بخشی از مقاله
چکیده
آشنایی عمیق و همه جانبه شفیعی کدکنی با ادب فارسی و تحقیق و تفحص مستمر او در متون و دیوانهای شعری فارسی، سبب شده که نشانه های بارزی از تاثیر سنت در شعر او دیده شود. این تاثیر در همه ابعاد ژرف ساختی و روساختی شعر او آشکار است ، هم در زبان شعری شاعر دیده می شود و هم در تصویرپردازی شاعرانه و هم در معنا و محتوی و مضامین شعری. شیفتگی او به سنت شعری فارسی ، سبب شده که هر از گاهی عباراتی از این شاعران را در شعر خود آورده و در بافتی هنرمندانه نو و کهنه را با هم درآمیزد. شاعر در بسیاری موارد ابیات و مصراعهایی از شاعران سنتی را در شعر خود آورده گاه واژگان و ترکیبات و اصطلاحاتی را از آنان گرفته و در شعر خود آورده است؛
در برخی موارد مضامین تکراری شاعران کلاسیک را در شعر خود آورده است.گاهی نیز تصویرهایی را از شاعران سنتی و معاصر در شعر خود آورده است. باورهای عامیانه و اشارات تاریخی و اساطیری نیز از دیگر نشانه های توجه شفیعی به سنت است. هدف ما در این مقاله بررسی همه جوانب این تاثیرپذیری و توجه به سنت است. برای این منظور همه موارد ذکر شده در شعر شفیعی مورد پژوهش قرار گرفتنمودهایی از این تاثیر پذیری و گرایش به سنت را آوردیم.
واژگان کلیدی: شفیعی کدکنی،سنت گرایی،ادبیات سنتی فارسی،واژگان،مضامین،تصاویر شعری
مقدمه
هیچ شاعری نمی تواند به طور کامل، پیوند خود را با سنت ها ، پیشینه و ریشه ادبیات جامعه خویش بگسلد و هیچ شاعری نیز چنین ادعایی نمی تواند داشته باشد؛ چرا که هنر در بستر سنت می بالد و قدما ...» به منزله پایه و ریشه اند،حکم معدنهای سر به مهر را دارند با مواد خامی که به ما - شاعران - می رسانند به ما کمک می کنند، جز اینکه ساختمان به دست ماست - «نیما،1385 ،ص. - 340 الیوت از منتقدان غربی در باره سنت و اهمیت آن می نویسد: »اگر شاعر هرگونه پیوندی از خودش را با همهی سنتها قطع کند، بیریشه می شود و دیگر زبان او را کسی نمیفهمد« - Eliot.1960: P49 - به همین سبب در شعر هر شاعری می توان کم و بیش نشانه هایی از سنت ادبی را دید. با این تفاوت که در شعر برخی شاعران به سبب شیفتگی به سنت،این ویژگی بیشتر جلوه گری دارد و در برخی دیگر کورسویی از آن را می توان دید.
شفیعی کدکنی از جمله شاعرانی است که سنت در شعر او بیشتر مورد توجه بوده است و این ناشی از شیفتگی شاعر به میراث کهن و گرانسنگ ادب فارسی است. تاثیرپذیری از میراث غنی ادب فارسی در شعر او تا حدی است که پورنامداریان در این باره می نویسد: » بی تردید در شعر هیچ یک از شاعران معاصر، خواه نوپردازان و خواه کهن گرایان این همه جلوه های تأثیر از میراث فرهنگی گذشته را نمی بینیم... آشنایی عمیق او با این میراث سبب شده که ارزشمندترین نکات را از لابه لای متون کشف کند و از دریچه ی ارزش ها و اندیشه های نو آن ها را طرح و احیا کند - «پورنامداریان، . - 36 :1377 و این ویژگی است که به شعر شفیعی نوعی تشخص سبکی می دهد. شیفتگی به سنت در دوره های کمال شعری شاعر، نه تنها کم رنگ نمی شود، بلکه با شدت بیشتری ادامه می یابد.
به گونه ای که درصد لغاتی که از زبان شاعران سنتی به عاریت گرفته، در اشعار متاخر او بیشتر است و همانطور که فتوحی نیز اشاره کرده است: ...» عناصر باستانی زبان در مجموعه شعر هزاره دوم آهوی کوهی بسیار بیشتر از دفترهای پیشین اوست. - «فتوحی، - 21 : 1377 و یکی از دلایل آن به یقین ابتذالی است که دامن نوگرایان زبان ورز را گرفته است که شاعر در قصیده ای1 با حسی نوستالوژیک از این روند، ابراز ناراحتی کرده است و شعر شاعرانی چون هوشنگ ایرانی و شاعران روزنامه ای را به باد انتقاد گرفته و شعر باصلابت کهن فارسی را ستوده است. در کتابها و مقالات متعددی به موضوع سنت در شعر شفیعی پرداخته شده است؛در برخی از این نوشته ها اشاره ای کلی به گرایش شفیعی به سنت شده و در برخی مشروح تر به این مساله پرداخته اند. دکتر پورنامداریان پژوهشهای ارزشمندی در این مورد داشته است،در مقاله» سیری در هزاره دوم آهوی کوهی« به این موضوع پرداخته است.
مجتبی بشر دوست در کتاب »در جستجوینیشابور«مطالبی را در این مورد آورده و در کتاب »سفرنامه باران « که به کوشش حبیب االله عباسی چاپ شده در مقالاتی به صورت گذرا به این ویژگی شعر شفیعی نیز اشاره شده است. از دیگر نویسندگان می توان دکتر محمود فتوحی و دکتر فاطمه مدرسی را نام برد . فتوحی در کتاب ماه ادبیات و فلسفه به این موضوع پرداخته و بامدادی و مدرسی در مقاله ای با عنوان »نگاهی به اثرپذیری اشعار شفیعی کدکنی از آثار قدما«در مجله ادب پژوهشی ، این موضوع را مورد بررسی و مداقه قرار داده اند. ما در این پژوهش سعی کردیم بخشهایی را که مغفول مانده بود، مورد بررسی قرار دهیم وابعادی از سنت گرایی شاعر را که به آن پرداخته نشده بود،بکاویم.
-1آوردن بخشی از شعر شاعران سنتی - مصراع، نیم مصرع، ترکیبات و اصطلاحات - :
انس و الفت شفیعی کدکنی با ادبیات سنتی سبب می شود ،تا در اشعار خود مصراع ها و بخشهایی از اشعار شاعران سنتی یا متون نثر فارسی را بیاورد . این بخشها در هماهنگی کامل با کل ساختار شعرند و شاعر زیبا و هنرمندانه، نو و سنتی را به هم پیوند می زند و ترکیبی تاثیرگذار خلق می کند. نحوه جاسازی این مصراع ها و بخشهایی از شعر، عمق آشنایی شاعر را با ادبیات کلاسیک ایرانی و شاعران سنتی نشان می دهد. این ویژگی در سخن شفیعی عامدانه نیست،و گاه گاهی محفوظات ذهنی شاعر در مطاوی کلامش مجال بروز و ظهور پیدا می کند. از شاعرانی که بخشی از اشعار آنان در شعر شفیعی آمده است می توان به رودکی،ناصرخسرو،خیام،خاقانی،سعدی،مولوی ،حافظ و ... اشاره کرد.
عبارت »ای آنکه غمگنی و سزاور« در شعر زیر:
در زیر آسمان /هرگز لبت تپیدن دل را /چون برگ در محاوره ی باد/بوده ست ترجمان/ای آنکه غمگنی و سزاوار/در انزوای پرده و پندار/جوبار را ببین که چه موزون/با نغمه و تغنی شادش/از هستی و جوانی/وز بودن و سرودن/تصویر می کند - شفیعی کدکنی، - 366 : 1376 برگرفته از این بیت رودکی است که شفیعی هنرمندانه آن را در متن خود گنجانده است.
ای آنکه غمگنی و سزاواری وندر نهان سرشک همی باری - رودکی، - 43 :1377
در شعر زیر:
غبارآلود و/ زشت/ آمد زمین/ در دیده آدم/چو چشم خویشتن بگشاد و رخسار زمین را دید/هزاران سال بعد از او و/صدها سال پیش از ما/ز ناهمواری گیتی سرود رودکی نالید - شفیعی کدکنی، - 364- 363 :1385 شاعر اشاره ای دارد به این بیت از رودکی:
هموار کرد خواهی گیتی را؟ گیتیست، کی پذیرد همواری - رودکی، - 43 :1377
-1ای شعر پارسی که بدین روزت اوفکند کاندر تو کس نظر نکند جز به ریشخند
جلوه هایی از سنت در شعر شفیعی کدکنی
در شعر زیر نیز شفیعی:آنک/ شهری که از دروازه های آن/ هم بوی جوی مولیان خیزد؛ هم یاد یار مهربان آید - شفیعی کدکنی، - 472 : 1376 به این بیت رودکی نظر داشته است:
بوی جوی مولیان آید همی یاد یار مهربان آید همی - رودکی، - 56 :1377
باریدن روح در رباعی زیر:
پیش از تو دگر گل و بهاری ناید غم آید و غم گساری ناید
در ماتم تو روح بباریم نه اشک کز اشک در این زمینه کاری ناید - شفیعی کدکنی،376، - 1385
نیز برگرفته از عبارت زیر از بایزید بسطامی است که در تذکره الاولیای عطار آمده است: گفت : به صحرا شدم عشق باریده بود . و زمین تر شده بود... - عطار، - 183 : 1346 از دیگر شاعرانی که شفیعی، عباراتی را از او اخذ کرده، خیام است . شفیعی کدکنی هم از لحاظ فکری، از خیام تاثیر پذیرفته و هم بخشهایی از رباعیات او را در شعرش آورده است.در شعر زیر : نغمه توست بزن/آنچه که ما زنده بدانیم/اگر این پرده برافتد/من و تو نیز نمانیم/اگر چند بمانیم و/بگوییم همانیم - شفیعی کدکنی،46، - 1385 عباراتی که شاعر آورده ، از این رباعی خیام ماخوذ است:
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من وین سر معما نه تو خوانی و نه من
هست از پس پرده گفتگوی من و تو چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من - خیام،:1385 دوازده -
رباعی زیر از خیام :
ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست بی باده ارغوان نمی باید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست - خیام، - 216 : 1385
هم منبع الهام شفیعی در بیت زیر است.
وین سبزه ای که زار بر آن گرید ابر صبح بذری ز سبزه های تماشاگه وی است - شفیعی ، - 59 :1385
در بیت:
عجبا کز گذر کاشی این مزگت پیر هوس کوی مغان است دگر بار مرا - همان، - 21
شاعر مصراع دوم این بیت خاقانی را تضمین کرده:
سفر کعبه به صد جهد برآوردم و رفت سفر کوی مغان است دگر بار مرا - خاقانی، - 39 :1385
و محتوای بیت زیر و عبارات و اصطلاحاتش :
چه خواستیم و چه رو کرد نقشبند قضا که خود نبود»در آیینه تصور ما - « شفیعی کدکنی، - 349 :1385
نیز برگرفته از این بیت انوری است:
هزار نقش برآرد زمانه و نبود یکی چنانکه در آیینه تصور ماست - انوری، - 27 :1337 سعدی از دیگر شاعرانی است که نمونه های بسیاری از تاثیرپذیری شفیعی کدکنی را از آثار منظوم و منثور او می توان نام برد. در عبارات زیر : یخ بسته سنگ و دست و صدا نیز/در کوچه های حادثه یارا/بن بست ظلمت است و زآن سوی/بنگر سگان هار رها را - شفیعی کدکنی، - 134 : 1385 شفیعی به بخشی از »حکایت دهم« باب چهارم از گلستان سعدی توجه داشته است در این حکایت آمده:...»خواست تا سنگی بردارد و سگان را دفع کند. زمین یخ گرفته بود. عاجز شد. گفت: این چه حرامزاده مردمان اند، سنگ را بسته اند و سگ را گشاده!... - سعدی، - 125 : 1389 عبارت »دیدار می نمایی و پرهیز می کنی« در شعر زیر: