بخشی از مقاله

چکیده

قرعه، قاعده ای فقهی است که در حل بسیاری از مشکلات و دعاوی کاربرد داشته و در تعیین حق، در جایی که هیچراه دیگری وجود نداشته باشد، مورد استفاده قرار می گیرد. کاربرد این قاعده در شبهات موضوعیه بوده و تصمیم گیریدر خصوص جنبه های مجهول موضوعات را میسر می سازد. البته در خصوص دایره شمول و نحوه اجرای آن اختلافنظرهایی مشاهده می شود، ولی اصل تشریع و جواز کاربرد آن مورد اتفاق می باشد. مستندات قاعده و تفاسیر ارائه شدهدر خصوص هر کدام از آن ها، بالاخص آیات و روایات، دایره شمول قاعده، جایگاه قاعده در میان سایر ادله، شرایطاجرا و واجب یا اختیاری بودن عمل به نتیجه قرعه، از جمله مسائلی است که در این قاعده، میان فقها مورد بحث و نظربوده است. این مقاله به بررسی قاعده قرعه از دیدگاه فقه شیعه پرداخته است و در پایان به طور مختصر به نظرات علمایاهل تسنن در خصوص این قاعده اشاره نموده است.

کلید واژه ها: قرعه، قواعد فقهیه، فصل خصومت، اثبات دعوی

مقدمه

قاعده قرعه از جمله قواعد فقهی است که در بسیاری از ابواب فقه به کار می رود و در موارد بسیاری، چه در منازعات و مخاصمات و چه در غیر منازعات، قابل تمسک و استفاده است. این قاعده یکی از قواعد کاربردی و بسیار مهم در فقه اسلامی است که برای اثبات برخی دعاوی و حل برخی مشکلات، که از راه حل های عادی قابل حل نیستند، به کار می رود و فقها در استنباط احکام فقهی بسیار به آن عمل می کنند. قاعده قرعه راهی است برای بیرون آمدن مکلف از سر گردانی و تردید ناشی از جهل وی نسبت به موضوع. هرگاه در تشخیص حق مورد نزاع نتوان به وسیله هیچ یک از قواعد فقهی، عقلی و عرفی راه حل مناسبی پیدا کرد، آخرین راه علاج برای فصل خصومت، استناد به قاعده قرعه خواهد بود. قرعه در شبهه موضوعی کارآیی دارد نه شبهه حکمی؛ پس تمسک به قاعده قرعه در مواردی است که جنبه ای از جوانب موضوع، مجهول و مشتبه باشد و هیچ گونه راهی برای روشن کردن آن در دست نباشد.

یعنی حتی احتیاط هم در مورد آن ممکن نباشد و اگر هم ممکن باشد، عسر و حرج داشته باشد.به عبارت دیگر قاعده قرعه در مواردی اجرا می شود که حکم واقعی و حقیقی موضوعی برای ما مجهول و مشکل باشد و نتوان با هیچ دلیل معتبری، حکم آن را به دست آورد. مروری بر کتاب های اصولی، فقهی و قواعد فقه نشان می دهد که فقها نسبت به قاعده دانستن قرعه بسیار تردید داشته اند و به همین دلیل تا زمان مرحوم نراقی - ره - ، کسی از آن به عنوان یک قاعده فقهی مستقل بحث نکرده است و پس از ایشان نیز شیخ انصاری - ره - در چند سطر کوتاه به تعارض قاعده قرعه و استصحاب اشاره کرده است. - زراعت، 1388، ص - 226

قرعه در لغت و اصطلاح

قرعه واژه ای عربی است و به معنای سهم، نصیب و قسمت آمده است. - القرعیه: السهم و النصیب. - - بندرریگی، 1375، ج2، ص - 1428 این لغت حاصل مصدر از قَرَعَیشه و به معنای نصیب است. - المعجم الوسیط، 1425ق، ج 2، ص - 728 یُقَالُ: اقتُرِعَ فُلَانٌ أَیوالاقْتِراعُ:اخْتِیرَ.»والقَرِیعُ: الخیارُ؛ والقُرْعهُ: خیارُ المالِ. وقُرْعهُ کُلﱢ شَیْءٍ: خِیَارُهُ.« - ابن منظور، 1363، ج8، - 268 در اصطلاح فقهی به معنای انجام کاری جهت تعیین مطلوب و معلوم شدن امر شرعی مشتبهی میباشد و این کار را قرعه میگویند، چون موجب تشخیص نصیب شخصی که در قرعه پیروز شده است میباشد. - مصطفوی،1417ق، ص - 192در فرهنگ فارسی معین در مورد قرعه آمده است: »قطعه ای کاغذ، چوب یا استخوان و مانند آن که به وسیله فال زدن با آن، نصیب کسی را معین می کنند.« - معین، 1362، ج2، ص - 2659

در ترمینولوژی حقوق درباره قرعه آمده است: »صفحات کوچکی است از کاغذ یا غیر آن که بر روی هر یک اسم یا علامتی نهند و برای رفع خصومت و تعیین حق در مواردی که قانون اجازه کرده به آن متوسل شوند.« و در تعریف قرعه کشی آمده است: »قرعه کشی یا استقراع، تمایز حقوق از طریق به کار بردن قرعه را گویند. - جعفری لنگرودی، 1386، ص - 541در کتاب اصطلاحات الاصول آمده است: »القرعه فی اللغه السهم و النصیب و فی عرف الفقهاء و العرف العام، الاحتیال فی تعیین المطلوب لدیالشبهه و الابهام کتابهً و نحوها.« - مشکینی، 1371، ص - 201 و در کتاب فرهنگ عبارات و اشارات حقوقی در تعریف قرعه آمده است: »قرعه در لغت عرب به معنای زدن و کوبیدن است و قارعه به معنای زدن و کوبیدن و رویدادی سخت و دشوار می باشد که کنایه از رستاخیز و روز قیامت دارد و در سوره ای از قرآن با این نام به کار برده شده است و در اصطلاح فقه و حقوق و در عرف عام معنای قرعه روشن است و عبارت است از روشی برای رفع تردید و تحیر و رهایی از بن بست، در جایی که ترجیحی در بین نباشد.« - تاجمیری، 1377، ص - 159

انواع قرعه

قرعه بر دو قسم است:

1.قرعه اعلامی:

این قرعه برای تعیین چیزی است که در واقع معین است ولی در ظاهر مجهول است، یعنی قبل از بروز نزاع، واقع مشخص بوده است و به علت نبودن دلیلی که آن واقع را روشن کند، نیاز به اعمال قرعه می شود.

2.قرعه تأسیسی:

این قرعه برای کشف مجهول نبوده، بلکه برای تعیین چیزی به کار می رود. این مورد به عکس قرعه اعلامی، پیشاز بروز اختلاف اساساً واقع مشخص نبوده است، بلکه از حین استقراع و به وسیله استقراع، واقع پدید می آید، مانند قرعه در باب تقسیم مال مشاع. - جعفری لنگرودی، 1386، ص - 541

مستندات قاعده

مستندات قاعده قرعه به پنج گروه: آیات قرآن کریم، روایات، اجماع، بناء عقلا و عقل تقسیم می گردند. بر همین اساس به بررسی مستندات این قاعده می پردازیم:

- 1  آیات

قرعه، به صورتهای گوناگون انجام میگیرد و در گذشته بیشتر به صورت انداختن تیر، و در زمان ما با نوشتن نامها بر کاغذ و در آوردن یکی از آنها انجام میشود. گرچه در برخی روایت ها نیز شیوه های خاصی برای قرعه کشی بیان شده است، اما این شیوه ها موضوعیت ندارند و از هر راهی می توان قرعه کشید. هر چند آن چه به عنوان ارشاد و راهنمایی بیان شده است، مناسب تر بوده و اطمینان بیشتری را در درون انسان به وجود می آورد. - زراعت، 1388، ص - 230 در قرآن کریم آمده که در ماجرای حضرت یونس - ع - از قرعه استفاده شد. هم چنین در جریان تعیین سرپرست و کفیل برای حضرت مریم - س - نیز از قرعه استفاده شد، که به نام حضرت زکریا - ع - در آمد. بعضی از عالمان، قرعه را مختص باب منازعات و اختلاف در حق میدانند. در پاسخ گفته شده که هرچند معمولاً چنین است، ولی این مسئله در ماهیت قرعه نیست؛ بنابراین، اگر اختلاف بر سر حقی هم نباشد، میتوان از قرعه استفاده کرد، چنان که در قضیه سرپرستی حضرت مریم - س - کسی مدعی حقی نبود، بلکه همه در پی کسب افتخار بودند.

برای اثبات این قاعده، به آیه 141سوره صافّات، و آیه 44 سوره آل عمران تمسک شده است. نحوه استدلال به این آیات برای اثبات مشروعیت قرعه در اسلام به این گونه است که حضرت یونس - ع - و حضرت زکریا - ع - در قرعه کشی شرکت کردند و می دانیم که پیامبران قبل از اسلام هرگز مرتکب خلاف و گناه نمی شده اند. لذا عمل این دو پیامبر نشان دهنده مشروعیت قرعه در دین آن ها دارد و می دانیم که در دین اسلام اگر در خصوص مسئله ای که در ادیان گذشته جاری بوده، نسخی وارد نشده باشد، اصل بر عدم نسخ می باشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که قرعه در دین اسلام نیز جایز می باشد.وحیهِ إِلَیْکَ وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ».1 إِذْ یُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَیﱡهُمْ یَکْفُلُوَما کُنْتَمَرْیَمَلَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ« - سوره آل عمران، آیه - 44»این از اخبار غیبی است که به سوی تو وحی می کنیم، آن گاه که آن ها قلم های خود را می افکندند که کدام یک از آنان مریم را کفالت کند، در نزد آن ها نبودی و نیز در آن حال که آن ها با هم در جدال و ستیز بودند، در نزد آنان نبودی.«

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید