بخشی از مقاله

چکیده

محیط کنونی سازمانها را به شیوه هاي جدید مدیریت سوق میدهد و گرایش به سبک مدیریت مشارکتی یکی از گزینه هاي این مبحث است. امروزه تغییرات وسیعی در دنیا اتفاق می افتد که اگر سازمان خودش را با آن تطبیق ندهد، چه بسا آنرا به ورطه نابودي بکشاند. بنابراین سازمان باید تنها یک ویژگی ثابت داشته باشد: تغیر و تطبیق مداوم، عنصري که شاکله اصلی سازمانهاي یادگیرنده است. یکی از ویژگیهاي سازمانهاي جدید، شکلگیري آنها برمبناي یادگیري است.

مدیران و کارکنان، همواره مشغول یادگیري میباشند.یادگیري سازمانی زمانی اتفاق می افتد که دیدگاه جدیدي خلق کند و بوسیله ارتباط به تمام سطوح سازمانی منتقل شود. این انتقال ازطریق مشارکت صورت می گیرد. مشارکت ومدیریت مشارکتی براي مدیریت دانش بستري فراهم می کند که در آن کسب اطلاعات و دانش و به اشتراك گذاشتن آن در سرتاسر سازمان نهادینه میشود و زمینه را براي ایجاد سازمانی یادگیرنده فراهم میسازد.در مقاله حاضر، ضمن تعریف سازمان یادگیرنده و مشخص ساختن ویژگیهاي اصلی آن و لزوم مشارکت، سعی میشود عواملی مانند فرهنگ ،مدیریت مشارکتی و... را که در ایجاد، شکلگیري و رشد چنین سازمانی موثر است، معرفی گردد.

-1    مقدمه

امروزه دیگر روشهاي قدیمی اداره سازمانها پاسخگوي تغییرات سریع محیط اطراف نیستند. رشته مدیریت در سراسر دنیا شاهد تغییرات پردامنه و زیر بنایی شده است و از شیوه سنتی بیرون آمده، متحول شده و همه اعضاي سازمان را در امور جاري مشارکت داده است. دو روند این تغییر مدیریت را تشدید کرده است، نخست نرخ فزاینده تغییرات که در سایه رقابت جهانی به وجود آمده است. سازمانها براي اینکه کارها را به شیوهاي عالی انجام دهند باید با سرعت بیشتري خود را با شرایط جدید وفق دهند.

روند دوم، تغییر زیر بنایی است که در فناوريهاي سازمانی رخ میدهد. سازمانهاي جدید مبتنی بر دانش نوین هستند و این بدان معنی است که آنها باید به گونهاي طراحی شوند که بتوانند از عقاید و اطلاعات جدید استفاده کنند و کارکنان در رشتههاي اصولی متخصص شوند. هر عضو سازمان به جاي اینکه فقط در جهت افزایش کارآیی تلاش کند باید پیوسته مطالب جدیدي بیاموزد و بتواند در حوزه و قلمرو فعالیت خود مسائل را شناسایی و حل کند.

رشد شتابنده تغییرات و رقابت، درهزاره جدید باعث گردیده تا مدیران سازمان هایی را طراحی نمایند که اعضاي آن پیوسته به یافتن مشکلات فراروي سازمان و مهمتر از همه، حل آن بپردازند. چنین سازمان هایی را در دنیاي امروزي، "یادگیرنده" می نامند. اما در چنین سازمان و محیطی، کلید برنده شدن رهبر، همانا توانایی او در پرورش هوش جمعی تیم خود، حفظ هم سوئی و ایجاد انرژي در اعضاي سازمان، و در نهایت تلاش براي رضایت مشتري است.

درواقع چنین امري، مدیران را به سوي مفهومی جدیدتر باعنوان "سازمان یاد دهنده" می کشاند.به طور کلی در چنین سازمان هایی، رهبر، یاد دهنده اي است که همه اعضاي سازمان از او یاد می گیرندل در دنیاي به شدت رقابتی امروزي، اوَلا سازمان هاي یادگیرنده، الزاماً به یادگیرنده نیاز دارند و ثانیاً در سازمان هاي یادگیرنده واقعی نمی توان بین یادگیرنده و یاد دهنده، تمایز قائل شد. زیرا از تمام اعضاي سازمان انتظار می رود که به یکدیگر یاد دهند و از یکدیگر یاد بگیرند.

-2    پیشینه مطالعات یادگیري سازمانی

سازمانهاي یادگیرنده،پدیده اي است که با شروع دهه 90 میلادي توسط پیتر سنگه مطرح شد. علت پدیدار شدن چنین سازمانهایی،شرایط،نظریه ها و تغییر و تحول در محیطهاي سازمانی قبل از دهه مذکور بوده است؛ به گونه اي که تمام سازمانها تلاش گسترده اي را براي بقاي خود آغاز کرده بودند و براي آنکه بتوانند خود را در محیط پرتلاطم اطراف خود حفظ کنند می بایست از قالبهاي غیرپویا، خارج و به سمت سازمان یادگیرنده متحول شوند، یعنی در ساختار و اساس خود تغییرات عمیقی ایجاد کنند.

نخستین منابع در زمینه سازمان یادگیرنده، احتمالاً به سال 1978 مربوط میشود که آرجریس وشون در کتابشان یاد میکنند. کتاب بعدي که خیلی مورد توجه قرار گرفت، اثر پیترز و واترمن بود که در آن مهمترین عوامل موفقیت سازمانهاي مورد مطالعه را نشان داده بودند. اما اصطلاح سازمان یاد گیرنده نخستین بار توسط پیتر سنگه در پرفروشترین و معروفترین کتابش در سال 1990، که به فارسی پنجمین فرمان ترجمه شده است، معرفی و شناخته شدلپیتر سنگه میگوید اگر سازمانها بخواهند در دهه 1990 و پس از آن موفق شوند باید سطح دانش خود را افزایش دهند و این امر فقط با آموختن عملی میشود. وي توضیح میدهد مدل قدیمی و بوروکراتیک دستور دهی و کنترل براي رشد و پیشرفت و چالشی که در پیش داریم کافی نیست و دلایل آن را بر می شمرد.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید