بخشی از مقاله

چکیده

ادبیات جنگ و مقاومت یکی از مهمترین جلوهها و بن مایههای پایداری علیه تجاوزگری خصمانه دشمن تلقی میشود؛ چنانکه روح ایثارگری و مقاومت از یکایک واژگان و ترکیبهای شعری موج میزند؛ بر این اساس ادبیات مقاومت با سابقههای کهن، همواره در متون ادبی- در سطح جهانی- از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بوده است. در این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانه ای و اینترنتی صورت گرفته است سعی بر این قرار گرفته تا مصادیق و مظاهر مقاومت و تنوع کمی و کیفی آن در شعر أسامه بن منقذ مورد موشکافی و نقد قرار گیرد تا مشخص شود از دل چه رویدادهایی برخاسته اند؛ چنانکه میزان هم سویی ساختار کلامی شاعر با مفاهیم ادب پایداری به خوبی بازتاب داده شده است. یافتههای پژوهش نشانگر این واقعیت است که شاعر با سبکی نمادین و لحنی آتشین اندیشهها و تفکرات ستم ستیزانه خود را منعکس کرده است. الگوها و نمادهای تاریخی وکهن، شخصیتهای تاریخی و دینی، در کنار شاخصهای دیگری چون؛ ستایش ومدح حماسه آفرینیهای دلاوران، وتحمل سختی ناشی از رنجهای دوری و فراق، هر کدام شکل خاصی از مصادیق پایداری در شعر أسامه تلقی میشوند؛ به طوری که عمق و ژرفای تأثیرگذاری جنگهای صلیبی را در عمق جان شاعر نشان میدهند.

کلیدواژهها: أسامه، ادبیات، پایداری، جنگ، شاعر، مقاومت

-1  مقدمه

ادبیات پایداری یا همان ادب مقاومت به عنوان یکی از ملموسترین و برجستهترین گونههای ادبیات متعهد وملتزم، همواره پرچم استقامت و بیداری را به دوش کشیده است؛ چنانکه »به واسطه مردم و پیشوایان فکری جامعه، در برابر آنچه حیات مادی و معنوی آنها را تهدید میکند، به وجود میآید و هدفش جلوگیری از انحراف در ادبیات، شکوفایی وتکامل تدریجی آن است.« - بصیری؛:1388 - 26/1 اگرچه مصادف با خیزشها وجنبشهای شکل گرفته در اروپا ادبیات مقاومت در معنای جدیدش، در اواخر قرن نوزدهم جان گرفت؛ اما هنگامی در ادبیات عربی پاگرفت که ملتهای عربی از نقشههایشوم استعمار وبی کفایتی دولت عثمانی به ستوه آمده بودند؛ لذا هیچ اثر ادبی جدّی در تاریخاعراب وجود ندارد که رنگ وبویی از نشانههای پایداری ومقاومت نداشته باشد؛ » وشاید این همان چیزی است که به ادب مقاومت ویژگی انسانی عامی میبخشد تا با گذر از شکلها و قالبهای قومی و قبیلهای، وسخن گفتن در زمینه مسائل مردمی، مخاطب را به طرف خود بکشاند.« - شکری؛ - 1 :1985

بی تردید ادب مقاومت از دیرباز به شکل گسترده ای از میان گرایشها و شاخههای متنوع ادبیات سربرآورده، ومورد توجه و اقبال سرایندگان و نویسندگان ونقدپردازان قرارگرفته است. التزام وتعهد، پیوسته وپیاپی برمدار ومحور »با ارزشترین حقوق انسانی که همان آزادی بیان واندیشه است« میچرخد. - فریس ومورالیس؛ - 57 :2004 اگرچه ممکن است درمسیرتوجه دادن به شاخصها ومعیارهای فطری واخلاقی، سلیقه هاتفاوت داشته باشند؛ اما تندیسهای ایستادگی وپایداری در تمامی مقاطع زمانی، به رشد وبالندگی خود ادامه داده است.در طول تاریخ، خیزشهای آزادی خواهانه، در اوج وپویایی بوده است؛ به گونه ای که همواره پرچم استقامت وبیداری بر شانههای باصلابت ادبیات منظوم بوده است وحجم وسیعی از ادبیات کهن را به خود اختصاص داده است؛ چنان که در واقع نسل جنگجو ومبارز، برای رهایی سرزمین، آیین، فرهنگ، وقلمرو ارزشهای انسانی ودینی، از چنگال تیز زیاده طلبان و زورگویان، به پا خاسته است؛ از طرفه بن عبد و عمربن کلثوم که با خلق شکوه آمیز معلقههایشان، جلوههای پایداری را به زیباترین وعملیترین شیوه، نشان دادند تا محمود درویش وفدوی طوقان که با سرودههای پرطنین وگوشنوازشان پیوسته مژده امید و رسیدن به بامداد شادیها و آزادیها، ورهایی از بندها و زنجیرها را فریاد میزنند.

بی شک أسامه بن منقذ نیز یکی از قلههای فخرآفرین ادبیات مقاومت است که نمونههای فراوانی از این گونه اشعار را سروده است؛ یعنی شعرهایی که بار سنگین تعهد ومسؤولیت و میهن پرستی،ومژده مقاومت را به دوش میکشند. حضور پررنگ این شاعر در حوزههای سیاسی- که با سفرهای پیاپی وتعامل مستقیم با کانونهای قدرت همراه بود. - نک:ابن خلکان،1968؛/195/1 و البردی، 1992؛ - 97/6 حکایت از آن دارد که او یک شاعرمتعهد و با تجربه ای است که در برابر زندگی آرام وسازشکارانه، واکنش نشان میدهد و - صریح وبی پرده- میکوشد تا اندیشه و مفاهیم پایداری و استقامت را به زبان شعری نزدیک کند؛ چنانکه با نظم بخشی به اندیشههای فردی و اجتماعی، حس وحالی تازه را ایجاد میکند.

بر این اساس لایههای پنهان زبان وجلوه تازه مسائل، در بافتی درخشان؛ اما هشدار دهنده، معیارها و شاخصهایی چون؛ تعهد، ریشه داری پیام، مایه وری واژگان وترکیبها را فریاد میزنند. اما آنچه بر اهمیت شعر او میافزاید، این است که او در یکی از حساسترین گذرگاههای تاریخی عرب زبانها قرار گرفته است؛ یعنی دوره گذار فرهنگ واندیشه سیاسی از عصر مجد، شکوه، وعظمت؛ وتعامل با روزگار انحطاط، درگیری، وتعصب. از این رهگذر طبیعی مینماید که شاعران در دیوان خود، با موضوعات و مبانی جهاد، و پدیدههای اجتماعی، و مسأله پایداری و مقاومت، برخورد نقادانه ونزدیکی داشته باشند - نک:الهرمی؛ بی تا: - 18-16 تا ادبیات را به طور کلی، و شعر را به گونه ای خاص درگیر جریانهای سیاسی و اجتماعی کنند و با بسیج جملگی امکانات در پی نقد وتحلیل عوامل تجاوز گری و ماهیت شناسی مبانی مقاومت، حرکت کنند.

-1-1 بیان مسأله

رخدادهای هولناک بشری که ناشی از جنگ و درگیری ذهن و فکر ادبای متعهد را یه آینده سیاسی و اجتماعی دلواپس و نگران میکند؛ اما هر یک به شیوه و قلم خاص خود به این مهم اهتمام ورزیده اند. از این رهگذر پیامدهای چنین موضع گیریهای پایدار محورانه در قلم، زبان و نوشته هایشان هویدا شد. لذا این پژوهش در پی آن است که به چند سؤال کلیدی و محوری در این حوزه پاسخ مناسبی بدهد از جمله اینکه:

-درون مایهها و مضامین اصلی شعر مقاومت در سرودههای أسامه بن منقذ چیست و در پی تحقق چه اهدافی بکار گرفته شده اند؟

-شاعر تا چه حد توانسته با زبان ادبی حس نوستالژیک نسبت به وطن را برانگیخته، چشم انداز و افق فکری مقاومت را ترسیم کند؟

-2-1 پیشینه پژوهش

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید