیات دیگری است که هر چند به طور مستقیم با مسائل سیاسی مرتبط نیستند, در فهم اندیشه سیاسی اسلام بسیار مؤثرند، از این رو بحث کامل درباره مباحث سیاسی باید با بهرهگیری از همه آیات مرتبط با موضوع صورت پذیرد.

سکولارها سعی می کنند دین را فاقد جنبه سیاسی معرفی کنند. اثبات این قلمرو بسیار مهم نشان می دهد که دین جنبه عمومی و اجتماعی دارد و به امور فردی و عبادی به زعم آنان محدود نمی شود. در این مقاله و در رد مدعای اسکولارها به بحث و بررسی و اثبات قلمرو سیاسی دین از دیدگاه قرآن کریم می پردازیم.از روزی که اندیشه های سکولاریسم - جداشمردن دین از سیاست - همراه تجاوز قدرت های استعماری به کشورهای اسلامی راه یافت و وارد جامعه و فرهنگ مسلمانان شده است ، این سوال برای برخی از مسلمانانی که با منطق و جهان بینی قرآنی به قدر لازم آشنایی نداشته اند پیش آمد و آن این که آیا قرآن متعرض امر حکومت و سیاست شده یا تنها به حوزه زندگی فردی و اعمال عبادی و ارزش های اخلاقی پرداخته است.

این سوال پس از پیروزی انقلاب اسلامی آن هم به طور خیلی جدی برای دسته ای از روشنفکران دینی دوباره در سطح جامعه مطرح شد و جدل های بی پایانی برانگیخت که تاکنون هم ادامه دارد. از جمله دکتر سروش در این زمینه می گوید: »به معنای واقعی کلمه ، حکومت دینی نداریم ، حکومت دینی حکومت بر قلوب است ، اما بر قلوب هم نمی توان حکومت کرد.« - در تحلیل مفهوم حکومت دینی ، کیان - 32همه این نظریات که جناب دکتر سروش وامثال وی به آن قائلند کمترین همخوانی با جهان بینی و تعالیم قرآنی ندارند و قرآن کریم دیوار نفوذ ناپذیری میان حوزه زندگی فردی و حوزه امور دنیوی و سیاست نکشیده است. در جهان بینی قرآنی اولا، اصالت به حوزه اعمال عبادی و ارزش های اخلاقی داده شده ، زیرا هدف از آفرینش جهان و انسان و فراهم ساختن این همه امکانات ، عبودیت و تقرب به مقام قرب الهی است.

ثانیا هیچ امر مهم دنیوی نیست که با اهداف ، احکام ، قوانین ، اخلاق و معیارهای دینی ارتباطی نداشته باشد و با اینها سنجیده و ارزشگذاری نشود. ثالثا آیات قرآنی از ارتباط و تاثیر ایمان و تقوا که به حوزه فردی تعلق دارد، به اقتصاد و ازدیاد ثروت و نزول برکات آسمانی که به حوزه امور دنیوی و عمومی مربوط می شود، خبر می دهد. - اعراف- - 96با توجه به این دلایل جدا شمردن حوزه عمومی و امور دنیوی از حوزه امور عبادی و اخلاقی پایه محکمی در تعالیم قرآنی ندارد. براساس آیه 39سوره نور کل اعمال فردی و اجتماعی انسانی که به خداوند ایمان ندارد سرابی بیش نیست. در نتیجه نمی توان اعمال اجتماعی انسان را از ایمان به خداوند که به زعم سکولارها به حوزه خصوصی تعلق دارد تفکیک کرد. در قرآن آیات بسیاری از این قبیل داریم که ما در ادامه ی بحث پیش رو به تبیین و تحلیل آنها می پردازیم.در ابتدای بحث لازم است تا معنا و مفهوم سیاست و جامعیت قرآن را اشاره ای داشته باشیم تا برای ذهن مخاطب پیش زمینه ای ایجاد کرده باشیم.

تعریف سیاست :

برای واژهی » سیاست« معانی بسیار کثیر و متفاوتی ارائه شده است، تا آن جا که صاحبنظران میگویند: تا کنون حدود 200 معنا برای این واژه ارائه شده است. اما به طور کلی میتوان معانی ذیل را به عنوان مهمترین معانی که در عرصهی عمل و کاربرد نیز مورد استفاده قرار گرفته است، نام برد:

الف: سیاست به معنای »علم قدرت:«

عدهای از نظریهپردازان غربی مانند: فرانکل، ماکیاول، فرانکلین لووان بومرور، نیچه و ...، علم سیاست را »علم قدرت« دانستهاند. اگر چه این تعریف دست کم در عمل از ابتدای تشکل حکومتها در جامعهی بشری وجود داشت، اما شاید تدوین کلاسیک این تعریف به »موریس دوورژه« بر میگردد. - اصول علم سیاست، موریس دوورژه، ترجمه دکتر ابوالفضل قاضی، صص - 17-18باید توجه داشت که هیچ دلیل علمی برای این تعریف - سیاست یعنی قدرت - ارائه نشده است، بلکه چون از همان ابتدا قدرتمندان، اگر هیچ اطلاعی از علم سیاست نداشته باشند، حکومت و سیاست به معنای حکومت را در اختیار گرفتهاند، طرفداران قدرت نیز این تعریف را ارائه داده و با نقد تعاریف دیگر بر آن پافشاری دارند.

ب - سیاست به معنای »علم دولت«

عدهای دیگر از نظریهپردازان غربی، نظریهی فوق را تعدیل کرده و بیان داشتهاند که سیاست یعنی »علم دولت« و منظور علمی است که رفتار دولت را مورد بررسی و مطالعه قرار میدهد. - نظریههای دولت، اندرووینست، ترجمه حسین بشری، ص - 20

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید