بخشی از مقاله

خلاصه

فقدان زنجیرهی یکپارچه از تحقیق تا تولید و فاصله قابل توجه بین تبدیل ایدههای علمی و تحقیقاتی به محصولات و خدمات از واقعیتهای کنونی است که برای حل این چالش نیاز است عوامل مهم و پیشبرنده شرکتهای دانشبنیان شناسایی و برای رفع مشکلات این نوع شرکتها چارهاندیشی شود. بنابراین مهمترین هدف این تحقیق شناسایی عوامل پیشبرنده شرکتهای دانشبنیان میباشد.

محققین در این تحقیق که از نوع هدف کاربردی و از نوع جمع آوری دادهها توصیفی تحلیلی میباشد، با بهرهگیری از نظرات خبرگان حوزه شرکتهای دانش بنیان، ابتدا به شناسایی عوامل پیشبرنده شرکتهای دانشبنیان پرداخت و با استفاده از تکنیک دلفی فازی عوامل مورد غربال قرار گرفتند . در گام بعد با استفاده از تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری - ISM - میزان اثرگذاری و اثر پذیری عوامل شناسایی شده و ساختار علت و معلولی آنها به دست آمد که مطابق با نتایج این تکنیک سیستمها و فرایندهای سازمانی به عنوان تاثیرگذارترین و رهبری تحول آفرین به عنوان تاثیرپذیرترین عامل پیشبرنده شناسایی شدند. در نهایت نیز پیشنهادات اجرایی مبتنی بر یافتههای تحقیق ارائه شد.

.1 مقدمه

در دنیای پرتحول امروز، زیربنای اقتصادهای صنعتی، از محوریت منابع به سمت محوریت سرمایههای فکری جابهجا شده و به همین دلیل عامل دانش به صورت روزافزون پراهمیتتر میشود . در چنین شرایطی شکل جدیدی از سازمانها مورد نیاز است، سازمانهایی که بهعنوان سامانههای مبتنیبر دانش شناخته شده و اصطلاحاً شرکتهای دانشبنیان نامیده میشوند و عاملی حیاتی برای توسعه اقتصادی در یک کشور هستند.

در واقع این شرکتها موتور محرک اقتصاد دانشبنیان هستند که نقش کلیدی در توسعه اقتصاد دانشمحور دارند. در قانون حمایت از شرکتهای دانشبنیان، این شرکتها اینگونه تعریف میشوند: »شرکتها و موسسات دانشبنیان شرکت یا موسسه خصوصی یا تعاونی است که بهمنظور همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی - شامل گسترش و کاربرد اختراع و نوآوری - و تجاریسازی نتایج تحقیق و توسعه - شامل طراحی و تولید کالا و خدمات - در حوزه فناوریهای برتر و با ارزش برتر و با ارزشافزوده فراوان بهویژه در تولید نرمافزارهای مربوط تشکیل میشود

اما اصطلاح شرکتهای دانشبنیان با این مفهوم در ادبیات بینالمللی بهندرت یافت میشود؛ بهعبارت دیگر در ادبیات بینالمللی، مفاهیم »سازمانهای دانشبنیان«، »شرکتهای دانشآفرین «، »سازمان یادگیرنده« و »سازمان هوشمند«، هممعنای سازمانهای دانشبنیان در نظر گرفته میشود.[2] در شرکتهای دانشبنیان، موضوع دانش، نوآوری، مهارت و یادگیری مستمر، نقش مهمی ایفا میکند. این بدان معنی است که در اقتصادهای مبتنی بر شرکتهای دانشبنیان باید گسترهای از نهادها در جامعه به وجود آیند که پشتیبان و تسهیلکننده نوآوری، یادگیری و پویایی باشند

شرکتهای دانشبنیان، شرکتهای خصوصی یا تعاونیاند که به منظور همافزایی علم و ثروت، توسعه اقتصاد دانشمحور، تحقق اهداف علمی و اقتصادی شامل گسترش و کاربرد اختراع و نوآوری و تجاریسازی نتایج تحقیق و توسعه در حوزه فناوری و با ارزشافزوده فراوان تشکیل میشوند

در شرکتهای دانشبنیان، رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال، متناسب با ظرفیت نوآوری تحقق مییابد. بدین معنی که دستاوردهای تحقیق و توسعه بهطور پیوسته از طریق سرمایهگذاری به محصول، فرایند و یا سیستمهای نوین تبدیل میگردد و دسترسی به ظرفیتهای سرمایهگذاری برای کارآفرینان و پژوهشگران عامل مهمی در ایجاد نوآوری و بهرهبرداری از توان فناوری در اقتصاد ملی است

فقدان زنجیرهی یکپارچه از تحقیق تا تولید و فاصله قابل توجه بین تبدیل ایدههای علمی و تحقیقاتی به محصولات و خدمات از واقعیتهای کنونی است که برای حل این چالش نیاز است عوامل مهم و پیشبرنده شرکتهای دانشبنیان شناسایی شوند و برای رفع مشکلات این نوع شرکتها چارهاندیشی شود. با توجه به مباحث مطرح شده مهمترین اهداف این پژوهش بهشرح زیر است:

-    شناسایی عوامل پیشبرنده شرکتهای دانش بنیان

-    تعیین میزان اثرگذاری و اثرپذیری عوامل پیشبرنده شرکتهای دانش بنیان.

.2 مبانی نظری پژوهش

-1-2 دانش

داونپورت و پروساک - 1998 - دانش را » ترکیب سیالی از تجربههای کسب شده، ارزشها و بینش تخصصی که چارچوبی برای ارزیابی و کسب تجربهها و اطلاعات تازه فراهم می آورد«، تعریف مینمایند ، دانش، دانستنی است که در تجربیات، مهارتها، قابلیتها، تواناییها، استعدادها، افکار، عقاید، طرز کارها، الهامات و تصورات افراد موجود است و به شکل مصنوعات ملموس، فرایندهای کاری و امور روزمره یک شرکت، خود را آشکار میسازد[3] میتوان گفت که در یک سازمان ؛ آنچه که افراد درباره مراجعان، تولیدات، فرایندها، خطاها و موفقیتهای سازمانی خود می دانند، نوعی دانش محسوب میشود.

-2-2 کسب و کار دانشبنیان

در کسب و کار دانشبنیان باید به تبیین و مدلسازی تولید دانش - تحقیق و توسعه دانش جدید - ، غنیسازی دانش
- آموزش، پرورش و توسعه انسانی - ، انتقال دانش - نشر و اشاعه دانش و نوآوری - پرداخت. در کسب و کار دانشبنیان، دانش براساس نوع دانستیها، چرایی دانستنیها، چگونگی دانستنیها و کسانیکه آن را میدانند به انواع مختلف تفکیک
میشود

افراد دانشی افرادی با قدرت عقلی بالا هستند و حاوی اطلاعاتی در این بارهاند که چه کسی، چه چیزی و چه کسی چگونه نحوه انجام کار را میداند. این اطلاعات دلالت بر تشکیل روابط خاص اجتماعی برای کسب اطمینان از
دسترسی به کارشناسان دارد تا پاسخ مناسب با تحلیل دقیق برای شتاب و میزان تحولات مؤلفه های محیطی ارائه دهند

-3-2 اقتصاد دانشبنیان

اقتصاد دانشبنیان اقتصادی است که به طور مستقیم بر اساس تولید، توزیع و مصرف دانش و اطلاعات قرار گرفته باشد. واژه اقتصاد دانشبنیان و اقتصاد اطلاعات در دهه 1960 وارد ادبیات اقتصاد آمریکا شد اما تحولات دهه 90 این واژه را تجدید و احیا نمود. هر چند سازمان اقتصادی همکاری و توسعه تلاشهای زیادی برای شاخصسازی در زمینه اقتصاد دانشپایه انجام داد ولی تا سال 1995 به جمعبندی کاملی نرسید تا اینکه در همین سال برای اولین بار چارچوب مدونی از واژه اقتصاد دانشبنیان در OECDدر قالب سند وزارتی کمیته سیاستگذاری علم و فناوری کانادا منتشر شد. این سند تعیین کننده جایگاه مدلهای رشد و عملکرد ابداعات در اقتصاد بوده است. از این دهه به بعد تلاشهای بسیار گستردهی در گسترش، تقویت و تلفیق مفهوم اقتصاد دانشبنیان انجام شد و مرزهای اقتصاد دانشبنیان با اقتصاد تولیدمحور روشن گردید.

از نظر OECD اقتصاد دانشبنیان اقتصادی است که به طور مستقیم بر اساس تولید، توزیع و مصرف دانش و اطلاعات قرار گرفته باشد. در اقتصاد دانشبنیان دانش محرک اصلی رشد، ایجاد ثروت و اشتغال در تمامی رشته فعالیتها است. بر اساس این تعریف، اقتصاد دانشبنیان تنها به تعداد محدودی صنایع مبتنی بر فناوری بسیار پیشرفته وابسته نیست؛ بلکه در این نوع اقتصاد، تمامی فعالیتهای اقتصادی به شکلی بر دانش متکی است

از این روی، دانش بنیان کردن اقتصاد عبارت است از افزایش تأثیر دانش بر بهرهوری کلی عوامل تولید، از طریق ارتقای پژوهش و توسعه یا بهبود تأثیر دانش به عنوان نهادهای مهم در تابع تولید کلی اقتصاد، با توسعه صنایع جدید و بخشهای تولیدی دانش بنیان، مصداق بارز دخالت دانش به عنوان عامل تولید جدید، توسعه صنایع با فناوریهای جدید یا به اصطلاح صنایع دانشبنیان است. این بخشهای تولیدی وابستگی فراوانی به عنصر دانش و اطلاعات دارند؛ برخی از صنایع مذکور عبارت اند از: ریزفناوری، زیست فناوری، فناوری اطلاعات و ارتباطات و برخی صنایع وابسته دیگر.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید