بخشی از مقاله

چکیده

دنیای امروز، دنیای رقابت است؛ رقابتی سخت، فشرده و بیرحم .شدت این رقابت در سطح تجارت جهانی و حتی ملی به حدی رسیده است که میتوان ادعا کرد که کمترین تصمیم و حرکتی در حوزه سازمانهای بین المللی را میتوان مشاهده کرد که تحت تأثیر فضای رقابت به شکل مستقیم یا غیرمستقیم نباشد. در عصر جدید بحث عقلانیت، سرچشمه و سرنخ بسیاری از مباحث دیگر است و مباحث فراوانی با آن پیوند دارد؛ در سازمان چهار نوع که عبارتند از عقلانیت اقتصادی عقلانیت سیاسی، عقلانیت قانونی، عقلانیت حرفه ای عقلانیت وجود دارد که در این مقاله جایگاه عقلانیت در تصمیمگیری و مدیریت را بررسی میکنیم.

مقدمه

عقلانیت عمل ذهنی است که باخرد انسان که آن را عقل مینامیم مطابقت داشته باشد تصمیمگیری در مدیریت تحت تأثیر پارادایم عقلانیت و به ویژه عقلانیت ابزاری و معطوف به وسیله شکل گرفته است .به طور کلی عقلانیت همواره راهنمای دانشمندان مدیریت و مسئولان اجرایی سازمان بوده است عقلانیت مدیران: عقلانیت عملی ذهنی است که با خرد انسان که آن را عقل می نامیم مطابقت داشته باشد. عقلانیت حاکم بر سازمان از طرف مدیران شاهرگ اصلی و اساسی در جهت پویایی و رشد افراد خلاق و کارا در سازمان می باشد. - اسنلن، - 324:2002 بنابراین با توجه به موارد فوق در این مقاله به بررسی نقش عقلانیت در سازمان های امروزی پرداخته می شود.

عقلانیت

بر اساس فرهنگ واژگان جامعه شناسی کمبریج، عقلانیت در فلسفه اشاره به توانایی و استعداد انسان برای به دست آوردن دانش و یا اتخاذ تصمیم هوشمندانه دارد و متضاد با عادت، احساس، اعتقاد کورکورانه و سنت است . هم چنین به نقل از اسنلن عمل عقلایی، آن عملی است که قدرت خرد یا استدلال انسان را قانع و متقاعد کند؛ در این معنا استدلال بر مبنای تفکر است و با احساسات و هیجانات متفاوت می باشد - دانایی فرد، - 1387 عقلانیت در یک تقسیمبندی اولیه به عقلانیت نظری و عقلانیت عملی تقسیم میشود.

عقلانیت نظری ناظر به عقاید و جهانبینیها است و عقلانیت عملی ناظر به اعمال و رفتارهاست. برخی آن دو را به این نحو تعریف کردهاند: عقلانیت نظری عبارت است از تسلط هر چه دقیقتر بر واقعیت، توسط مفاهیم انتزاعی و عقلانیت عملی هم یعنی محاسبه هر چه دقیقتر و سایل برای نیل به اهداف - بهمن پور، - 48 :1379 اتکا بر یک عقلانیت واحد در عرصه زندگی عمومی نظیر مدیریت که در آن ارزش های متفاوتی باید هم ساز شوند غیر عقلانی یا در حد جزئی عقلانی است.

عقلانیت محلی عقلانیتی است که در شرایطی خاص به صورت تکی و بدون توجه به سایر عقلانیت ها در پیش گرفته می شود تا زمانی که بستر کلی حاکم بر خود یا تبعات کلی گزینه تصمیم گیری خود را مد نظر قرار ندهد، غیر عقلانی یا در حد جزئی عقلانی است - اسنلن1،. - 325:2002 با این تصویر از مفهوم عقلانیت باید اذعان داشت که بسیاری از اندیشمندان در حوزه های جامعه شناسی و مدیریت آثار متعددی درباره عقلانیت به چاپ رسانده اند، اما موضوع بحث انگیز عقلانیت در اداره امور سازمان ها اگرچه تا حد بسیاری مورد مطالعه قرار گرفته است اما نتوانسته در صحنه اجرا به درستی پیاده شود.

اسنلن - 2002 - از چهار نوع عقلانیت نام میبرد که عبارتند از عقلانیت اقتصادی عقلانیت سیاسی، عقلانیت قانونی، عقلانیت حرفه ای، عقلانیت اخلاقی و عقلانیت دینی که این دو عقلانیت توسط دکتر دانایی فر به مدل اسنلن اضافه شده است. نیاکان ما بر این باور بودند که عقل سالم در بدن سالم است مطمئنا می توان این گفته مهم را به سازمان نیز تسری داد و گفت "کار سالم در سازمان سالم است" آنچنان که تندرستی در انسان موجب نشاط، سرزندگی و تلاش می شود، مدیریت سازمان نیز با اعمال شیوه مدیریت عقلانی صحیح سازمان را به سمت پویایی و خلاقیت سوق می دهد - پورفرد و کوشا،. - 20 :1379

مفهوم عقلانیت در مدیریت دولتی

بر اساس فرهنگ واژگان جامعه شناسی کمبریج، عقلانیت در فلسفه اشاره به توانایی و استعداد انسان برای به دست آوردن دانش و یا اتخاذ تصمیم هوشمندانه دارد و متضاد با عادت، احساس، اعتقاد کورکورانه و سنت است .هم چنین به نقل از اسنلن2 عمل عقلایی، آن عملی است که قدرت خرد یا استدلال انسان را قانع و متقاعد کند؛ در این معنا استدلال بر مبنای تفکر است و با احساسات و هیجانات متفاوت می باشد - اسنلن، . - 324 : 2002 در مدیریت دولتی موضوعی فرا ارزشی است به این معنا که عقلانیت موضوع کنش عقلایی1 در مورد اهمیت و مطلوبیت آن بحثی وجود ندارد؛ مطرح کردن موضوعاتی مانند سازمان عقلایی، به وسیله هربرت سایمون تصمیم گیری عقلایی به وسیله والدو2 و واژه هایی مشابه این، دلیلی بر این به وسیله اوستروم3 بازیگر عقلایی، به وسیله وبر 4 گفتار است.

مفهوم عقلانیت آن چنان مورد پسند اندیشمندان و تحلیل گران قرار گرفته است حتی که آن ؛ را با مقدسات متداول مسیحیت مانند تمثال و شمایل توصیف می کنند ؛ محققان دیگری نیز بر اهمیت این مفهوم در مدیریت دولت تأکید کرده اند اما باید گفت که منظور هریک از محققان از این واژه و تفسیر آنها از این مفهوم بسیار متفاوت و ؛ اهمیت دارد، پرابهام نیز می باشد عقلانیت دارای اختلافات زیاد است - دانایی فرد و دیگران، . - 81 :1388

انواع عقلانیت

اندیشمندان مختلف بنابر تفسیر و تعبیری که از مفهوم عقلانیت داشته اند، تقسیم بندی های مختلفی از عقلانیت را ارائه کردند .ماکس وبر مبنایی برای تقسیم بندی عقلانیت فراهم کرده است که مورد پذیرش بسیاری از محققان قرار گرفته است. وبر بین دو نوع عقلانیت تفاوت قائل شده است :هدف عقلایی یا عقلانیت معطوف به هدف - و ارزشی عقلایی - یا عقلانیت معطوف به ارزش .عقلانیت ابزاریمعمولاً با عقلانیت معطوف به هدف مترادف دانسته، می شود.

این اصطلاح که با عناوین عقلانیت ابزار مدار، عقلانیت فنی، عقلانیت هدف عقلانیت وظیفه ای5، عقلانیت سازمانی و عقلانیت مقصود مترادف تلقی می شود،معمولاً در برابر عقلانیت ارزشی6 یا عناوین مترادف آن شامل عقلانیت جوهری عقلانیت عمومی و عقلانیت غنی قرار می گیرد .هر چند عقلانیت ابزاری، پرنفوذترین شکل عقلانیت در تحلیل خط مشی و مدیریت دولتی بوده است، اما این رویکرد به تنهایی نمی تواند تمام ظرفیت و استعداد مفهوم عقلانیت را نشان دهد؛ زیرا بعد مهم دیگر در عقلانیت، رویکرد ارزشی آن است که به گفته دیوید تاچر، در مورد بهترین ابزار برای رسیدن به اهداف خط مشی نیست بلکه در مورد این است که خود اهداف باید چگونه باشد.

- تاچر، . - 4 :2004 پژوهشگران بسیاری بر این عقیده هستند که در تئوری و عمل مدیریت دولتی، تفسیر ابزاری بر مفهوم عقلانیت غلبه داشته است، حتی منتقدان عقلانیت نیز بخش زیادی از نقد خود را به نقد عقلانیت ابزاری اختصاص دادند اما همیشه انتقاداتی جدی بر عقلانیت ابزاری و از همه مهم تر بر غلبه عقلانیت ابزاری بر خط مشی گذاری عمومی وجود داشته است - دانایی فرد و دیگران، . - 82 :1388 عقلانیت در غرب گاه به معنای عقلانیت نوعی، عقلانیت هنجاری یا وظیفه شناختی، عقلانیت ابزاری، عقلانیت کل نگر، به کار رفته می شود. -1 عقلانیت نوعی: توانایی خاص نوع انسان در معقول اندیشیدن و معقول رفتار کردن است تعریفی که ارسطو از انسان به عنوان حیوان عاقل تبلور می یابد و در زبان فلاسفه اسلامی به حیوان ناطق تعبیر شده است.

-2 عقلانیت هنجاری: عبارت است از انجام وظایف معرفت شناختی خاصی که در مقام ارزیابی باور وجود دارند. این گونه از عقلانیت در موردی به کار می رودکه عقل و ملاک های عقلانیت را به نحوی دقیق به کار بسته باشیم. عقلانیت به این معنا هنجاری نامیده می شود که اولا: واژه ای برای ارزیابی داشته و ثانیا: مستلزم یک باید باشد. هنگامی که می گوییم رفتار یا باوری موجه و معقول است، مراد این است که نوعی ارزیابی مثبت نسبت به آن داریم - شمس ناتری، . - 7 :1391

-3عقلانیت ابزاری: بررسی ابزارهایی است که ما را به هدف می رساند. عقلانیت ابزاری به دو لحاظ مفهوم نسبی است، اولا: عقلانیت در نسبت با هدف ها معنا پیدا می کند، ثانیا: باید شرایط و بافت رفتارها را هم در نظر گرفت.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید