بخشی از مقاله

خلاصه

زیستن در هزارهی سوم، زیستن در عصر دگرگونیهای بسیار بزرگ است. دگرگونی در سبک زندگی و جهان شمولی برخی تغییرات بهدلیل رشد فزایندهی شبکهی جهانی اطلاعات و رسانههای جمعی، عامل دگرگونی جریانهای ادبی و شعری نیز میگردد. زبان و ادبیات فارسی، بخش بزرگی از مجموعهی تمدن ایرانی را دربرمیگیرد. با عنایت به تاریخ ادبیات، جایگاه شعر در این میان، برجستهتر بهنظر میرسد. شعر فارسی در سی سال گذشته، متأثر از انقلاب، جنگ و جهتگیریهای کلان توسعهی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در مسیرهای گوناگونی بالیده است. این نوشتار با روش تحلیل محتوا و توصیف و طبقهبندی و شیوهی سندکاوی به بررسی این جریانهای بزرگ میپردازد و دربارهی ابعاد جهان شمول آن بحث میکند.

کلمات کلیدی: شعر فارسی، شعر معاصر، انقلاب1357

مقدمه

پس از انقلاب مشروطه زمینههای خاصی در حوزهی تفکر ایرانیان گشوده شد و روشنفکران ایرانی با سفر به خارج از کشور و به سبب سلطهی نظام استبدادی، از وطن، آزادی و ملیت سخن گفتند. با مطالعهی بسیار گذرای شعر فارسی و علل رویکرد شاعران ایرانی به شعر نو، دیده میشود مشکلاتی که در آن روزگار بر ایران حاکم بود، یکی از مؤثرترین دلایل برای ورود به این عرصه بود. روشنفکران، آزادیخواهان، مبارزان و تجددطلبان، ابعاد گوناگون هویت ملی را درک و در سخنرانیهای خود بیان میکردند.

شعر نو فارسی رسماً با نیما آغاز میشود. آغاز این راه به سبب مسائل مختلف مانند کنارگذاشتن بسیاری از تعهدات شعر سنتی فارسی و نوآوریهای دیگر که برای جامعهی آن روزگار بسیار بدیع بود، واکنشهای زیادی در پی داشت. بسیاری از شاعران و روشنفکران و افراد عادی به مخالفت با آن پرداختند و بسیاری به موافقت. پس از شعر نیمایی جریانهای زیادی به پیروی از نیما در شعر معاصر به وجود آمد که آنها نیز طرفداران و مخالفانی داشتند اما به دلایلی نتوانستند مانند شعر نیمایی به حیات خود ادامه دهند و به صورت شعر تثبیتشدهی فارسی درآیند.

هنرمندان با توجه به اینکه دارای روحیهی حساس و پیچیدهای هستند لذا زودتر از عامهی مردم نسبت به موضوعات و حوادث اجتماعی واکنش نشان میدهند و با آثار و کلام خود به نوعی جامعه را نیز هدایت و رهبری میکنند و بر مردم تاثیر میگذارند. بنابراین باید پذیرفت که عمده نگاه هنر و هنرمند بیشتر معطوف به مقولات اجتماعی است که هنرمندان از طریق واکنش یا سکوت با آن موضوعات برخورد میکنند.

مسئلهی تحقیق

این مقاله با بررسی جریانهای شعری بعد از انقلاب به شناسایی روند جهانی شدن آن می پردازد. در دههی شصت و همسو با جنگ تحمیلی گروهی از شاعران جنگ و متعهد به اجتماع آن زمان شکل گرفتند که شعر این شاعران بیشتر محتواگر بود. در دههی هفتاد نیز شاعران صورتگرا و ساختارگرا رشد کردند و مقولهی هنر برای هنر را مطرح کردند. طی دههی گذشته، شاعران به تلفیقی از شعرهای محتواگرای دههی شصت و صورت گرای دههی هفتاد و نیز شعر نیمایی و سپید رسیده اند.

پیشینهی تحقیق

اصطلاح »جریان شعری« بر خلاف اصطلاحات شناخته شده نزدیک به آن، یعنی سبکو مکتب که تقریباً مفهوم روشنی دارند، مبهم است و در نقد ادبی اروپایی معادلی برای آن وجودندارد. این اصطلاح از جمله برساختههای منتقدان معاصر ایران است و برای تبیین ویژگیها، اختلافات و اشتراکات شاخه های شعر معاصر اعم از سنتی و نو وضع شده است. تقی پورنامداریان و قدرتاله طاهری در مقالهی نگاهی انتقادی به جریان شناسی های شعر معاصر ایران میکوشند ضمن بررسی سیر جریان شناسی شعر معاصر به تعریف و تبیین این اصطلاح پرداخته و رابطه آن را با سبکشناسی و مکاتب ادبی نشان دهند.

یکی از کتابهایی که به بررسی جریانهای شعر معاصر فارسی پرداختهاست، کتاب »جریان شناسی شعر معاصر« است که طی فصول: انقلاب مشروطه و زمینههای تحول فارسی، جریان سنتگرای معاصر، جریان شعر رمانتیک عاشقانه و فردگرا، جریان شعر رمانتیک جامعهگرا و انقلابی، جریان شعر سمبولیسم اجتماعی، جریانهای شعر جیغ بنفش، موج نو، حجم، شعر ناب و مقاومت در این موضوع پژوهشکردهاست. نویسنده به دلیل گستردگی بازهی زمانی مورد مطالعه از نگاه تخصصیتر به دهههای اخیر که موضوع اصلی این مقاله است، بازمانده. این نوشتار با نگاهی آسیبشناسانه در تکمیل و ادامهی مطالعات قبلی ضمن معرفی این جریانها به مسئلهی جهانی شدن آن نیز میپردازد.

ویژگیهای کلی شعر انقلاب

زبان شعر جنگ و انقلاب، زبانی است عاطفی، با پشتوانه ای از حماسه که این تلفیق را در گذشته کمترمییابیم. آمیختگی شعر جنگ با زندگی فردی واجتماعی مثل خود جنگ است که درتمام زوایای زندگی مردم حضوردارد. در دههی اول انقلاب شاهد ملموسترین تصاویر شاعرانه بودهایم. گسترهی حوزهی واژگانی شعر جنگ بسیار بیشتر از قبل انقلاب است. شعر سخن سرایان انقلاب، چه در قالبهای کلاسیک و چه غیر کلاسیک، تحولهایی اساسی به خود دیده است، هرچند باید منتظر تحول در شکل نیز بود. حضور شاعران جوان وفراوانی تعداد آنان پس از انقلاب، از ویژگیهای دیگر این دوره است.

من شاعر در شعر انقلاب، تبدیل به من اجتماعی شده است که هم نزدیک را میبیند و هم چشمی دور نگر دارد. شعر در این دوره از حالتهای فردگرایی و درددلهای شخصی و خصوصی خارج شده است. وجه موجه شعر جنگ و شعر انقلاب حضور مذهب با مجموعهی نمادها، اصطلاحات و واژگان خاص خود است و باید در قسمت شعر جنگ، اصطلاحات و واژگان نظامی را نیز برآن افزود. البته ضعف شعرهای آغازین انقلاب در دو چیز بود: .1عظمت و شکوه رویدادانقلاب .2جوانی شاعران. طبق نظر محمدرضا سنگری شعر باید دو مؤلفه و عنصر کلیدی داشته باشد تا بتوان آن را شعر انقلاب نامید.

حضور ارزشها و هنجارهای انقلاب اسلامی مانند شهید و شهادت، عدالت خواهی، ستم ستیزی، انسان دوستی، معنویتگرایی و ستایش ارزشها و چهرههای ارزش آفرین و ارزشگرای الهیانسانی. 2 .در عصر انقلاب اسلامی یعنی از سال 1342 به بعد - همسو و همراه با نهضت امام خمینی - ره - و پیوستارهای آن - بطور عام یا بهطور خاص در عصر وقوع انقلاب اسلامی از سال 1357 به بعد سروده شده باشد.بعد از انقلاب، بیشترین ساختاری که مورد استفاده شاعران قرارگرفت، غزل بود.

در زمان جنگ تحمیلی، غزل حماسه رواج یافت. با اینکه غزل برای تغزل استفاده میشد، اما پس از انقلاب این ترکیب، وارد حماسه هم شد و به ابزاری برای بیان اندیشههای حماسی شاعران تبدیل شد. قالب مثنوی پس از انقلاب، با ردیفهای بلند هم سروده شد. هم اکنون نیز قالب رباعی در حال رونق گرفتن است. در سالهای اولیهی پس از انقلاب، ترانه مورد توجه نبود اما در سالهای اخیر این قالب مورد توجه قرار گرفته است که در این زمینه از نقش صدا و سیما نمیتوان غلفت کرد.

احیای مجدد قالبهای کلاسیک و رویکرد متعادل به قالبهای نو انقلاب اسلامی در حالی رخ داد که حدود نیم قرن از ظهور شعر نو میگذشت و نسل اول و دوم شاعران مطرح این شیوه، به شهرت رسیدهبودند. بعد از هجمهی گستردهای که در سالهای آغازین ظهور شعر نیمایی به نیما و پیروانش بود هنگام پیروزی انقلاب دیگر آن جنجالها تا حدی فروکش کرده بود و جریان شعر نو و حتی سپید تثبیت شده بود تا آنجا که گروهی از نوگرایان دیگر شعر کلاسیک را برنمیتابیدند و قالبهای سنتی را شعر زمان خود نمیدانستند.

در حالی که شعر کلاسیک همچنان طلایهدارانی چون شهریار و ابتهاج داشت اما ضعف غالب شاعران سنتی که تکرار، عدم نوآوری و پرداختن به نفسانیات در شعر آنها پررنگ شده بود جو منفی علیه شعر کلاسیک را تقویت میکرد.پدیدهی شورانگیز انقلاب اسلامی، زبانی سترگ و حماسی میخواست و رویداد انقلاب، ریشه در سنت داشت پس طبیعیتر این بود که شاعر آن گرایش به سنت داشته باشد. نکتهی دیگر اینکه شعر انقلاب حداقل در آغاز با جریان نوگرایی همراه نشد چون پیشگامان آن غالبا روشنفکران غیردینی بودند.

با این شرایط بود که شعر سنتی بعد از انقلاب جانی دوباره یافت و بسیاری از گرایشها را به سمت خود جلب کرد. در این میان پرکاربردترین قالبهای کلاسیک بعد از انقلاب، غزل، مثنوی، رباعی و دوبیتی بودند. از این میان رباعی، دوبیتی و مثنوی پس از افول طولانی مدتی، با همت شاعران انقلاب اسلامی احیا شدند.

سنتگرایی شاعران انقلاب اسلامی به معنای محوشدن شعر نو و تقابل با آن نبود اما دست کم در آغاز به دلیل تاثیرگذاری وزن و طنطنهی شعر سنتی که در انتقال حماسهی پیروزی انقلاب تأثیرگذار بود، شاعران انقلاب، کمتر سراغ قالب نو میرفتند. پس از گذشت زمان اندکی برخی از همین شاعران با تثبیت فضای انقلاب اسلامی رفته رفته مضامین امروزی را در قالبهای نو و سپید به کار گرفتند. شعر نو با انقلاب وارد مرحلهی تازهای شد چراکه جذابیتها و خلاقیتهای مضمونی بسیاری به آن راه یافت.

حضور جدی مضامین اجتماعی، مذهبی و حماسی یکی از بارزترین اتفاقات در شعر نیمایی و سپید بود. از نظر ساختار نیز شعرهای نوی متعددی پس از انقلاب بخصوص در دههی نخست سروده شد که از بهترین آثار نیمایی پیش از انقلاب چیزی کم نداشت.

توجه به حماسه، پایداری و بیگانه ستیزی

گریز جامعهی هنری از فرمگرایی افراطی در دهههای چهل و پنجاه ، شعر پس از انقلاب را به سمت محتوامداری و پرهیز از تفکر »هنر برای هنر« پیش برد. این شعر از حوزهی درونی و انتزاعی خارج شد و به صحنهی مواضع ایدئولوژیک و مردمی وارد شد. دههی نخست انقلاب مجموعهای شگفت از مقاومت بخش بزرگی از ملت ایران بود و شاعران متعهد به انقلاب نیز کوشیدند تا به سهم خود در این پایداری سهیم باشند و حاصل این روحیهی ادبی، مجموعهی سترگی از شعرهای حماسی و دادخواهانه را رقم زد که به نظر میرسد با این کمیت و کیفیت، سابقهی مشابهی در تاریخ ادبیات فارسی نداشته باشد.

گره خوردگی رویدادهای تغزلی و معنوی با حماسه و دفاع در دوران دفاع مقدس موجب میشد کمتر شاعری در مورد این تلفیق شگفت لب به سخن نگشاید و در دفاع از رزمندگان یا هجو دشمنان شعری نسراید. پس از جنگ تحمیلی نیز، شعر دفاع مقدس و پایداری متوقف نشد.

رویکرد دینی

در حیطه شعر آیینی، عملاً دو نوع عملکرد شاعرانه داریم:شعر سرودن برای دین.شعر سرودن طبق مبانی و دستورات دین.یا به عبارت دیگر، شعر باموضوع دین و شعر با موِضع دینی.شعر انقلاب اسلامی شعری است سرشار از نمادها، مضامین و رویکردهای دینی. در تاریخ ادبیات فارسی نمیتوان در یک بازهی زمانی سی و چند ساله این میزان از آثار مذهبی و رویکردهای دینی را در شعر مشاهده کرد.

شعر دینی که در دههی اخیر به اصلاح شعر آیینی نیز خوانده میشود ضمن تغییراتی با شعر انقلاب همراه شد از جمله اینکه برخلاف گذشته که قالبهای قصیده، مثنوی، ترجیع بند و ترکیب بند بیشترین سرودههای آیینی را به خود اختصاص میدادند در شعر انقلاب بیشترین آثار مذهبی در قالب غزل خلق شد. شعرهای متعددی نیز با موضوعات مذهبی در قالبهای نو سروده شد ببا وجود اینکه پیش از انقلاب قالبهای نو بیشتر در تصرف روشنفکران غیردینی بود.

در متن اصلی مقاله به هم ریختگی وجود ندارد. برای مطالعه بیشتر مقاله آن را خریداری کنید