بخشی از مقاله
چکیده
اگر اندیشهها و راهکارهاي، خلاقانه نبود، امروز معلوم نبود که انسان با چه دشواريهایی دست به گریبان بود. حل بخش عظیمی از دشواريهاي زندگی، بدون خلاقیت ناممکن مینماید. گستره حیات آدمی محیطهاي متفاوتی را براي فعالیت گشوده است . ازاین رو، هر کس در محیط عمل خود، در کارخانه، تجارت، آموزش و ... باید به ایجاد اندیشهها و راهکارهاي جدید دست بزند؛ بنابراین براي داشتن افرادي خلاق در عرصههاي مختلف جامعه، نیازمند بررسی عوامل مؤثر برافزایش خلاقیت خواهیم بود.
یکی از عرصههاي مهم تربیت افراد خلاق، آموزشوپرورش میباشد که هدف غایی آن پرورش و تربیت افرادي مبتکر و خلاق و داراي مهارت حل مسئله در موقعیتهاي متفاوت است. در این پژوهش متغیري که بهعنوان عامل مؤثر بر خلاقیت و نوآوري موردتوجه قرارگرفته است، سبکهاي متفاوت تفکر در افراد است؛ بنابراین معلم بهعنوان رکن اساسی تعلیم و تربیت، موظف به هدایت تفکر دانشآموزان و دانشجویان به سمت سبکهاي تفکري است که مولد خلاقیت و نوآوري هستند.
-1 بیان مسئله، اهمیت و ضرورت
تمدن بشر، مرهون اندیشه خلاق آدمی است و دوام آن نیز بدون بهرهگیري از خلاقیت، غیرممکن خواهد بود. در وضعیت کنونی، خلاقیت نه یک ضرورت، بلکه شرطی براي بقاست - تورنس، 1373؛ نقل از کاظمی و جعفري، . - 1387 ازآنجاییکه بیشتر رفتارهاي آدمی یاد گرفته میشود، بررسی مفهوم یادگیري موجب درك ما از رفتار انسان میگردد. براي درك رفتار انسان، باید به ریشه رفتار آدمی که تفکر و باورها میباشند، آگاهی یافت. رشد و پرورش مهارتهاي فکري اعم از سبکهاي تفکر و آفرینندگی از ویژگیهاي ممتاز تفکر آدمی است. - خوئینی،. - 1384
خلاقیت و نوآوري از رویکردهاي اساسی هر فرایندي است. خلاقیت عبارت است از تحولات دامنهدار و جهشی در فکر و اندیشه انسان بهطوريکه توانایی ترکیب عوامل قبلی به جدید را داشته باشد. خلاقیت بیشتر یک فعالیت فکري و ذهنی است، درحالیکه نوآوري بیشتر جنبه عملی دارد و در حقیقت محصول نهایی عمل خلاقیت است - آقایی فیشانی،1377؛ نقل از هاشمی و همتی،. - 1390 خلاقیت، نگرشی است که مجموعهاي از فرایندهاي ذهنی همچون بازیگوشی، کنجکاوي، حساسیت فوقالعاده، خودآگاهی و استقلال را در هم ادغام میکند - استفان1،. - 1953
پرورش خلاقیت یکی از مهمترین اهداف آموزشوپرورش میباشد. وولفولک - 1987 - 2 بیان کرده است که خلاقیت و آفرینندگی به راههاي تازه، اصیل مستقل و تخیلی اندیشیدن درباره انجام کارها اشاره دارد. گیلفورد - 1987 - 3 آفرینندگی را تفکر واگرا در حل مسائل میداند. ناتن - 2000 - 4 نیز بیان کرده است که خلاقیت توانایی تولید کاري است که تازه، مفید و ارزشمند باشد - زارع و آخوندي، . - 1391 خلاقیت، بهکارگیري تواناییهاي ذهنی براي ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید است، بهعبارتدیگر خلاقیت، توانایی پرورش یا به وجود آوردن یک انگاره یا اندیشه جدید است - میکانی،. - 1389
تا قبل از سال هاي دهه پنجاه، تعداد اندکی از افراد توانستند راه را براي تحقیقات تجربی و ایجاد برنامههایی جهت پرورش استعدادهاي خلاق هموار سازند: به عنوان مثال، گالتون5، نبوغ را ازنظر ارثی مورد مطالعه قرار داد. والاس6 مدلی طراحی کرد و شمن 7 آن گامهایی را که در جریان فرایند خلاق طی میشود، تشریح کرد. در اواخر دهه 1930 کارین پاتریک 8، مدل والاس را مورد آزمایش تجربی قرار داد؛ راسمن 9 بعد از مطالعه در زندگی تعداد زیادي از مخترعان آمریکایی مدل مشابهی را به وجود آورد؛ در خلال سالهاي دهه 1950 فعالیتهاي مربوط به کارهاي خلاق افزایش چشمگیري پیدا کرد. مراکز تحقیقاتی سهم بزرگی از کوششهاي خود را به این موضوع و کاربرد اطلاعات جدیدي که در مورد افراد خلاق و روشهاي مربوط به آن به دست آمده بود، اختصاص دادند.
یکی از مشهورترین مراکز که در آن زمان در رابطه با این موضوع تشکیل شد، مرکزي بود که در دانشگاه کالیفرنیاي جنوبی به وجود آمد و در همین مکان بود که گیلفورد10، پروژه تحقیقاتی خود را در زمینه استعدادهاي خلاق انجام میداد. هدف اولیه این پروژه آن بود که درباره هوش انسان بهطور کل و نیز فرایندي که در جریان تفکر افراد درحالی که آنها مشغول کاري خلاق هستند، تحقیق کند. گیلفورد و همکارانش مصمم بودند تا فرضیه خود را راجع به این که مهمترین عامل در هوش، قابلیت تفکر خلاق است، ثابت کنند. آنها تست هایی ساختند که در تشخیص برخی از استعدادهاي خلاق بسیار موفقیتآمیز بود. در تحقیقات بعدي که در این زمینه انجام شد، تستهاي مذکور نقش عمدهاي به عهده داشتند.
قابلیتهایی که این افراد توانستند کشف کنند عبارت بودند از: حساسیت، سیالی ذهن - کلامی، تصوري، تداعی، توصیفی - و مهارت انعطاف ذهنی که شامل دو نوع خلقالساعه و انطباقی است. همچنین در دانشگاه میته سوتا شخصی به نام پل تورنس11 روي کودکان خلاق و معلمانی که خلاقیت فکري را تعلیم میدادند، تحقیقاتی انجام داد. علاوه بر ارتباطی که او بین کارهاي خلاق و سن کودکان و نوجوانان پیدا کرد، توانست رابطه مهمی میان خلاقیت و محیطی که در خلاقیت تأثیر میگذارد، پیدا کند - کراس و جی12؛ ترجمه جوادیان، . - 1378 تورنس که آزمون خلاقیت وي بیش از هر آزمون دیگري مورداستفاده پژوهشگران در عرصه تعلیم و تربیت قرار میگیرد، خلاقیت را ترکیبی از چهار عامل میداند که عبارتاند از:
• سیالی: توان تولید ایدههاي گوناگون
• ابتکار: ایدههاي تازه و نو
• انعطافپذیري
• بسط: توجه کردن به جزئیات - البیلی13،. - 2007 همه افکار آدمی، از الگوهاي خاصی پیروي میکنند؛ اما باید توجه داشت که نمیتوان از این الگو بهصورت یک فرمول و قالب انعطافناپذیر بهره گرفت و بهدلخواه، از یک مرحلهبهمرحله دیگر تفکر خلاق، گذر کرد. آشنایی با این الگو، کمک میکند تا متوجه شویم که ذهنمان به کدام مرحله از تخیل خلاق رسیده است و احتمال رسیدن آن به کدام مرحله دیگر وجود دارد.
مرحله اول، تهیه و آمادگی:
در این مرحله باید مشکل یا مسئله تعیین و طرح خلاقانه را مشخص کرد. براي این منظور، حافظه، توانایی، استدلال و مهارتهاي ذهنی دیگر را باید به کار گرفت تا مشکل بهصورت دقیق تعریف و مشخص شود. درباره مسئله و طرح و راهکارها، باید به جمعآوري اطلاعات و واقعیتهاي مفید پرداخت و قبل از هر اقدام عملی، آنها را به بخشهاي قابلفهم تقسیم و تجزیهوتحلیل کرد.
مرحله دوم، ایده سازي یا نهفتگی:
در این مرحله، اندیشههاي خلاق و حیاتی به ذهن خطور میکند. میتوان راهحلهاي متفاوتی را در نظر گرفت و به ترتیبی که این راهحلها به ذهن میرسد، آنها را یادداشتبرداري کرد. باید دقت شود زمانی که قضاوت و داوري درباره اندیشهها پرداخته میشود نباید جریان اندیشه سازي متوقف شود.
مرحله سوم، راهحل آفرینی یا اشراق:
پس از طی این مراحل، تعداد اندیشههایی که به ذهن خطور میکند، کاهش مییابد. در این زمان، باید به غربالگري اندیشههاي یادداشتبرداري شده پرداخت و راهحل هاي حائز اهمیت را حفظ کرده و از مابقی صرفنظر کرد. از راهحلهاي باقیمانده، آنهایی که را که به شباهت دارند را ادغام کرده و راهحل واحدي را ایجاد نمود.
مرحله چهارم، ارزشیابی یا بازرسی:
این مرحله، آخرین مرحله الگو است و باید درباره راهحلهایی که گزیده شده است، قضاوت نمود. براي ارزشیابی و نقد اندیشهها و راهحلهاي میتوان از چندین سؤال بهره گرفت که بیشتر با »چ « شروع میشود. - چرا، چگونه، چطور، چه وقت و ... - مجموعه سؤالها، ماهیت راهحلها و میزان کارایی آنها را مشخص میسازد. - آقازاده، 1378؛ میکانی،. - 1389 باید توجه داشت که نمیتوان این چهار مرحله را خلاصه و یا یکی از آنها را حذف نمود؛ اما ذهن افراد، باظرافت، از یک مرحلهبهمرحله دیگر گذر میکند. افرادي که این مراحل را دنبال می کنند، به ایده سازي خلاق میپردازند. موفقیت در رسیدن به تفکر خلاق به نحوه بهرهگیري از ذهن بستگی دارد - آقازاده، . - 1378