بخشی از مقاله
مقدمه
قرآن کریم که آخرین و کاملترین کتاب خدا برای هدایت انسان به راه راست و سعادت ابدی است ازطریق جبرئیل امین، فرشته وحی، به آخرین پیامبر خدا، حضرت محمد - ص - ، نازل شده است . این کتاب که کلمهبهکلمه عین کلام خدا است از نظر محتوا و سبک، بی نظیر و غیرقابل تقلید است. خود قرآن در این مورد می فرماید: » اگر درباره آنچه بر بنده خود نازل کرده ایم تردیدی دارید، پس سورهای مانند آن بیاورید، و شاهدان خود را، غیر از خدا، فراخوانید، اگر راستگو هستید، و اگر این کار را نکردید و هرگز نخواهید کرد پس بترسید از آتشی که سوختِ آن انسانها وسنگها است که برای کافران مهیّا شده است« - بقره 24 /. - 23در طول بیش از چهارده قرن که از نزول قرآن می گذرد با وجود دشمنیها، عنادورزیها، توطئه ها، و جنگهای آشکار و پنهان بر علیه اسلام و قرآن، هرگز کسی نتوانسته است سورهای از مثل قرآن بیاورد و یقیناً در آینده هم هرگز کسی توان انجام چنین کاری را نخواهد داشت.
نکته شایان ذکر دیگر، مصون و محفوظماندن قرآن ازهرگونه تحریف در طول چهارده قرن گذشته است و طبق گفته خود قرآن، هرگز دست خیانت و تحریف به ساحت مقدس قرآن نخواهد رسید، چون خدا که آن را نازل کرده،خود نگهبان آن است:یقیناً» ما خود، این ذکر - قرآن - را نازل کرده ایم و ما بهیقین نگهبان آنیم« - حجر. - 9 /پروفسور آربری - ix :1964 - 1، از مترجمان معروف قرآن به زبان انگلیسی، در مورد عدم تغییر و تحریف در قرآن، در مقدمه ترجمه اش که حدود نیم قرن پیش چاپ شده، چنین نوشته است:جدای از برخی اصلاحاتاملایی معین در مورد روش نگارشِ کم و بیش ابتداییِ متن اصلی، که با نیّت روشن و آسانکردن کار قرائت وتلاوت صورت گرفته است، قرآن به آن صورت که در قرن بیستم چاپ می شود همان قرآن است که بیش از سیزده قرن پیش در دوره خلافت عثمان بهوسیله گروهی به سرپرستی زیدبن ثا بت، کاتب پیامبر اسلام، بهصورت قطعی تنظیم و به تصویب عثمان رسید.
پروفسور آربری در ادامه میگوید:»از آنجا که قرآن برای یک مسلمان مؤمن عین کلام خدا است، از همان دوران اول، نظر غالب بهطور جدّی این بوده است که قرآن غیر قابلترجمه است؛ یعنی یک معجزه کلامی ا ست که هر تلاشی برای بدلسازی از آن کفرآمیز خواهد بود. بنابراین، هر مؤمنی موظف است فهم معنی قرآن را در همان متن اصلی عربی یاد بگیرد.اما از آنجا که بسیاری از مسلمانان زبان عربی نمی دانند و از طرف دیگر، قرآن خطاب به نوع بشر است، ازاین رو بهنظر می رسد ضروری است که در عین ترجمهناپذیربودن قرآن،برخی از جنبه های آن، بهمنظور آگاهساختنِ غیرعربزبانان از پیامهای وحی، به زبانهای زنده جهان ترجمه شود تا از این طریق معانی کلام الهی به گوش جهانیان برسد .
پرسشهای پژوهش
.1 چرا هیچ ترجمهای از قرآن هرگز نمیتواند جای متن اصلی آن را بگیرد؟
2. چه جنبههایی از قرآن ترجمهناپذیر و جزءلاینفک متن اصلی هستند؟
3.دلایل شرعی و زبان شناختی برای ترجمه ناپذیربودن جنبه هایی از قرآن کدامند؟
مقاله حاضر تلاشی است درجهت یافتن پاسخ های مستند و معقول برای پرسشهای مذکور. در این راستا، ابتدا موضوعاتی مانند ترجمه، تطبیق، تفسیر، ترجمهپذیری، و غیره بررسی میشود تازمینه لازم برای پاسخگویی به پرسشهای پژوهش فراهم آید .
ترجمه، تطبیق، تفسیر
»ترجمه« بهمعنی واقعی کلمه، عبارت از انتقال یک معنی از »صورت «یک زبان به »صورت« زبانی دیگر با درنظرگرفتن سبک و صورت متن اصلی و عناصرزبانشناختی موجود در آن است. قلمرو ترجمه همان محدوده معنی متن اصلیاست؛ ازاینرو کار مترجم، رساندن آن معنی در زبان مقصد در قالب ساختاریاست که در عین طبیعیبودن، نزدیکترین معنی به ساختار متن اصلی باشد .منظور از طبیعیبودن ساختار ترجمه این است که مترجم نباید به دنبال ترجمه تکتک کلمات متن اصلی و چیدن مترادفهای آنها به ترتیب متن اصلی در زبان مقصد باشد، زیرا این روش که همان ترجمه تحت اللفظی است، اغلب باعث میشود تا ترجمه، ساختاری مصنوعی، نامتناسب و ساختگی داشته باشد و بهجای پیامرسانی، ابهامانگیز و گمراهکننده شود.
ازاینرو یک ترجمه خوب آن است که نزدیکترین معادلِ معنی متن اصلی را با یک زبان طبیعی و پویا در نزدیکترین سبک به سبک متن اصلی در زبان مقصد ارائه کند.به عبارت دیگر، در جریان ترجمه، هم باید از وفاداری » صوری«به متن اصلی که باعث ارائه متنی »ترجمهگونه« می شود، خودداری کرد و هم باید عناصر زبانشناختی موجود در متن اصلی را درنظر گرفت تا ترجمه از معنی متن اصلیدور نشود، یعنی در عین داشتنِ زبان طبیعی و غیرقابل تشخیصبودن از یک متناصیل در زبان مقصد، معنی متن اص لی را به طور واضح بیان کند . افزایشمؤلفههای واژگانی یا معنایی در ترجمه نیز باید فقط در محدوده بیان معانی