بخشی از مقاله
چکیده:
یکی از مهمترین کارکردهای حقوق شهروندی، در حوزه درمان و تامین سلامت شهروندان است که بارزترین جلوه آن در منشور حقوق بیماران می باشد.بر اساس یکی از مواد منشور حقوق بیماران،بیمار حق دارد اطلاعات ضروری در خصوص درمان وعوارض احتمالی آن رادریافت کندوبعد ازاین امراست که اخذ برائت نامه پزشکی اعتبار قانونی می یابد.بر همین اساس هدف مقاله حاضر تبیین جایگاه حقوق شهروندی در حوزه درمان باعنایت به منشور حقوق بیماران و با توجه برنحوه تنظیم برائت نامه هایپزشکی می باشد که درضمن آن برلزوم توجیه بیمار از سوی کادر پزشکی قبل ازاخذ رضایت و برائت تاکید شده است.
کلمات کلیدی:حقوق شهروندی،درمان،رضایت،برائت،منشور حقوق بیماران.
مقدمه:
تامین سلامت جسمی، روانی، معنوی و اجتماعی شهروندان ایرانی بر اساس اصل 29 قانون اساسی از جمله وظایف مهم حکومت اسلامی است و در ماده 2منشور حقوق شهروندی در رابطه با حق سلامت و کیفیت زندگی چنین آمده است: - - شهروندان از حق زندگی شایسته و لوازم آن همچون آب بهداشتی،غذای مناسب،ارتقای سلامت،بهداشت محیط،درمان مناسب،دسترسی به دارو، تجهیزات ،کالاهاوخدمات پزشکی،درمانی وبهداشتی منطبق با معیارهای دانش روز و استاندارد های ملی،شرایط محیط زیستی سالم ومطلوب برای ادامه زندگی برخوردارند - - . برهمین اساس منشور حقوق بیمار با هدف تبیین حقوق گیرندگان خدمات سلامت در یکی از مهمترین عرصههای خدمات سلامت یعنی عرصه درمان،گامی مهم در تحقق حقوق شهروندی میباشدکه در این میان،ارائه اطلاعات به بیمار از اهمیت بسزائی برخوردار است زیرا آگاه ساختن بیمار و دادن اطلاعات به وی مبنای رضایتی می باشد که از بیمارجهت انجام اقدامات درمانی اخذ می گردد و قرار است بیمار بر همین اساس اقدام به امضای فرمهای رضایت نامه ویا برائت نامه نماید وبه همین دلیل دربند2 منشور حقوق بیمار تصریح شده است که: اطلاعات باید به نحو مطلوب و به میزان کافی در اختیار بیمار قرار گیرد.
- محتوای اطلاعات باید شامل موارد ذیل باشد:
. مفاد منشور حقوق بیمار در زمان پذیرش ؛
. ضوابط و هزینههای قابل پیش بینی بیمارستان اعم از خدمات درمانی و غیر درمانی و ضوابط بیمه و معرفی سیستم های حمایتی در زمان پذیرش ؛
. نام، مسؤولیت و رتبهی حرفهای اعضای گروه پزشکی مسئول ارائه مراقبت از جمله پزشک، پرستار و دانشجو و ارتباط حرفهای آنها با یکدیگر؛
. روشهای تشخیصی و درمانی و نقاط ضعف و قوت هر روش و عوارض احتمالی آن ، تشخیص بیماری، پیش آگهی و عوارض آن و نیز کلیهی اطلاعات تأثیرگذار در روند تصمیمگیری بیمار ؛
. نحوهی دسترسی به پزشک معالج و اعضای اصلی گروه پزشکی در طول درمان ؛
. کلیهی اقداماتی که ماهیت پژوهشی دارند.
. ارائه آموزشهای ضروری برای استمرار درمان ؛
- نحوهی ارائه اطلاعات باید به صورت ذیل باشد :
. اطلاعات باید در زمان مناسب و متناسب با شرایط بیمار از جمله اضطراب و درد و ویژگیهای فردی وی از جمله زبان، تحصیلات و توان درک در اختیار وی قرار گیرد، مگر اینکه:
- تأخیر در شروع درمان به واسطهی ارائهی اطلاعات فوق سبب آسیب به بیمار گردد؛ - در این صورت انتقال اطلاعات پس از اقدام ضروری، در اولین زمان مناسب باید انجام شود. - امروزه تمام فرم های بیمارستانها جهت انجام جراحی واقدامات درمانی با محتوای برائت نامه تنظیم شده اند که قبل از درمان،بیمار این فرمها را امضا می نماید و امضای آنها توسط بیمار به این معنا است که در صورت هر گونه عارضه ای، حتی فوت بیمار در هنگام عمل و یا بعد از عمل، تیم پزشکی و کارکنان پرستاری مربوط، هیچ گونه تقصیری بر عهده ندارند و بری الذمه و بری الدیه هستندوبیماربا خواندن و امضاکردن آنها، حق اعتراض و شکایت را از خود سلب میکندو »بری الذمه« و »بری الدیه« به این معنی است که در صورت هرگونه عارضهای پس از عمل جراحی، پزشک هیچ مسئولیتی به عهده ندارد و دیهای هم بابت عوارض عمل جراحی پرداخت نخواهد کرد.حال در همین رابطه این پرسش مهم مطرح میگردد که از منظر حقوق شهروندی ودر راستای صیانت از حقوق بیماران، آیاکادرپزشکی میتواند در مقابل هر نوع خسارتی که به بیمار وارد میشود برائت بگیرد و آیا بیمار میتواند چنین اذنی به پزشک بدهد که وی را به طور مطلق بریء الذمه نماید؟وآیا این مسئله منجر به تضییع حقوق بیمار نمیگردد؟ جهت پاسخ به این پرسش، لازم است دو موضوع تبیین گردد: یکی شرط نافذ بودن رضایت و برائتو دیگری محدوده برائت که به آنها می پردازیم.
شرط نافذ بودن رضایت و برائت:
به علّت اهمیت و تخصصی بودن شغل طبابت، همواره پزشکان در موقعیتی قرار دارند که بیماران به آنها اعتماد دارند و در اکثر موارد طبق نظر و رأی پزشکان عمل مینمایند و پزشک در جایگاهی است که برای بیمار تصمیم میگیرد و تأمین منافع بیمار از دیدگاه پزشک و بنا بر رأی و نظر وی صورت میگیرد و این موضوع و واقعیت در برخی ادوار آن چنان خود را پررنگ جلوه داده است که ثمرهی آن، اقتدار محض پزشک گردیده است به نحوی که در یکی از قدیمیترین قسم نامههای پزشکی یونان قدیم از پزشک معالج به عنوان شخص دستور دهنده و تصمیم گیرندهای که بیمار باید خود را به طور کامل در اختیار او قرار دهد و دستورهای وی را اجرا نماید یاد شده است و در این سوگندنامه از نحوهی ارتباط پزشک با بیمار و مشورت با او و کسب اجازه از وی سخنی به میان نیامده و به عوارض ناشی از اقدامات درمانی و جراحی هیچ اشارهای نشده است. - زالی، - 1377
این موقعیت، اقتدار و استقلال پزشک که حاصل نیاز بیمار به کمک پزشک از یک سو و فنّی و تخصصی بودن امر درمان ازسوی دیگر است منجر به پیدایش اصطلاحی به نام »پترنالیسم - paternalism - « گردید. پترنالیسم به مفهوم عملکردی است که پدر نسبت به فرزندش اعمال میکند و به عبارتی دیگر، رفتار پدرانه داشتن نسبت به شخص است از این حیث که به دلیل جایگاهی که دارد جهت تأمین منافع او از طرفش تصمیم میگیرد و تا آنجا که تاریخچهی علم پزشکی مشخص میسازد، پترنالیسم همواره یک روش مشخص و شناخته شده در ارتباط بین پزشک و بیمار بوده است و مطابق تعریف، پترنالیسم رفتاری مغایر با استقلال و خودرأیی افراد است به نحوی که بدون در نظر گرفتن عقاید و نظرات بیماران، اقداماتی برای حفظ منافع آنها صورت میگیرد - همان - و با این استدلال که بهتر است بیمار از برخی اطلاعات - که اهمیت هم دارند - آگاهی نداشته باشد زیرا موجبات نگرانی او را فراهم میسازد یا با این استدلال که میدانیم بیمار به هر نوع تصمیمی که برایش گرفته شود راضی است،
بسیاری از اطلاعات ضروری به بیمار داده نمیشود و بدون آگاه کردن بیمار در مورد برخی عوارض و خطرات احتمالی، اقدامات درمانی نسبت به بیمار صورت میگیرد که در پارهای از موارد به دلایل مختلف منجر به متضرر شدن بیمار و یا فوت او میشود. امّا تحولات اجتماعی سی سال گذشته که در ارتباط میان پزشک و بیمار پدید آمد و نکتهی اصلی در آن، رعایت حقوق مدنی افراد بود، منجر شد که یک بازنگری در روش پترنالسیم صورت پذیرد و تغییرات عمدهای در سال 1985 میلادی در این روش حاصل شود،به نحوی که انجمن جهانی پزشکی اخیراً تصمیم گرفت سوگندنامهای را جایگزین سوگندنامههای مرسوم نماید که محتوای آن بر اساس محوریّت» بیمار« یا »رجحان رأی او« تنظیم شود و برخلاف گذشته، از یگانگی محض نظر پزشک و اقتدار مطلق او به شدّت فاصله بگیرد. - همان -