بخشی از مقاله

چکیده

امروزه آموختن علوم تجربی همچون سواد آموزی و حساب کردن امری اساسی و ضروری است که با زندگی روزمره ما در ارتباط است و با پیشرفت تکنولوژی اهمیت آن بیشتر شده است. به عبارت دیگر آموزش علوم بیشتر به آموزش راه یادگیری می پردازد که آگاهی از آن برای هر کودکی لازم است، چرا که در دنیایی زندگی می کند کهسریعاً در حال تغییر است و هر فردی باید قادر باشد خود را دایم با آن تغییرات هماهنگ سازد.

هدف این پژوهش، بررسی سیر تحول برنامه ی درسی آموزش علوم در جهان بود. روش پژوهش تحلیل اسنادی است. به منظور گردآوری داده های لازم جهت نیل به اهداف پژوهش، منابع موجود و مرتبط با استفاده از فرم های فیش برداری از منابع، جمع آوری و با شیوه های کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان داد برنامه درسی آموزش علوم در تاریخ تحولی خود از پنج مرحله گذر کرده است و در هر مرحله عناصر هدف، محتوا، روش های تدریس، شیوه های ارزشیابی دارای ویژگی های خاصی می باشد.

-1 مقدمه

بررسی زمینه های تاریخی آموزش علوم مستلزم جستجوی زمینه های تدریس و آموزش آن و تحقیق در خصوص چگونگی شکل گیری موضوعات علمی و وارد شدن آنها به برنامه های آموزشی می باشد - فتحی واجارگاه، . - 1374 هنگام بررسی تاریخی آموزش علوم، توجه بر روی شناسایی و بررسی عواملی که ماهیت و گستره ی آموزش علوم را تحت تأثیر قرار داده و مشخص کردن کارکردهای آموزشی، سیاسی و اقتصادی مربوط به آن متمرکز می شود.

پژوهشگران از تعدادی از تکنیکها و رویکردهای در دسترس مورخان و جامعه شناسان استفاده کرده و بررسی های خود را در جهات مختلف اقدامات آموزشی، از قبیل، امور مالی، مدیریت، منابع، تأمین و آموزش معلم، برنامه ریزی کارکنان و موضوعات برنامه درسی هدایت کرده اند، بنابراین شگفت انگیز نیست که ادبیات مربوط به آموزش علوم، در موضوعات گوناگون پراکنده شده است با بررسی تاریخ آموزش علوم مشخص می شود که هرچه از سال های ابتدایی توجه به علوم و آموزش های مربوط به علوم در مدارس به زمان حال نزدیکترمی شویم، برنامه های درسی به جای تاکید بر حفظ کردن و بخاطر سپردن اطلاعات، حقایق، مفاهیم، قوانین و اصول علمی، بر فرایندها و گرایش های علمی و شیوه های آموزش بیشتر تاکیدمی کنندهمچنین ذکر این نکته ضروری است که در کلیه سطوح تحصیلی، هدف از خلاقیت ها و نوآوری های آموزش علوم باید این باشد که کارآمدترین موقعیت های یادگیری را برای دانش آموزان در کلاس های درس فراهم کند - یونسکو، 2004، ترجمه اسفندیاری،. - 1385 مراحل تحول برنامه درسی آموزش علوم از حیث اهداف، محتوا، روش های تدریس و شیوه های ارزشیابی در طول تاریخ فراز و نشیب های زیادی داشته است .

اگر چه علوم و آموزش علوم عمری همزاد با عمر انسان دارد زیرا زیر بنای آن را مشاهدات و تجربیات انسانها در طول تاریخ تشکیل می دهند. به مرور زمان مشاهدات و تجربیات انسان ها زیاد و زیادتر شد و سرانجام علوم به صورت سازمان یافته تشکیل گردید. پس از رنسانس علمی در قرن 16 توجه به آموزش علوم افزایش یافت و بتدریج آموزش شکل رسمی گرفت. موضوعات درسی، قلمروهای علمی، دیسپلین ها و رشته های علمی یکی پس از دیگری تشکیل گردید.

قرون 17 و 18 توجه به علوم هر روز زیادتر شد و در طول قرن 19 به ویژه از میانه های آن وضعیت توجه به علوم در مدارس جدی تر شد. بطوریکه در مدارس مباحث مربوط به علوم در کنار سایر دروس تدریس گردید. در قرن 20 و با گسترش سریع علوم و تکنولوژی نیاز به آموزش علوم بیش از گذشته احساس شد، به همین دلیل بسیاری از مدارس و دانشگاه های جهان ساعاتی از برنامه خود را به آموزش علوم اختصاص دادند.

با این وجود، برنامه ریزی و آموزش علوم بطور جدی از سالهای 1930 به بعد آغاز شد. شاید بتوان اوج توجه به آموزش علوم را پس از پرتاب سفینه اسپوتنیک شوروی در سال 1957 میلادی دانست که به انقلاب آموزشی دهه 1960 میلادی منجر شد. پژوهش ها و مباحث مطرح در طی این سالها نشان داد که در بستر تاریخ و به ویژه از میانه قرن 19 اهداف، محتوا، روشهای تدریس، شیوه های ارزشیابی و بسیاری دیگر از عناصر و عوامل تاثیر گذار در فرآیند یاددهی- یادگیری دستخوش تغییر و تحولاتی گردیده است که با لحاظ کردن بیشترین شباهت ها و بر اساس ارزیابی های انجام شده، سیر تحول برنامه های درسی و آموزش علوم را از نیمه دوم قرن نوزدهم تاکنون را می توان در پنج مرحله معرفی و مورد مطالعه و بررسی قرار داد.

مرحله اول از سال 1850 تا 1920، مرحله دوم از سال 1920 تا 1957، مرحله سوم از سال 1957 تا 1980، مرحله چهارم از سال 1980 تا 2000 و مرحله پنجم از سال 2001 به بعد است - جعفری هرندی، 1388، اسفندیاری، 1352، فتحی واجارگاه1374، احمدی 1380، فرشاد، 1383، بدریان 1385، ولی زاده، . - 1386 در ضمن هر مرحله دارای ویژگی های خاص خود در زمینه عناصر مختلف برنامه ی درسی آموزش علوم می باشد،که در این مقاله مراحل مختلف و ویژگی های آن به اختصار بیان می شود.

-2 روش پژوهش برای نیل به هدف پژوهش، از روش پژوهش تحلیل اسنادی استفاده شد. به منظور گردآوری داده های لازم، منابع موجود و مرتبط با استفاده از فرم های فیش برداری از منابع، جمع آوری و با شیوه های کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

-3 یافته ها

.1 سیر تحول برنامه ی درسی آموزش علوم در جهان چگونه بوده است ؟

مرحله اول : از سال 1850 تا 1920 در اواخر قرن نوزدهم با تلاش افرادی همچون جک من، کومز توک و پالمر1 آموزش علوم در مدارس ابتدایی آمریکا با تاکید بر مطالعه طبیعت آغاز شد. به مرور و با تلاش های افرادی همچون پارکر، کرایگ و بیلیک2 برنامه مطالعه طبیعت به برنامه های درسی جامع علوم تبدیل شد. این روند در اوایل قرن بیستم و در طول سال های جنگ جهانی اول - 1914-1918 - اهمیت ویژه ای یافت.

در جنگ جهانی اول تکنولوژیست های آموزشی نسبت به روش های آزمایشگاهی و سایر روش های تدریس مثل واحد کار، طرح های قراردادی، پروژه ها و مطالعات مبتنی بر مشارکت گروهی یا تشریک مساعی نوعی بدبینی و خصومت داشتند که به مقدار زیادی بر روند برنامه ریزی و آموزش علوم در مدارس تاثیر گذاشت. هر چند کارهای عملی و آزمایشگاهی در ابتدای قرن بیستم در بسیاری از مدارس اروپا و آمریکا رایج گردید اما آنها جدی گرفته نشدند و روشهای مبتنی بر حفظ کردن مطالب در برنامه های درسی علوم تا سال های 1920 همچنان رایج بود.

در این دوره روانشناسی قوای ذهنی3 بر برنامه های درسی علوم حاکم بود. آموختن مطالب مختلف به ویژه ریاضیات و علوم وسیله ای برای تقویت قوای فکری و رشد هوشی دانش آموزان محسوب می شد - کیوز4، . - 1992 آموزش علوم در دهه های نیمه اول قرن بیستم بر این فرض جان لاک استوار بوده، که عقیده داشت، ذهن فراگیر آموزش ندیده مانند یک لوح سفید و نقش پذیر است - شعاری نژاد، . - 1385 در این دیدگاه ذهن فراگیر به صورت یک ظرف خالی در نظر گرفته می شد که معلم باید دانش خود را در آن خالی نماید. روش سخنرانی اهمیت زیادی داشت و از کارهای آزمایشگاهی به صورت جدی، بندرت استفاده می شد.

مرحله دوم: از سال 1920 تا 1957 انتقادات دیویی از آموزش و پرورش سنتی در اواخر قرن نوزدهم و ارایه نظرات جدید در مورد آموزش و پرورش مبتنی بر تجربه معرفی روش حل مساله و نیز تاسیس مدرسه آزمایشی وی در دانشگاه شیکاگو، زمینه های جدیدی را برای ایجاد تحول در برنامه ی درسی علوم فراهم ساخت. پژوهش های دیویی در مدارس آزمایشی و تاکید وی بر نیازها و علایق فراگیران از یک سو و نیازهای جامعه ماهیت ساختار دانش از دیگر سو و ایجاد تعادل بین آنها باعث جایگزینی آموزش و پرورش پیشرو1 بجای آموزش و پرورش سنتی شد.

همچنین پیشرفت سریع صنعت و تکنولوژی، نیاز به تجدید نظر در روند آموزش علوم را بیشتر مطرح ساخت، بطوریکه آموزش علوم از اهمیت بیشتری برخوردار شد - کیوز، . - 1992 در این دوره جدال بین معتقدان به اثر تربیتی محیط و وراثت در هوش و یادگیری وجود داشت. یافته های روانشناسی رشد کمک کرد تا به تفاوت های فردی در یادگیری اهمیت بیشتری داده شود و در بر برنامه ی درسی مورد توجه قرار گیرد. اما هنوز تفکر جان لاک مبنی بر این که، ذهن فراگیر مثل یک لوح سفید و نقش پذیر است، بر آموزش علوم حاکم بود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید