بخشی از مقاله
چکیده:
تفکر و اندیشه مدیریت مشارکت جویانه یکباره در ذهن علمای مدیریت تکوین نیافته و بیدرنگ بهصورت اندیشه علمیپدید نیامده است. مشارکت به عنوان یکی از ابزارهای حیاتی، همواره در زندگیانسان مورد توجه بوده است. زندگی در اجتماع - خانواده، سازمان و .... - برپایه مشارکت استوار بوده است وپیشبینی وتصمیمگیری در زمینهراه های رسیدنبه اهداف به طور گروهی، موجب دستیابی به راهحلهای منطقیتر و مطمئنتر میشود. صاحبنظران و اندیشمندان معروف جهان به صورت قاطع و تردید ناپذیر بر این عقیده اند که مدیریت مشارکتی، تنها روش مدیریت نوین، مطلوب، کارساز و نجاتبخش در مؤسسات و سازمانهای گوناگون دنیاست. این امر دال بر اهمیت و ارزشمند بودن سرمایه های انسانی سازمان ها می باشد. مقاله ی حاضر با هدف بررسی جایگاه مدیریت مشارکتی در سازمان به استناد منابع موجود تدوین شده است.
کلمات کلیدی: مدیریت، مشارکت، مدیریت مشارکتی، سازمان
مقدمه:
در سالهای پس از جنگ جهان دوم، در کشور ژاپن و آلمان باختری برای شکوفایی اقتصادی و نوسازی صنایع خود راهی تازه در پیش گرفتند. این دو کشور به دلیل های بیرون از خواست و اراده خود، نخست مردم سالاری صنعتی و مشارکت کارکنان را در کارگردانی کارخانه ها پذیرفتند و سپس با باوری استوار به پیامد سود بخش آن به پیگیری و گسترش دامنه آن پرداختند. شاید گزافه گویی نباشد که نتیجه مشارکت کارکنان در کارگردانی و سپس مشارکت در مالکیت چنان نمان بود که بسیار دیگر از کشورها بر آن شدند تا نهادهای بازرگانی و کارگردانی را که سالها دارز زیر نوعی از نظارت خود داشتند به شیوه خصوصی اداره کنند و از راه مشارکت مردم در مالکیت و کارگردانی آنها توانمدیشان را فزونی بخشند. این جنبش که از آغاز سال 1970 در کشورهای پیشرفته صنعتی رواج شتابان گرته بود با فروپاشی نظام متمرکز مالکیت دولتی در روسیه و اروپای خاوری، تحرکی تازه یافته و هم اکنون در شمار دلخواه ترین شیوه کارگردانی واحدهای صنعتی و بازرگانی به شمار می آید. - طوسی، . - 1 :1370
سازمان نهادی اجتماعی است که هدفی مشخص را دنبال می کند. به عبارت دیگر سیستمی است با مرزهای مختص که بدلیل داشتن ساختاری آگاهانه، فعالیت هایی را انجام می دهد. سازمان ها متشکل از گروه های انسانی هستند که برای نیل به اهداف خود لازم است تا تغییر و تحولات محیطی را بشناسند و بهترین انطباق را با آنها ایجاد کنند. اتخاذ شیوه مدیریتی مناسب و انعطاف پذیر برای پاسخگویی به تغییرات مهم داخلی و خارجی سازمان ها می تواند زمینه رشد و ترقی سازمانها و در نتیجه شکوفایی کشور را فراهم کند. یکی از روشهایی که اغلب به رشد و توسعه سازمانها کمک می کند، استفاده از مشارکت کارکنان است.
مشارکت فرایندی است که طی آن کارکنان یک سازمان به گونه داوطلبانه در امور و فعالیت های مربوط به خود دخالت کنند، به شرطی که توان و انگیزه مناسب برای دخالت موثر را داشته باشند و سبک مدیریت مشارکتی، سبکی است که طی آن کارکنان یک سازمان در روند تصمیم گیری ها دخالت و شرکت داشته باشند. تاکید سبک مدیریت مشارکتی بر همکاری و مشارکت داوطلبانه کارکنان استوار است و می خواهد از اندیشه ها، نظرات و ابتکارات آنها در حل مشکلات و مسائل سازمان استفاده کند. بزرگترین پشتوانه جهت اعمال مدیریت مشارکتی، تعهد، ایمان و اعتقاد مدیران سازمان هاست و تا زمانی که مدیریت سازمان اعتقاد به مشارکت کارکنان نداشته باشد، مدیریت مشارکتی تحقق پیدا نخواهد کرد. مدیریت مشارکتی دو هدف عمده را دنبال می کند : نخست، ارج نهادن به ارزش های انسانی و به یاری طلبیدن افرادی که به نوعی با سازمان در ارتباط اند .دوم، رسیدن به هدف های از پیش تعیین شده به کمک همین افراد.
تعاریف مشارکت:
در گزارش توسعه انسانی سال 1993 برنامه توسعه متحد - UNDP - مشارکت چنین تعریف شده است: مردم در فرایندهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که زندگی آنها را تحت تاثیر قرار می دهد درگیری نزدیک و بلاواسطه ای دارند، این امر ممکن است کامل، مستقیم یا جزیی و غیرمستقیم باشد. و نکته مهم در آن است که مردم قدرت و تصمیم گیری دسترس ماندگار داشته باشند. مشارکت واقعی زمانی پدید می آید که مردم از نظر ذهنی و عاطفی با یکدیگر شریک شده و به اندیشه ها و عواطف آنان توجه بسیار مبذول گردد تا آنها برانگیخته شوند، و با همه توان خود را بر مبنای مشارکت اداره کنند. - سلیمانپور و معافی مدنی، 1388، . - 95-96
از دید فلسفی در مفهوم مشارکت اندیشه های راستین و راهبر جای دارند. بنیادی ترین اندیشه زیر ساز مشارکت پذیرش اصل برابری مردمان است. مردمان هر گاه در پیوند با یکدیگر از اهمیت و وزن برابر برخوردار شوند آنگاه مشارکت میان آنان می تواند به - - برخاستن و خیز برداشتن - - یاری دهد و سود و بهره مندهای بسیار برای همه فراهم آورد.
مشارکت در مدیریت را می توان در قلمرو انگیزشهای فرامرتبه انسان به شمار آورد. گسترده شدن دامنه مشارمت در قلمرو کارگردانی امور می تواند جامعه را به سو پایدار کردن ارزشها مرم سالاری براند و اصل فرمان راندن مردم را بر مردم پایدار کند. - طوسی، . - 6-12: 1370 با توجه به تعاریف فوق از مشارکت می توان گفت : مشار کت عبارت است از درگیری ذهنی و عاطفی داوطلبانه یک شخص در موقعیت های گروهی مربوط به خود و سازمان خود که باعث ایجاد انگیزه در فرد جهت دست یابی به هدف های گروهی شده و باعث می شود که فرد در مسؤولیتکار شریک شود.
انواع مشارکت:
در یک طبقه بندی انواع مشارکت به صورت زیر تقسیم شده است:
· مشارکت ابزاری: در ان نوع مشارکت، انسانها به صورت یک ابزار ملاحظه می شوند. ان نگرش بدون توجه به مبانی انسانی و فرهنگی افراد، صرفا به انسان با دیدی اقتصادی و مادی توجه میکند.
· مشارکت تحمیل شده: این نوع مشارکت که توسط نخبگان جامعه و در سطوح سازمانی توسط مدیران ارشد هدایت می شود به صورت برنامه ریزی شده و هدایت شده افراد را در اداره ی امور سهیم می سازد. روشی که در کشورهای سوسیالیستی مانند شوروی سابق اعمال می شد، که از آن به عنوان مشارکت تبعی یاد می کنند.
· مشارکت توسعه ای: این نوع مشارکت فرایندی است: اجتماعی، یکپارچه، جامع، پویا، همبسته، مکمل، چند بعدی و چند فرهنگی؛ به عبارت دیگر، مشارکت توسعه ای خواهان مشارکت همه افراد در سازماندهی جامعه است. در مشارکت توسعه ای به نیازهای عالیه ی انسانی توجه می شود. - گیوریان و ربیعی مندجین، . - 355-356 :1394
پیش نیازهای مشارکت:
· باید زمان کای برای مشارکت، در اختیار شما قرار داشته باشد. بسیاری از تصمیمات در سازمانها، باید به سرعت اتخاذ شوند. وقتی زمان کمی برای این تصمیم ها وجود دارد، تصمیم گیری ها را نمی توان به صورت مشارکتی انجام داد.
· کارکنان، باید در تصمیم گیرهایی مشارکت داده شوند که به نوعی با منافع آنها در ارتباط باشد. تصمیم گیری ها باید به شغل کارمند یا راه او و یا به نحوی با منافع او در ارتباط باشند.
· کارکنان باید از توانایی مشارکت برخوردار باشند. توانایی شامل جنبه های مختلفی، نظیر هوش، دانش فنی و نیز مهارت های ارتباطی برای شرکت در فرایند مشارکتی تصمیم گیری می باشد.
· فرهنگ سازمان باید از مشارکت کارکنان، حمایت کند. اگر طی مدت طولانی، فرهنگ حاکمیت فردی بر سازمان حاکم بوده و از اطلاعاتی که توسط کارکنان ارائه می شده، صرف نظر گردیده است، احتمال مشارکت کارکنان در تصمیم گیری ها کم خواهد بود.
وقتی شرایط فوق وجود داشته باشند، مشارکت کارکنان می تواند موجب تعهد بیشتر آنها به نتایج تصمیم شده و کیفیت تصمیم گیری را بهبود بخشد. - شعبانعلی و قبایی، 1387، به نقل از رابیتز،. - 202: 1943
مدیریت مشارکتی:
مدیریت مشارکتی، عبارت است از ایفای نقش از طریق اظهار نظر، ارائه ی پیشنهاد، تصمیم گیری و قبول مسئولیت در زمینه ی فعالیت های سازمان، انتخاب نوع کار، بهبود و توسعه ی کار و توزیع دستاوردهای حاصله. نظام مدیریت مشارکتی، ابزاری است بسیار کارآمد، بر پایه نگرش تحول ساز در مدیریت که در این نظام مدیران با بکارگیری تدابیر خاص، امکاناتی را فراهم می آورند تا کلیه کارکنان در تمام سطوح بتوانند با استفاده از فکر و تجربیات بسار ذی قیمت خود، به گونه ای سازمان یافته، پیشنهادهای سازنده و مفید خود را به سازمان ارائه دهند. مدیریت مشارکتی عبارت است از مجموعه گردش کار و عملیاتی که تمام کارکنان و زیردستان یک سازمان را در روند تصمیم گیری های مربوط به آن سازمان دخالت می دهد و شریک می سازد.
تاکید اصلی این نوع مدیریت، بر همکاری و مشارکت علاقه مندانه و داوطلبانه عموم افراد است و می خواهد از ایده ها و نظرات و ابتکارات آنها در حل مشکلات و مسائل سازمان استفاده کند. لذا اساس فرایند این مدیریت، بر بنیان تقسیم اختیارات، بین مدیریت و کارکنان استوار است. مشارکت روش است که بوسیله آن می توان کارکنان را به اظهار نظر و ارائه دادن پیشنهادها، جهت همکاری و همیاری، تشویق و ترغیب کرد، تا علاوه بر قدرت جسمی، از نیروی فکر و ابتکار و خلاقیت کارکنان نیز برایی پیشرفت امور، رشد و پرورش استعدادها و بالا بردن سطح آگاهی کارکنان و ایجاد روحیه مشورت و همکاری بنن کارکنان و مدیریت استفاده کرد. - آتش پور، نادی و رحیمی نژاد، . - 335-336 :1387