بخشی از مقاله

چکیده

خانواده از ابتدای تاریخ تاکنون، به عنوان اصلیترین نهاد اجتماعی، زیربنای جوامع و خاستگاه فرهنگها، تمدنها و تاریخ بشر بوده است. پرداختن به این بنای مقدس و بنیادین و هدایت آن به جایگاه واقعی اش، همواره سبب اصلاح خانواده بزرگ انسانی و غفلت از آن، موجب دور شدن بشر از حیات حقیقی و سقوط به ورطه نابودی بوده است. اسلام به عنوان مکتبی انسانساز، بیشترین توجه را به والایی خانواده دارد. از این رو، این نهاد مقدس را کانون تربیت میشمرد.

نیکبختی و بدبختی جامعه انسانی را نیز به صلاح و فساد این بنا وابسته میداند و هدف از تشکیل خانواده را تأمین نیازهای عاطفی و معنوی انسان از جمله دستیابی به آرامش برمیشمارد. امام مربیان علی - ع - نیز تاکید ویژه ایی برتربیت دارندچنانکه ایشان میفرمایند:میراثی به مانند ادب وتربیت وجود ندارد - - لا میراث کالادب - - . این پژوهش باروش کتابخانه ایی-تحلیلی اسنادی انجام شده است ،وهدف آن بررسی جایگاه خانواده ونقش والدین در تربیت فرهنگی از دیدگاه امام علی - ع - است،یافته های حاصل از آن به این شرح است:انسان تنها در پرتو تربیت صحیح است که بهعنوان موجودی هدفمند و اندیشه ورز به اهداف وآرمانهای خود دست یازیده و قلّه رفیع سعادتِ مطلوب خویش را فتح مینماید؛ از این رهگذر برای انسان مسلمان تربیت فرهنگی و اسلامی ضرورتی مضاعف دارد.

نقش خانواده در تربیت فرهنگی فرزندان این است که در جهت کسب مجموعه ای از فضایل و هنرها و آداب و دانش ها و معارف و کلیه نیروهای اخلاقی و روحی که بشر را از حالت بدوی و ابتدایی خارج ساخته و به سوی کمال معنوی سوق می دهد،تلاش نماید. اصل حیاتی و بنیادی تعلیم و تربیت فرزندان وظیفه و مسئولیت مشترک مادران و پدران است و هر کدام در جایگاه خود و به میزان زمان حضور در لحظات تعامل با کودکان و نوجوانان در تربیت و پرورش صحیح آنان سهم و نقش دارند،در عین حال باید در کاربرد روش ها در مسیر تربیت ،حتماً به مسئله کرامت و شخصیت انسان ها توجه و تعدیل در برخوردها اعمال شود.

مقدمه

از تأمل در اهتمام دین اسلام به همه ابعاد وجودی انسان از جمله روح و جسم ، فطرت و عقل، توجه ویژه آن به بلوغ فکری و رشد انسان و تربیت و تزکیه او، و ارائه برنامهای فراگیرتر از مکاتب بشری، به غنای واقعی آن میتوان پی برد؛ چنان که خداوند تزکیه را جزء اهداف اصلی بعثت پیغمبر خود و انسان را موجودی توانا و مسئول میداند. مقوله تربیت از ابتدایی ترین و اساسی ترین نیازهای زندگی بشری است و نه تنها تربیت لازمه جدایی ناپذیر زندگی که متن آن بوده و بلکه زندگی، از گهواره تا گورش جلوهای از آن است.

،در فرهنگ عمومی وقتی سخن از تربیت و پرورش فرزندان به میان می آید بسیار سریع اذهان و افکار به » مادران « معطوف می شود و متاسفانه نام و یاد و ضرورتی از نقش تربیتی » پدران « به میان نمی آید و حال آنکه اصل حیاتی و بنیادی تعلیم و تربیت فرزندان وظیفه و مسئولیت مشترک مادران و پدران است و هر کدام در جایگاه خود و به میزان زمان حضور در لحظات تعامل با کودکان و نوجوانان در تربیت و پرورش صحیح آنان سهم و نقش دارند . بدیهی است بیشترین حضور در صحنه های تعامل با فرزندان و تربیت و پرورش آنان توسط مادران صورت می گیرد و این به دو دلیل است.

دلیل اول این که کیفیت و نوع وظایف و مسئولیت های مادران به گونه ای است که حضور و نقش آفرینی بیشتر آنان را در محیط و کانون خانواده می طلبد و دلیل دوم این که حکمت های آفرینش الهی عواطف خاصی در نهاد و سرشت مادران تعبیه وتثبیت کرده است که آنان را سهم بیشتری از مراقبت های تربیتی و تلاش های دقیق و مستمر برای پرورش نونهالان می بخشد .دو دلیل مزبور اگر چه معقول است و پذیرفته لکن نافی مسئولیت پدران در تربیت فرزندان نمی باشد و وظایف مهم در پرورش کودکان و نوجوانان را » بیشتر « و نه » مطلق « به مادران محول می نماید و پدران نیز جایگاه و نقش خاص و مسئولیت های مشخصی دارند که باید نسبت به آنها متعهد و متعامل باشند. در این پژوهش قصد داریم به این سوال پاسخ دهییم که نقش تربیت خانواده از دیدگاه اسلام با تاکید بر اندیشه های امام علی - ع - چگونه است؟

هدف پژوهش

بررسی جایگاه خانواده در تربیت فرهنگی ازدیدگاه اسلام باتاکیدبراندیشه های امام علی - ع -

سوال پژوهش

نقش خانواده در تربیت فرهنگی ازدیدگاه اسلام باتاکیدبراندیشه های امام علی - ع - چگونه است؟

روش شناسی پژوهش

این پژوهش باروش کتابخانه ایی-تحلیلی اسنادی انجام شده است ودر آن از منابع معتبر ومتنوع دینی استفاده شده است.

یافته های پژوهش

یافته ها پیرامون این سوال که جایگاه خانواده در تربیت فرهنگی از دیدگاه اسلام با تاکیدبر اندیشه های امام علی - ع - چگونه است؟ بیانگر این است که تربیت باید مایه دینی بیابد تا ناقص و صوری و بیدوام نماند و بتواند خُلق و سیرت افراد و اعتماد و ایمان و باور آنها را اصلاح و تکمیل کند،.انسان تنها در پرتو تربیت صحیح است که بهعنوان موجودی هدفمند و اندیشه ورز به اهداف وآرمانهای خود دست یازده و قلّه رفیع سعادتِ مطلوب خویش را فتح مینماید؛ از این رهگذر برای انسان مسلمان تربیت فرهنگی و اسلامی ضرورتی مضاعف دارد.

نقش خانواده در تربیت فرهنگی فرزندان این است که در جهت کسب مجموعه ای از فضایل و هنرها و آداب و دانش ها و معارف و کلیه نیروهای اخلاقی و روحی که بشر را از حالت بدوی و ابتدایی خارج ساخته و به سوی کمال معنوی سوق می دهد،تلاش نماید . اصل حیاتی و بنیادی تعلیم و تربیت فرزندان وظیفه و مسئولیت مشترک مادران و پدران است و هر کدام در جایگاه خود و به میزان زمان حضور در لحظات تعامل با کودکان و نوجوانان در تربیت و پرورش صحیح آنان سهم و نقش دارند،در عین حال باید در کاربرد روش ها در مسیر تربیت ، حتماً به مسئله کرامت و شخصیت انسان ها توجه و تعدیل در برخوردها اعمال شود.

تربیت وفرهنگ

در اسلام معانی و برداشت های مختلفی از تربیت وجود دارد برخی از این تعاریف و برداشتها عبارتند از:تربیت به معنای رسیدن به رشدهدایت: به رشد و رَشَدَ از جمله تعابیری است که در قرآن مجید برای تربیت به کار رفته است. در سوره جن ا سَمِعنا قُراناً عَجَبًاآمدهاستیَهدِی:» اِلَی الرﱡشدِ فَامَنّابِه وَلَنِ نُشرِکَ بِرَبَنا اَحدا« - جن - 1/همانا قرآن را کتابی شگفت آور یافتیم، کتابی که به سوی کمال عقلی و پا برجایی در راه حق هدایت می کند. سپس به آن ایمان آوریم و کسی را شریک پروردگارمان قرارنمی دهیم. در این آیه هدایت به رشد که هدایت به کمال عقلی و پابر جا ماندن در راه است به عنوان هدف قرآن بیان شده است. این هدایت به حق و کمال عقلی را می توان تربیت دانست.

تربیت به معنای تزکیه نفس و اخلاق: تزکیه نفس که عبارت از آراستن نفس به نیکها و پیراستن آن از بدیها و آلودگی هاست تعبیر دیگری از تربیت است. - آل عمران - 162/همانا خداوند بر افراد با ایمان منت نهاد و برای آنان پیامبری را مبعوث نمود تا بر آنان آیات خدا را تلاوت کند و آنان را از آلودگیهای بیاراید و به آنها کتاب و حکمت را تعلیم دهد. در شمس پس از سوگند به نفس و تعادل و نوازی که در آن بر قرار است چنین آمده« - شمس9/و - 10همانا آن کس که نفس خود را از آلودگی ها زدود سعادتمند و رستگار می شود و آنکه گرفتار اغواها و هواهای نفسانی شد نا امید و مایوس می گردد. بنابر این آیه، تزکیه نفس باعث رستگاری است و این همان چیزی است که منظور تربیت است.

تربیت به معنای ادب: کلمه ادب را می توان تعبیری از تربیت و حتی مترادف با آن دانست. علی - علیه السلام - می فرمود : »ماغل والد ولدا نحلا افضل من ادب حسن« - مشترک الوسائل،جلد - 2هیچ بخششی از جانب پدر به فرزند برتر از ادب و تربیت به طور خلاصه تربیت عبارت است از ایجاد تغییرات مطلوب در انسان و به عبارت دیگر و بهتر: ایجاد تحولات ثمر بخش در محیط زندگی انسان به منظور ساختن و شکوفایی استعدادهای آدمی ؛ و یا تربیت عبارت است از پروردن قوای جسمی و روحی انسان برای وصول به کمال مطلوب و انتقال طرز تفکر و احساس و عمل یک جامعه به آیندگان.

تربیت به معنی پرورش دادن و پرورش یافتن است به شرطی که براساس روش علمی انجام گیرد و فردی را به نقطه ای دلخواه برساند، دانشی است جدید که مبتنی بر فلسفه ، روان شناسی ، اقتصاد و زیست شناسی است . در اهمیت تربیت همین بس که بگوییم وجود این همه اهداف بلند ، فضیلت ها و رذیلت ها، خیرخواهی ها و بدخواهی ها زاییده ی تربیت است. و برای درک بیشتر اهمیت آن کافی است که آدمی خود را درجای کودک بگذارد، کودکی که از مادر زاده شده و به هیچ امری آگاه نیست.

تربیت از سویی علم است چون دارای موضوع و هدف و روش است. از سویی فن است زیرا جریان نشو و نمای قوای انسانی با فنونی باید تحت مراقبت آید. ممکن است فردی با سواد و عالم باشد ولی معلم نباشد.تربیت از سویی هنر است چون در آن توجه به لطافت ها و ریزه کاری هایی است که برای دوباره ساختن و سازمان دادن ضروری است.از سوی دیگر ، خدمت است به خود فرد و به جامعه انسانی است و به وسیله آن می توان فرد را موجودی مفید ساخت و به حقیقتِ آدمیت واصل کرد.

فرهنگ، مجموعه ای از ویژگی ها، آموخته ها و دست آورد های جامعه انسانی است که از نسل های پیشین به نسل های پسین انتقال می یابد در تعریف فرهنگ, تعابیر فراوانی وجود دارد. انسان شناسان کلاسیک, فرهنگ را در یک معنای وسیع, معادل - سبک زندگی - تعریف می کنند; ولی جامعه شناسان, فرهنگ را مجموعه ای از اندیشه ها و ارزش ها می دانند. در جای دیگری, فرهنگ مشخص کننده باورداشت ها, مسلک ها و اسطوره ها, یعنی صور ذهنی دسته جمعی یک اجتماع که به تعبیری, عوامل روحی و روانی آن جامعه می باشد, تعریف شده است. - قاضی، - 1367 به بیان دیگر, فرهنگ, عناصر زیادی را در سطوح مختلف از جمله: عقاید, عواطف, ارزش ها, هدف ها , کردارها, تمایلات و اندوخته ها را در بر میگیرد. در جای دیگر آمده است که فرهنگ, مجموعه ای است از فضایل و هنرها و آداب و دانش ها و معارف و کلیه نیروهای اخلاقی و روحی که بشر را از حالت بدوی و ابتدایی خارج ساخته و به سوی کمال معنوی سوق می دهد.

- ثقفی،. - 1348ادوارد تایلور, مردم شناس انگلیسی, در سال 1871 میلادی در کتاب فرهنگ ابتدایی, فرهنگ را کلیتی درهم بافته شامل: دانش, هنر, اخلاق, قانون, آداب و رسوم و هرگونه قابلیت و عادت که به وسیله انسان, به عنوان عضوی از جامعه, کسب شده است, می داند. - Milton Singer، - 1996از مجموع این تعاریف, می توان این گونه استنباط و استخراج کرد که: - فرهنگ, مجموعه دانش ها, بینش ها, نگرش ها, منش ها و ارزش های یک ملت - محسوب می شود.برای این فرهنگ, ویژگی هایی را مطرح می کنند که اولا, هویت دهنده است; ثانیا , مصونیت آور است; ثالثا, هم پویا و هم پایاست; رابعا, تإثیرپذیر است; خامسا , فطرت ثانوی است.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید